مشاوره خانواده  -  مشاوره  تحصیلی

مشاوره خانواده - مشاوره تحصیلی

خواهشمند است ما را از ارائه نظرات گرانبارتان محروم نفرمایید.
مشاوره خانواده  -  مشاوره  تحصیلی

مشاوره خانواده - مشاوره تحصیلی

خواهشمند است ما را از ارائه نظرات گرانبارتان محروم نفرمایید.

مهمترین نکاتی که قبل از یادگیری زبان انگلیسی لازم است بدانیم

با نام صاحب جلال و کرم ،عالم مطلق

  مقدمه
یکی از اهداف مورد نظر در خصوص نوشتن این مقاله،  درک  بهتر   پایه و اساس نکات و تکنیکهای موجود، جهت یاد گیری مکالمه ی زبان خارجی/ انگلیسی میباشد.  قصد و نیت این نیست که نسبت به برتری این نکات مجاب شویم، بلکه، به هیچ وجه نباید مُهر برتری بر روی این متُدها و تکنیکها  زده شود.  امید این است تا بدینوسیله، ایده های تازه ای بدست آوریم و با کمک آنها، متُدها و تکنیکهای خودمان را پیدا کرده تا در یادگیری مکالمه ی زبان خارجی/ انگلیسی، از آنها استفاده نماییم.

حقیقتی تلخ
در برخی از کشورهای در حال توسعه، مسئولین ذیربط،  یادگیری مکالمۀ زبان خارجی را در آموزش دستور زبان می دانند.  در   حالی که دستور زبان بحثی است کاملا جداگانه.  در واقع، بر خلاف آنچه تا به حال آموخته ایم، این مکالمه است که غیر مستقیم ما را  با دستور زبان آشنا می کند.
اینک فرصتی پیش آمده تا توسط نکات ذیل، جهت یادگیری مکالمۀ زبان، راهنمایی شویم.  اگر در یادگیری مکالمه، مصمم هستیم، این نکات را با دقت مطالعه نماییم و از همه مهمتر، تا آنجا که در توانمان هست، به آنها عمل کنیم.  خواندن تنها، به معلومات اضافه میکند، اما مکالمه...؟؟؟

ایجاد محیطی آرام 

  • جهت ایجاد محیطی آرام، سعی کنیم قبل از شروع مطالعه و یا انجام تمرینات مکالمه ی زبان خارجی/ انگلیسی ، ذهن خود را آرام کنیم.    
  • گوش دادن به یک موزیک ملایم، میتواند به طور موقت راه خوبی برای آرام کردن ذهن، از بین بردن افکار پریشان و استرس  باشد.  طبیعتاً این نوع افکار، مانع تمرکز در یادگیری و جذب مطالب جدید میشود.    
  • یک موزیک ملایم، متُد خوبی برای آرام کردن ذهن است، لیکن ممکن است برای همه مؤثر واقع نشود.  بنابراین، اگر متُد خاص خود را داریم، از آن استفاده کنیم.

به یاد داشته باشیم، هدف اصلی این است که بتوانیم به یک تمرکز نسبی دست پیدا کنیم. بنا بر این، سعی کنیم ذهنی آرام داشته باشیم.

نگران یادگیری نباشیم
 یادگیری، یک پروسه طبیعی و خودجوش در زندگی انسان میباشد.  هرگز از خود نپرسیم تا چه اندازه یاد گرفته ایم.  هر اندازه بیشتر در تمرینها تلاش کنیم به همان اندازه هم به اطلاعات و معلومات  ما افزوده میشود.  متاسفانه، یکی از موانع بزرگی که بر سر راه افراد زبان جو، خصوصاً بزرگ سالان ، می توان دید، ترس است.
اکثر زبان جویان، ترس از اشتباه کردن دارند.  ترس از اینکه مبادا سایر افراد فکر کنند آنها کُند ذهن، کُودن  و ...  هستند.  آنها حتی  از  یک   سؤال کردن ساده هم فرار می کنند، مبادا سؤالشان  احمقانه و یا بچه گانه باشد.
کُلّ این باورها،  اشتباه و زایده ذهن ما است. همۀ ما روزی یادگیری را شروع کردیم و تا زنده هستیم،این روند ادامه خواهد داشت.  پس به هنگام یادگیری مکالمۀ زبان خارجی/ انگلیسی ، نگرانی، ترس یا وحشت، نداشته باشیم.

اعتماد بین استاد و زبان جو

 اعتماد متقابل،  بین استاد و زبان جو، از اهمیت فراوانی برخوردار است.  اگر استاد از زبان جو بخواهد تا در زمینه ای فعالیت بیشتری کند و یا تمرینی را انجام دهد، باید این اعتماد را نسبت به زبان جو داشته باشد که تماماً،  مو  به  مو انجام خواهد شد.  از طرف دیگر، زبان جو هم باید به تواناییها و قابلیتهای استاد در زمینه زبان، اعتماد کامل داشته باشد.

