مشاوره خانواده  -  مشاوره  تحصیلی

مشاوره خانواده - مشاوره تحصیلی

خواهشمند است ما را از ارائه نظرات گرانبارتان محروم نفرمایید.
مشاوره خانواده  -  مشاوره  تحصیلی

مشاوره خانواده - مشاوره تحصیلی

خواهشمند است ما را از ارائه نظرات گرانبارتان محروم نفرمایید.

جمله هایی از جبران خلیل جبران

بیشتر انسان ها خواهان آزادی گفتارو آزادی نگرش اند ، اما چیزی شایسته گفتن و نوشتن ندارند.

مرگ چیزی را دگرگون می کند مگر نقاب های پوشاننده چهر های ما را.

برخی می پندارند که به آن ها چشک می زنم، حال آن که چشمانم را می بندم تا ریختشان را نبینم.

چه سخت است زندگی کسی که مهر را می جوید، اما شهوت دریافت می دارد!.

با آرایش فرد زشتی اش را جلوه می دهد.

ازدواج یا مردن است یا زندگی یافتن . و در میانه این ها جایی ندارد.

به راستی گسترده ترین فاصله ها آن است که میان رویا و بیداری شما یافت می شود، میان آنچه کردار ناب است و انچه تنها یک آرزوست.

اندوه سایه خداوندی است که در دل بد کاران جای نمی گیرد. اگر اندوه می توانست سخن گوید،نشان می داد که از شادمانی ترانه خواندن شیرین تر است.

اگر خواهان دیدن دره ها هستی ، بالا رو تا به فله رسی. و اگر خواهان دیدن قله ها هستی، به میان ابر ها برخیز اما اگر خواستی ابر ها را دریابی ، چشمانت را فرو بند، و به مرافبه نشین.

زندگی جز خوابی آشفته از خیال و بر انگیخته از خواهش ها نیست

 زندگی هر بامداد و هر روز بر هر دو گونه ما بوسه می زند ، اما شامگاه و شب که فرا رسید ، به کار هامان می خندد.

انسان تنها ، می یابد. او هرگز نمی تواند، و هرگز نو آوری نمی کند.

سخت است زندگی ، برای کسی که آرزوی مرگ دارد ، اما بهر دلبندانش می زید.

در کوری ات اگر به سنگی پای کوفتی و آن را دشنام دادی ، زمانی هم که سرت از سر فرازی به ستاره ساید ، ستاره را هم نا سزا خواهی گفت.

شگفتا در میان انسان ها جانیانی یافت می شود که هرگز کسی را نکشته اند، دزدانی که هرگز دزدی نکرده اند، و دروغ گویانی که جز به راستی بر زبان نیاورده اند.

وحشی گرسنه دست دراز کرده از درخت میوه می کند و می خورد. اما شهروند گرسنه ی جامعه ی متمدن میوه اش را از کسی می خرد که خود از کس دیگری خریده و او هم ان را از کسی که از درخت چیده خریده است.

زمانی که رنج خویش را در زمین شکیبایی کاشتم ، میوه شادمانی به بار آورد.

هرگز ناتوان نبوده ام جز در برابر کسی که از من پرسید: تو کیستی؟

کسی را که با او خندیده ای ، فراموش می کنی ، اما کسی را که با او گریسته ای ، هرگز از یاد نخواهی برد.

همه ما زندانی ایم ، اما برخی در زندان های روزنه دار و برخی دیگر ، درزندان های بی روزنه.

 

عوامل تأثیرگذار بر ازدواج‌های ناموفق

مقدمه

       خانواده نخستین سنگ‌بنای اجتماع، طبیعی‌ترین نهاد اجتماعی و همزاد انسان شمرده می‌شود. جامعه بشری بدون خانواده برپا نمانده و تشکیل خانواده با وجود تنوع مذهبها، فرهنگها، عرفها و آداب اجتماعی، یک پدیده طبیعی و فطری است؛ لیکن در هیچ دور‌های مانند عصر ما، خطر انحلال، کانون خانواده را تهدید نکرده است.

در طی سال‌های گذشته  شاهد روند روبه رشد طلاق از یکسو و کاهش قبح اجتماعی آن در بین افکار عمومی از سوی دیگر هستیم. در طی سال‌های اخیر اکثر کشور‌های جهان در جهت تسهیل امر طلاق اقدام کرده‌اند. جامعه ایران، جامع‌های است که بی‌شک در حال تجربه روند‌های نوسازی است. امواج تجدد به کشور ما نیز رسیده و جنگ میان سنت و مدرنیته چندی است در جامعه ما نیز آغاز شده است. این گسست (البته نه گسست کامل) از سنت و بازخوانی مدرنیته از جهان، دارای تبعاتی بی‌شمار است. تبعاتی همچون جدایی زن و شوهر، فرارمغزها، فرار دختران و. .. که همه آنها منجمله افزایش طلاق قابل تأیید نیست.

اکثر رسانه‌‌های عمومی و کارشناسان بهداشت روانی سعی دارند با نشان دادن تصویری مهلک و سراسر منفی از طلاق، به خیال خود یکی از معضلات اجتماعی را حل کنند. راه‌حلشان چیست؟ تبلیغ این دست شعارها که: همسران باید با یکدیگر با مدارا برخورد کنند یا جوانان در انتخاب همسر دقت کنند و یا با ایمان و اخلاق، همدیگر را تحمل نمایند. اما، آنان به این مسأله توجهی ندارند که بالارفتن آمار طلاق در هر جامع‌های گویای سست‌شدن نهاد خانواده و عواقب ناخوشایند آن برای اعضای خانواده می‌باشد.