تواناییها و قابلیتهای یک استاد خوب
الف - آگاهی از دیدگاه فرهنگی
زبان و فرهنگ به هم وابسته اند.  درک فرهنگ یک کشور، کمک بسیاری در یادگیری زبان آن کشور میکند.  پرنده ای را با دو بال تصور کنیم.  یک بال فرهنگ و دیگری زبان.  پرنده برای پرواز، به هر دو بال نیاز دارد!
ب - آگاهی از تلفظ صحیح لغات
تلفظ لغات به این معنا نیست که لهجه خود را تغییر دهیم.  بلکه لغات باید درست بیان شوند.  حال برای اینکه بتوانیم لغتی را درست بیان کنیم، نیاز به دانستن تکنیک تلفظ (
enunciation)، داریم. 
ج - آگاهی از تکنیک تلفظ (
enunciation)
برخی لغات در زبان خارجی  بسیار دشوار هستند.   به همین دلیل نیاز داریم تا دقیقاً بدانیم چگونه یک لغت را تلفظ کنیم.

اشاره به یک نمونه

سعی کنیم این لغت را تلفظ کنیم :

WORLD

 اگر تکنیک تلفظ این لغت را ندانیم، به احتمال قوی آن را شبیه به :
VORD
تلفظ کرده ایم!
 (تلفظی که در اینجا صورت میگیرد، سیستم آمریکایی است و نه سیستم  بریتیش).

قبل از اینکه ما سعی کنیم این لغت یا لغت‏های دیگر را تلفظ کنیم  باید  اول  با صداهای  حروف  انگلیسی  آشنا  باشیم.   در  اینجا  ما  صدای  w   را  داریم،  که اغلب   با  صدای  v   اشتباه  می شود.

صدای W  مانند  اووو  (OOO) ،در حالی که صدای v ما نند  ووو ((VVV  می باشد،
 (لغتهایی از قبیل  وقت، واقعه، وقفه ... را در نظر بگیریم، و فقط صدای اول را بکشیم)،

  ابتدا صدای w را می آوریم،
(اووو)
ooo

 صدای (اُ) o را به آن اضافه می کنیم،
ooo + o

 نهایتا با اضافه کردن واژه ی rolled تلفظ را ختم می کنیم.
wo + rolled

آرام  شروع  کنیم،  تدریجاً  به  سرعت  خود  بیافزاییم  تا  در  تلفظ  این  لغت  تسلط پیدا کنیم.

د - آگاهی به ضرب المثلها و اصطلاحات.                                                              
ﻫ - آگاهی به تکنیکهای مختلف برای بهبود بخشیدن به تواناییها.
                                                               
و - آگاهی به دستور زبان.

همانطور که اشاره کردیم، بهترین راه برای  یادگیری  دستور زبان،  مکالمه است.  بنابراین، انرژی  و  وقت خود  را صرف  یادگیری  دستور زبان  نکنیم.  همچنین خوب  است  بدانیم،  مدتی است که چندین دانشگاه  معتبر دنیا، بخشنامه هایی  برای کشورهای  در حال  توسعه  فرستاده اند  و  تاکید  کرده اند، " به  زبان جویان خود مکالمه یاد دهید  نه  دستور زبان.   زیرا آنها  پس  از  رسیدن  به  یک  کشور  انگلیسی  زبان،  خیلی  راحت آزمونهای  ورودی  به  دانشگاه  را  پاسخ  داده ‌ وارد  می شوند، ولی  در مکالمه،  با مشکل روبرو خواهند شد.   در حالی که دلیل این آزمونها،  سنجش مکالمه است  نه دستور زبان."
تا  به  امروز،  نتوانستم  درک  کنم  که  چرا  مسئولین ذیربط،  به  این   بخشنامه ها   پاسخ   مثبت  نداده،   و  هنوز  پا فشاری   در آموزش دستور زبان   دارند،  که  نتیجۀ  آن،  جزء  فقر  مکالمۀ  زبان،  در  بین  جوانان  نبوده  است.
 ز - نهایتاً، توانایی انتقال و تدریس مطالب  فوق الذکر،  (الف تا   واو)،  به زبان جو.

 به خارجی/ انگلیسی ، فکر کنیم
حتماً از خود می پرسید، اگر من می توانستم به زبان انگلیسی یا هر زبان دیگری فکر کنم، دیگر نیازی به یاد گرفتن آن نبود!  با پوزش فراوان، باید به اطلاع برسانیم،  اینجاست که شما در اشتباه هستید.  زیرا اگر بتوانیم فقط یک لغت، به زبان خارجی فکر کنیم، در حقیقت یک گام برای رسیدن به این هدف برداشته ایم .
برای مثال، زمانی که به اطراف می نگریم، اسامی تمام اشیاء، بطور ناخودآگاه در ذهنمان شکل می گیرد.  طبیعی است که این شکل گیری،  به زبان  مادری خواهد  بود.
هر گاه که به یک کتاب نگاه می کنیم،  واژه کتاب در ذهنمان نقش میبندد.  اینک، این توانایی را داریم تا  این  عادت  را تغییر داده،  سعی کنیم  واژۀ  «
BOOK
»   را در ذهن خود ترسیم کنیم.
این تکنیک را شروع کنیم و پس از اینکه یک یا دو لغت را در ذهن خود از فارسی به انگلیسی تغییر داده، برآن مسلط شدیم، تدریجاً به لغات اضافه کنیم.  اگر کمی همت به خرج دهیم و بطور جدی این تکنیک را انجام داده، آن را ترک نکنیم،  در دراز مدت متوجه خواهیم شد که به آن زبان فکر می کنیم.

فکر کردن به زبان انگلیسی، به همین سادگی است.

خلاقیت
اگر فرد خلاقی هستیم، این بهترین موقعیت برای نشان دادن تواناییهایمان می باشد.  و اگر هم خلاق نیستیم، بهترین موقعیت برای تمرین است.
مشکل دیگری که اغلب زبان جویان با آن مواجه هستند، به غیر از ترس، نبودن در محیط می باشد.  با  کمی خیال اندیشی و تصور، می توانیم محیط مورد نظر را برای خودمان خلق کنیم.

توجه
 اگر هدف، بهره بردن  100%  از راهنماییهای ذیل باشد، نه تنها باید خود را بطور فیزیکی درگیر زبان کنیم، بلکه باید بطور روانشناسانه هم با این مسئله برخورد نماییم.  هدف  این  است  تا  محیطی  که  وجود خارجی  ندارد  را خلق کنیم،  تا شاید به کمک آن حس،  خود را در معرض یادگیری قرار دهیم.
 در ضمن، خیلی مهم است که  حداقل  روزی یک ساعت، به غیر از ساعات کلاسی خود، وقف تمرین تکنیکهای مکالمۀ زبان کنیم.

 چند نکته برای ایجاد محیط مورد نظر
1 - یک یا چند پوستر خارجی به دیوار اتاق آویزان کنیم، پوستر شهرها و یا  بناهای سمبلیک، مانند برج ایفل،  پل معروف سان فران سیسکو (
Golden Gate Bridge
)،  ساختمان پیزا  و ... ،   برای اهداف ما مناسب است.
2 - روزنامه، مجله و کتاب به زبان انگلیسی، خریداری کرده و سعی کنیم آنها را مطالعه کنیم، حتی اگر در ابتدا فقط یک خط یا یک پاراگراف باشد، پس از اینکه از مطالعه فارغ شدیم، آنها را مخصوصاً جایی قرار دهیم تا در نظرمان باشند،
3 - از برنامه های انگلیسی زبان، مانند (ب. ب. سی.)، (سی. ان. ان.)، فیلمهای زبان اصلی بدون زیر نویس و ... ، استفاده کنیم، هدف این تکنیک این است تا با تلفظهای مختلف و سرعت نرمال مکالمه آشنا شویم،

اخطار

مواظب فیلمهای زبان اصلی با زیر نویس فارسی یا انگلیسی با شیم.  قبل از هر چیز، اگر تصمیم به یادگیری مکالمۀ  زبان خارجی داریم، به هیچ وجه نباید به این زیرنویسها توجه یا اتکا کنیم.
از آنجایی که  اکثر این  ترجمه ها  یا  زیرنویسها،  توسط  یک  برنامۀ  نرم افزار  انجام می گیرد،   روشن  است  که  یک  برنامۀ  نرم افزار،   نمی تواند  اصطلاحات،  ضرب المثلها   و ...   را  درک  کند.   بنابراین،  این   نوع  ترجمه ها   و   زیر نویسها  را، کن لم یکن  به حساب  بیاوریم.
از همه عجیب تر این است که فیلم های زبان اصلی با زیر نویس انگلیسی  نیز مورد دارند.  به  این معنا که آنچه در زیر فیلم مشاهده  می کنیم،  با آنچه در دیالوگ  فیلم  بیان می شود،  فرق فاحشی با هم دارند که باعث گمراه شدن میشوند.
باید نتیجه گیری کرد که وقتی این قبیل فیلمها را تماشا می کنیم، فقط به معلومات، تکنیکها و متدهایی که از قبل آموخته ایم، اتکا کنیم و بس.

4 - اگر به رادیوی موج قوی دسترسی نداریم، به نوارهای انگلیسی زبان، (فرق نمی کند نوارها آموزشی باشد یا موزیکال)، گوش کنیم، این تکنیک، توانایی گوش کردن را قوت می بخشد.
5 - سعی کنیم سناریو های کوتاه بنویسیم و بعد آنها را در ذهن خود به نمایش در آوریم. برای مثال، از تخیلات خود استفاده کنیم و خود را در شرایط مختلف، در یکی از این کشورهای انگلیسی زبان تصور کنیم.   سپس مشکلاتی که خود خلق کرده ایم  و یا ممکن است بطور طبیعی بوجود بیاید را، با کمک معلومات، تکنیکها، متدها، راهنماییهای استاد و مهمتر از همه، غرایز شخصی خود، حل کنیم .   یک نمونه از این سناریوها می تواند به این صورت آغاز شود :   "اگر من واقعاً در یکی از این کشورها زندگی می کردم و نیاز داشتم برای خرید بیرون بروم، کجا می رفتم؟" ، " از چه شخصی سؤال می کردم یا کمک می خواستم؟" ،  "چگونه راه  خود را به مقصد مورد  نظر  پیدا   می کردم؟" ، "چطور آدرس می پرسیدم؟" ،  "به چه صورت احتیاجات خود را توضیح می دادم؟" ،  "تا چه اندازه به قوانین اینجا آشنا هستم؟" ، "چگونه باید به قوانین اینجا آشنا شوم؟"  ، "از کجا باید بدانم، از کدام محله ها باید دوری کرد، (چون در بعضی از ساعات آن محله ها امنیت ندارد)؟"   و ...  ،
سناریوهای زیادی رامی توان خلق کرد.  از زمانی که هواپیما را ترک می کنیم تا زمانی که وارد زندگی اجتماعی می شویم، می تواند سوژه ای برای سناریوی ذهنی باشد.  این تکنیک خوبی است که خود را آزمایش کنیم و ببینیم تا چه اندازه به زبان مسلط هستیم و یا بر عکس، به چه اندازه تمرین نیاز داریم.
راه های فراوانی برای ایجاد یک  محیط انگلیسی زبان  وجود دارد. فقط باید کمی خلاقیت به خرج داد.

سیستم آمریکایی با سیستم بریتیش فرق می‏کند!

 
توجه
هرگاه زبان انگلیسی را به عنوان زبان دوم انتخاب کردیم، خوب است بدانیم که دو سیستم اصلی در رابطه با زبان وجود دارد. یکی سیستم آمریکایی و دیگری سیستم بریتیش.  این دو سیستم شاید در نگاه اول شبیه باشند، اما اگر به دقت بنگریم، متوجه می شویم فرقهای بسیاری بین آنها می باشد، مانند تلفظها، اصطلاحات، ضرب المثلها، دیدگاههای فرهنگی و غیره...

بنابراین، پس از انتخاب زبان  انگلیسی، بین این دو سیستم، یکی را انتخاب کنیم  و تا  زمانی که به اندازه کافی تسلط پیدا نکرده ایم، آن را ترک نکنیم.  در غیر اینصورت با مسایل گیج کننده  و مشکل، در بین راه روبرو خواهیم شد، که حتی ممکن است ما را از ادامه یادگیری سرد کرده، باز دارد. 

در اینجا، به چند نمونه از لغتهایی که، بطور متفاوت، در این دو سیستم استفاده می شود می نگریم

 

سیستم بریتیش / سیستم آمریکایی

Apartment / Flat

Boy / Lad

Book / Diary

Bathroom / Water closet

Backpack / Rucksack

 پیشنهاد می کنیم که خودتان به وب سایتهای موجود در اینترنت رفته و از نزدیک این تفاوتها را مشاهده کنید.
برای شروع می توانید از این سایت استفاده کنید:
www.englishclub.8m.com
پس از اینکه وارد این سایت شدید، موضوع مورد نیاز خود را مانند تلفظ و یا... ،در قسمت ( (
searchوارد کنید.  

دو شرط بنیادی، جهت یادگیری مکالمۀ زبان انگلیسی

1 - درک آنچه می شنویم.
2 - نوشتن آنچه درک کرده ایم.

 هرگز سعی نکنیم مطالبی که میشنویم لغت به لغت ترجمه کنیم.  با توجه به توضیحاتی که قبلاً داده شده، این کار نتیجۀ مطلوبی نخواهد داشت.
سعی کنیم تا مفهوم موضوع بحث یا مطلب را،  با کمک معلومات، تکنیکها، متدها ، تجربیات شخصی و حدس، درک کرده، برداشت کنیم.
برای مثال، اگر جمله ای را که شنیده ایم یا خوانده ایم، از ترکیب 10 واژه باشد و ما فقط معنای 6  واژه را بدانیم، با اتکا به  منطق و آنچه آموخته ایم، معنای 4 واژۀ مجهول را حدس زده و نهایتاً با برداشت خود، به مفهوم جمله دست پیدا کنیم.  برای اینکه ببینیم آیا حدس و برداشتمان  از جمله صحیح بوده یا خیر، به فرهنگ لغت (دیکشنری)، مراجعه کنیم.
 برای رسیدن به این مرحله، و نهایتاً توانایی ارتباط برقرار کردن با اتبۀ  خارجی ، تکنیک ذیل را مطالعه نموده و به تمرینهای خود اضافه کنیم.
نوشتن دقیق آنچه را که می شنویم از اهمیت بسیاری برخوردار است.  مقصود از نوشتن دقیق این می باشد که، اگر لغتی را  متوجه نشدیم، حداقل صدایی که شنیدیم را به روی کاغذ بیاوریم.  حتی اگر آن صدا شبیه به وزوز زنبور باشد.
 بخاطر دشوار بودن این تکنیک، اغلب زبان جویان با بهانه ها و دلایل مختلف،  از آن دوری می کنند.  مثلاً می گویند که آنها خیلی سریع صحبت می کنند و مطالب، به هیچ وجه قابل درک نمیباشند و یا دلایل دیگر.
 قبل از هر چیز، ما باید درک کنیم که هیچ کس، هنگام صحبت کردن زبان مادری خود، سریع تر از حد نرمال صحبت نمی کند.  حتم داریم که اگر یک فرد خارجی زبان، صحبت کردن ما را بشنود، او نیز فکر می کند ما هم سریع تر  از حد نرمال صحبت می کنیم.
اینک با توجه به این نکات، اگر ما بطور جدی راهنماییهای استاد را  پیگیری  کرده،  دست  از  تمرین  بر  نداریم،  تدریجاً  آنچه  را که می شنویم برایمان قابل درک تر می شود.  همچنین اگر ما کمی همت به خرج داده، آنچه را که میشنویم به روی کاغذ بیاوریم و نزد استاد ببریم، او قادر خواهد بود ما را بیشتر راهنمایی کرده و مثلاً به ما  بگوید، آن  لغتی  که  بنظر صدای زنبور می داد، ترکیب دو واژۀ
DOES)     و    (HE بوده، که در زبان انگلیسی، صدای "دازی" را می دهد .

نتیجه می گیریم، این مشکلات، زمانی از بین می روند و ما درک بهتری از زبان پیدا می کنیم که قدم اول و دوم را برداریم. به این معنا که به آنچه می شنویم دقیق شویم و هر آنچه را که می شنویم بنویسیم و با کمک استاد مشکلاتمان را حل کنیم.  طبیعتاً ، پس از درک مطالب و توانایی نوشتن آنها، آماده هستیم تا از طریق مکالمه، به زبان خارجی / انگلیسی  ارتباط برقرار کنیم.
 فراموش نکنیم، یادگیری یک پروسۀ طبیعی و خود جوش می باشد.  پس نگرانی را از خود دور کرده، تمرینها و تکنیکهای ذکر شده را با ذهنی آرام انجام دهیم.

جهت انتقادها و پیشنهادهای خود با تماس بگیرید.

منبع: خانه ای برای زبان دوم شما
آرزوی توفیق و پیشرفت در اهداف مقدستان را،  از خداوند سبحان، آرزومندیم.

 

آنچه والدین باید درباره اینترنت بدانند


مجله اینترنتی فریا - از پری آفتاب (Parry Aftab)، مشاور حقوقی امور امنیتی، حریم خصوصی و فضای مجازی و حامی حقوق کودکان در نیویورک

دور از خطر نگهداشتن کودکان در اینترنت به این معناست که به آنها بیاموزیم کاربری هوشمند و مسئول بوده و به فضای مجازی مانند یک "بازی" نگاه نکند. اینجا توصیه‌هایی برای ایمنی اینترنتی در هر گروه سنی ارایه شده است که توجه شما را به آنها جلب می‌کنیم.

به فرزندان خود بیاموزید که:
• قبل از کلیک کردن به این فکر کنند که: با چه کسی در حال گفت‌وگو (chat) یا نامه‌نگاری هستند، در حال گفتن چه مطلبی هستند و از چه لحن و شیوه‌ای برا گفتن آن استفاده می‌کنند؟ آیا شخصی که در سمت دیگر این گفتگو قرار دارد متوجه شوخیهای آنها می‌شود؟
• قبل از واکنش نشان دادن به موضوع آنلاینی که موجب ناراحتی آنان شده است، میز کامپیوتر را ترک کرده و چند نفس عمیق بکشند.
• از شایعه پراکنی، همکاری در اذیت و آزار دیگران و دادن اطلاعات خصوصی و گفت‌وگوهای خودمانی در اینترنت خودداری کنند.
• قانون طلایی فضای مجازی را رعایت کنید: هرگز کاری را که در زندگی واقعی انجام نمی‌دهید، در اینترنت هم انجام ندهید.

خودتان هم موارد ایمنی را رعایت کنید:
• نرم‌افزار ضد spyware و adware را بر روی کامپیوتر خود نصب کنید.
• از سلامت و به روز بودن firewall خود اطمینان حاصل کنید.
• یک نرم افزار ضدویروس بر روی رایانه نصب کرده و آنرا به طور منظم به روز نمایید.

نکات ایمنی در سنین دبستان
زیر هشت سال
• از فناوری‌های فیلترینگ یا کنترل والدین parental control استفاده کنید. به جای فیلتر کردن سایت‌های "بد" هر موردی که با آن موافق نیستید را مسدود کنید.
• درباره اینکه آیا فرزندتان واقعا به داشتن یک آدرس ای-میل یا سیستم‌های پیام رسانی نیاز دارد، فکر کنید. اگر پاسخ مثبت است، تمام ارتباطات به غیر از فهرست گیرندگان و فرستندگان مورد تایید خود را فیلتر کنید و مراقب باشید که فهرست دوستانش، طولانیتر از رقم سنش نباشد و شما همه آنها را در زندگی واقعی، بشناسید.
• وب سایت‌های مورد علاقه آنها را در بخش نشانک یا Bookmark قرار دهید تا برای پیدا کردن آنها نام سایت را اشتباه تایپ نکرده و از سایت "بد" سر در نیاورد.
• از موتورهای جست‌وجوی کودکان مانند Yahooligans و Ask Jeeves استفاده کنید.
• زمان حضورشان در اینترنت را به نیم ساعت در روز محدود کنید، مگر اینکه در حال انجام دادن یک برنامه خاص درسی باشند.
• فعلا اجازه اسفاده از بازی‌های اینتراکتیو (interactive) مانند X-Box Live یا شبکه آنلاین (Playstation) را به آنها ندهید. در عوض به سایت‌هایی چون Toontown بروید.
• تا جایی که می‌توانید در کنارشان بنشینید و ببینید که در اینرنت به کجا می‌روند، چه چیزی برایشان جالب است و هر سوالی که فکر می‌کنید بپرسید و به تمام سوالات او پاسخ دهید.
• به آنها بگویید که قبل از فرستادن هر مطلبی اعم از مشخصات شخصی یا مطالب دیگر از طریق ایمیل، IM یا قرار دادن آن در بلاگ و وب سایت، نظر شما را جویا شوند.
• در اوغات فراغت به دنبال سایت‌های سالمی بگردید که بتوانید به او معرفی کنید. فهرستی از این سایت‌ها در WiredKids.org موجود است.

8 تا 10 سال
• اگر فرزندتان نمی‌تواند وارد سایت‌هایی که از طرف مدرسه معرفی شده یا سایت‌های مناسب با سن خود شود، میزان فیلترینگ کامپیوتر را کاهش دهید.
بعضی از وب سایت‌ها مانند MSN دارای این امکان هستند که هر صفحه برای باز شدن به اجازه والدین نیاز دارد و به این منظور ای-میلی به نشانی آنها می‌فرستد و در صورت پاسخ مثبت، صفحه را باز می‌کند.
• اگر سرویس پیام فوری یا IM را فعال کرده اید، فهرست فرستندگان پیام را به اشخاص آشنا محدود کنید.
• از یک برنامه ضد pop-up یا نوارابزاری مانند گوگل استفاده کنید.
برنامه ضد ویروس و منهدم کننده نرم افزارهای جاسوس را نصب و فعال کنید زیرا دانلودهای پر ویروس از همین سنین آغاز می‌شود.
• موتورهای جست‌وجو را تغییر نداده و همچنان از Yahooligans و Ask Jeeves استفاده کنید.
• مطمئن شوید که آنها به خوبی متوجه هستند چه اطلاعاتی قابل قراردادن در اینترنت هستند و کدام اطلاعات نباید در اختیار دیگران قرار بگیرند.
• گفت‌وگوی آنلاین را با آنها تمرین کنید تا بیاموزند با غریبه های حاضر در فضای مجازی چگونه برخورد کنند.
• درباره استفاده از نرم افزارهای نظارت فکر کنید. به این وسیله میتوانید آنچه انجام می‌دهند را بررسی کنید.
• علاوه بر تهیه Back up از فایل‌ها، برنامه ضد جاسوسی کامپیوتر را مدام چک کنید. ممکن است فرزندتان هنگام کار اشتباها آن را پاک کرده یا از کار انداخته باشد.
• گذشته از موارد درسی، زمان حضور او در اینترنت را با احتساب پیام‌ها و ایمیل‌ها به کمتر از 1 ساعت در روز محدود کنید.

اهمیت بازی برای کودکان

اجسام واسباب بازی(toys and materials)در اتاق بازی درمانی
در طول بازی درمانی هنگام برقراری ارتباط، برای همه احساسات معقول در اتاق بازی از کتاب یا اسباب بازی الکترونیکی باید اجتناب کرد.برای هدایت بازی بچه ها باید اقداماتی مفید و سودمند از قبیل کیسه رقص(bop bag)، سرنیزه تفنگ(dart gun)، دایناسور،رساندن پیام به بچه های عصبی و پرخاشگر استفاده کرد.(van fleet 1994)
پرخاشگری نامناسب یا رفتارهای مضر را به طرف رفتارهای پذیرفتنی راهنمایی کنید استفاده از بطری های کودکان،عروسکها و آشپزخانه به پرورش بیان کودکان پرخاشگر کمک می کند همچنین همبستگی بین اشکال و اثاث خانه اغلب برای بیان پی آمد خانواده استفاده می شود(land reth 2002).
در اتاق بازی علاوه بر جلوگیری از رهنمودهای مستقیم باید مهارتهایی از قبیل نواختن موسیقی، نقاشی مدادرنگی(crayon)نشانه گذار(markers) کاغذ، خاک رس یا ماسه استفاده کرد. بازیهای مختلف یا ساختمان و پول بازی می تواند اظهار نظر، مسابقه و همکاری را تسهیل کند.(land reth 2002)
یک اسباب بازی در صورتی می تواند به اتاق بازی افزوده گردد که برای بچه ها سالم باشد، مشوق ابراز بیان و احساسات و به تخیل آنها اجازه ابراز بروز دهد .(van fleet 1994)
البته نیازی نیست که اسباب بازی ماهرانه درست شده باشد.اسباب بازی و اجسام باید برگزیده باشند نه اینکه جمع آوری شده باشند.(land reth 2002,p.133)
مراحل بازی حسی حرکتی از نظر پیاژه
در بازی ،هوش، دانش جهان مادی، توانایی ارتباط با دوستان و بزرگان در بچه ها افزایش می یابد.
پیاژه در سال 1962بازی حسی و حرکتی کودکان و کودکان نوپا را شرح داد
کودکان در حدود شش ماهگی حریص،ماجراجو و بامزه هستند کودک شش ماهه یک توپ را بر اساس تجارب لذت بخش حرکتی هول خواهد داد و آنرا به حرکت در خواهد آورد. وقتی که کودکان بر مهارتهای حرکتی تسلط یافتند برای انجام بازیهای پیچیده بیشتر هماهنگ می شوند.
در نه ماهگی کودک یک توپ را هول می دهد، به دنبال آن سینه خیز می رودو توپ را می گیرد. همچنین اشیاء را نظم می دهد، اعمال محدودی را به همان طریق که عکس العمل آنها را می بیند به کار می برد. کودک با هول دادن اشیاء مختلف مثل چرخش توپ، فرفره(spin)و جغجغه(rattle) می فهمد که صدا ایجاد می کنند.
در حدود دوازده ماهگی کودکان بین اشیاء مختلف تفاوت قائل می شوند در این سن کودکان به توپ لگد خواهند زد،پرتاب خواهد کرد و جغجغه را تکان خواهد داد.
کودک نوپای دو ساله از اعمال اشیاء در جهان اجتماعی اطلاع پیدا می کند. یک کودک نوپا خواهد توانست یک فنجان(cap) را روی نعلبکی(saucer) قرار دهد قاشق در دهانش می برد، به بیان جهان رمزی خواهد پرداخت و نقش بازی خواهد کرد آنها ممکن است در مقابل پیشنهاد حرکت(stir)خیالی، نوشیدن را انجام دهند.(Bergen-1988)
کودکان به رفتار بزرگسالان واکنش نشان می دهند، اگر یک تاب به شدت هول داده شود فریاد کمک از بزرگسالان آشنای نزدیک خود خواهند خواست. کودکان در بازی با بزرگسالان مثل مخفی کردن سر و صدا زدن به کودک (peek aboo) ، کنش و حرکت با دیگران را فرا می گیرد.
بازی خواستن یا میل به بازی(pretend play)
وقتی توانایی تمرین رمزی کودکان توسعه پیدا می کند میل به بازی برجسته می شود نقشها در بازی هویت کودکان فرض می شوند.
در یک بازی اعضای خانواده از قبیل مادر، پدر و بچه های همسایه با وابستگی خودشان و خانه خودمانی جمع می شوند کودکان نقش شخصیتهای بزرگ از قبیل پرستار، شخصیتهای افسانه ای کتابها و تلویزیون مثل هی- من(he-man)یا زورو(zoro) و... را تقلید می کنند. بازی کودکان بیشتر قابل پیش بینی و محصور به تجربه زندگی خانوادگی است.(garvy 1984)
در کودکان بازیهای نمایشی اجتماعی پدیدار می شوند مثل بازی سوپر هرو(super hero) که یک شخصیت شجاع در بازی است که به دیگران کمک می کند.کودکان بزرگتر با واقع بینی، اشیاء را درک می کنند(fein-1981)
زوجها می توانند برای راحتی،طرحها و نقشه های اشیاء را بسازند یا آن را تغییر دهند. برای پیش دبستانی ها بازی با ساختار کنایه ای (نمادی)محبوب است آنها از ساختمانها، ماشینها و مردم نقاشی شده در ساختن مدلهایی که در موقعیتهای گوناگون تجربه کرده اند استفاده می کنند. در کودکان کودکستانی بازیهای حرکتی و بازیهای بی نظم و ترتیب (rough and tumlde play) از محبوبیت خاصی برخوردار است. بزرگسالان ممکن است از بازیهای کودکان نگران شوند بدین علت که ممکن است کودکان پرخاشگر شوند. والدین باید از کودکان در این گونه بازیها مواظبت کنند همچنین بچه هایی که در این بازیها شرکت می کنند ورزیده می شوند.
کودکان پیش دبستانی، پرخاشگری واقعی و غیر واقعی را از یکدیگر تمیز می دهند.(garvey-1984)
بازی همراه با قاعده (game with rules)
کودکان پنج ساله و بزرگتر به بازیهای رسمی علاقه مند می شوند، آنها بیشتر منطقی و اجتماعی فکر می کنند و ممکن است خودشان با یکدیگر بازی کنند. در این سن کودکان بیشتر از بازی همرا با قاعده استفاده می کنند.(piaget-1962)
سازمان اصلی بازیها عبارت است از قوانین صریحی که رفتار گروهی بچه ها را راهنمایی می کند. بچه ها در ملاقات اجتماعی و نیازهای عقلانی از بازیهای انعطاف پذیر استفاده می کنند. (مانند انتخاب دوست و دشمن در بازی)
کودکان در مورد نقشهایشان در بازی با یکدیگر گفتگو می کنند.(king-1986)
و همچنین آنها می توانند کلکهای بازی(stra tegies) و مهارتهای از پیش تعیین شده کلکهای بازی مثل بازی چکرز(checkers) را بیاموزند.
بعضی از بازیها به طور هوشمندانه قسمتهای مقدماتی برنامه آموزشی مدرسه را تحریک می کنند(kamii&devries,1980-kamii,1985)
نقش بزرگترها در بازی کودکان
راهبردهای عمومی زیر ممکن است برای مربیان و والدین مفید باشد.
1- به بازی کودکان اهمیت بدهید و درباره بازی با آنها صحبت کنید. بزرگان اغلب می گویند من طریقه کار کردن شما را دوست دارم، اما به ندرت می گویند من طریقه بازی کردن شما را دوست دارم.
2- با کودکان در موقع مقتضی مخصوصاً در سالهای اولیه بازی کنید. اگر بزرگترها به بچه ها توجه کنند و آنها را درگیر بازی کنند، بچه ها بازخورد با ارزش بازی را کسب خواهند کرد.
3- یک جو سرزنده و شوخ ایجاد کنید. مهیا کردن اصولی که بچه ها بتوانند کاوش کنند، و خودشان را در بازی وفق بدهند برای بزرگسالان امری لازم است.
4- در مواقعی که بازی ناگوار یا بی حاصل می شود، پیشنهاد یک پشتیبانی جدید، پیشنهاد نقش جدید و یا بازی جدیدی مثل بازی در محیط دیگر را برای کودکان فراهم کنید.
5- در بی خطر بودن بازی اطمینان حاصل کنید. حتی در بازی کودکان بزرگتر اغلب در مواقعی که کودکان نمی توانند این تعارضات را با یکدیگر حل کنند بزرگترها می توتنند به آنها کمک کنند.(Caldwell-1977)
بزرگترها باید بویژه برای کودکان بازیهایی که منجر به مشکل می شود را تشخیص دهند و تجهیزاتی برای سلامتی آنها فراهم کنند. و بالاخره بزرگترها باید کودکان را از خطرات پنهان رقابت فیزیکی آگاه سازند.
مراحل تحول بازی در کودکان
بازی کلید رفاه و آسایش هر بچه ای است. بچه ها در طول بازی درباره جهان و زندگی تجربه های زیادی یاد می گیرند. پیدایش خود به خودی یا فعالیت بی اختیار بچه ها یک معنی از بازی است. کودکان نقشهایی را که بعدها در زندگی بازی خواهند کرد در طول بازی تمرین می کنند.کارکردهای بازی عبارتند از افزایش ارتباط اعضا، رهایی از کشمش یا تنش، ترقی و توسعه ذهن و فکر، رشد اکتشاف ، افزایش شانس صحبت و سخنوری و افزایش فعل و انفعال کودک.(santrock-1994)
بازی کودکانه(از تولد تا دو سالگی)(infant play)
بازی حسی و حرکتی نوعی بازی رفتاری برای کودکان زیر دو سال است.کودک اشیائی را انتخاب می کند که به آنها واکنش نشان دهد مانند اشیائی که صدا یا جست و خیز را برای کودک ممکن می سازد. این اسباب بازیها موجب تبسم و خنده در کودکان می شوند. در بین سالهای اول و دوم کودک معنی و مقصود اشیاء را درک می کند. کودک در طی بازی این آگاهی های جدید را به یکدیگر ربط می دهند، اما اکثر رفتارهای آنها خنده آور است. کودک حیوانات را با نام های مختلف صدا می زند برای مثال یک کودک ممکن است به یک گاو بگوید اینک-اینک(oink-oink)
همچنین کودک در این سن وانمود به چیزی برای استفاده از اهداف دیگر می کند مثل استفاده از یک موز برای تلفن.و این شروعی برای بازی نمایشی می باشد.
بازی کودک نوپا( از سن دو تا چهار سالگی)(toddler play)
کودک درحدود دو سالگی شروع به راه رفتن می کند. آنها در این سن به اشیائی که بواسطه اشیاء دیگر می ایستند پی می برند. بنابراین در طی این فرایند کودک می تواند حوادثی را که به این سبک نمی تواند وجود داشته باشد را تقلید یا تصور کند. برای مثال کودک سه و چهارساله می فهمد که اسفنج واقعاً یک اسفنج است او می تواند آنرا یک قایق اسکی در میان یک دریاچه یا توپ بسکتبال میان سبد فرض کند.
پیش دبستانی(early school age) بین چهار تا شش سالگی
کودکان پیش دبستانی و کلاس اول ابتدایی به بازیهای خیالی می پردازند آنها همچنین به بازی گروهی علاقه نشان می دهند. بازیهای گروهی نسبت به بازیهای خیالی بیشتر دارای ساخت و مبتنی بر حقیقت هستند.
بازی گروهی معمولاً دارای قاعده و قانون است این قوانین به کودک اجازه می دهد تا استقلال و همکاری خود را با والدین توسعه دهد.از جمله بازیهای گروهی می توان به قایم موشک، دزد دریایی(red-rover) حلقه دور یک گل (ring-around-the-rosie) اشاره کرد
ترجمه محمد حسین آسوده