شاید دغدغه این باشد که، این وضعیت در حال گذر تا برقراری شرایط تثبیت‌شده مدرن (به رسمیت‌شناختن تفاوت در سلیقه افراد در ایجاد نوع خانواده دلخواه) تا چه میزان می‌خواهد از جامعه ایرانی قربانی بگیرد؟ چقدر باید در راه رسیدن به مدرنیته، با داشتن کودکان طلاق، زن‌های آواره و. ..، رنج و درد گروهی بسیار از افراد جامعه را شاهد باشیم؟ آیا نباید روند‌های نوسازی را بدلیل اینگونه تبعات مخربش از حرکت بازداشت؟ مقصر واقعی در این میان کیست؟

   عوامل تأثیرگذار بر ازدواج‌های ناموفق

ازدواج یا انتخاب همسر، پیمان مقدسی است برای زندگی مشترک بین زن و مرد که طبق قوانین الهی تجویز شده و هدف آن آرامش و آسایش بهتر و بیشتر از زندگی، مهر و محبت، گذشت، فداکاری و همچنین بقای نوع می‌باشد. ازدواج وسیله‌ آرامش و آسایش است، ولی زمانی‌ که عجولانه و کورکورانه انجام نگرفته باشد! باید قبل از ازدواج به اصل تناسب توجه داشت، یعنی دختر و پسری که می‌خواهند باهم ازدواج کنند، باید از جهات بسیاری متناسب یکدیگر باشند. مانند تناسب در جهات روحی، اجتماعی، آموزشی، خانوادگی، سنی، اقتصادی و. .. . اگر در ازدواج به این جهات توجه نشود، ممکن است در آینده زندگی آنها از هم بپاشد و به جدایی و طلاق منجر شود.

در این مجال سعی بر آن شده که عوامل تأثیرگذار بر ازدواج‌های ناموفق شناخته شوند تا با شناسایی این عوامل شاید توانسته باشیم گامی هرچند کوچک در راستای موفقیت و خوشبختی زوجها و خانواده‌‌های میهن عزیزمان برداشته باشیم. لازم بذکر است که عواملی که ذکر خواهد شد لزوماً دربرگیرنده مسأله طلاق نبوده بلکه وضعیت خانواده‌‌های ی را که کارشان هنوز به طلاق کشیده نشده، ولی نتوانسته‌اند ازدواج موفقی داشته باشند، نیز مد نظر می‌باشد. به عبارت دیگر سعی شده عوامل تأثیرگذار بر ازدواج‌های ناموفق شناسایی شوند نه عوامل تأثیرگذار بر ازدواج‌های منجر به طلاق.

بخش اول : عوامل تربیتی و آموزشی

منظور از عوامل تربیتی و آموزشی، عواملی است که در تربیت کودکان نقش بازی می‌کنند تا بتوانند کوکان را از مراحل مختلف رشدی عبور داده و به سن جوانی و مرحله انتخاب همسر رهنمون سازند. توسط این دیدگاه، ما بصورت تاریخچ‌های به زندی افراد نگاه می‌کنیم تا دریابیم که چه عواملی می‌توانند دست‌به‌دست هم بدهند تا افراد نتوانند ازدواج موفقی داشته باشند.

عواملی که در این بخش مدنظر بوده‌اند به شرح زیر قابل بررسی‌اند:

1.   اتفاقات دوران جنینی   

2.   اتفاقات بعد از تولد   

  1. آموزشهای لازم جهت تشکیل خانواده

 1 اتفاقات دوران جنینی

بی‌شک علم ثابت می‌کند که در دوران جنینی، عواطف جنین مستقیماً تحت تأثیر عواطف مادر قرار می‌گیرد (تأثیر هورمونی). مطمئناً فردی در زندگی خود موفق می‌شود که در تاریخچه رشدی خود، دوران جنینی سالم و موفقی را پشت سر گذاشته باشد. عواطف نرمال و سالم مادر در این دوران باعث خواهد شد که جنین، بعداز تولد دارای عواطف سالمی باشد. نقش پدر خانواده نیز در دوران جنینی کمتر از مادر نیست. پدر بعنوان مدیر خانواده می‌تواند با فراهم نمودن محیطی آرام و سالم، مقدمات سالم بودن عواطف مادر را فراهم نماید. مادر در این دوران نیاز بیشتری به مهر، محبت و آرامش از سوی اطرافیان بویژه پدر خانواده دارد تا بتواند این دوران را با آرامش روحی و روانی پشت‌سر بگذراند. زن و شوهر اگر همدیگر را درک کنند و به یکدیگر عشق و علاقه نشان دهند، نه تنها زندگی‌شان شیرین خواهد شد، بلکه به خاطر همین مهر و صفا، بچه‌‌های خوب و سالمی را به جامعه تحویل خواهند داد. شوهری که بخصوص در دوران بارداری همسرش، به او محبت زیاد ابراز دارد، نه تنها مادر، کودک سالمی بدنیا خواهد آورد، بلکه حتی عمل زایمان را نیز به راحتی پشت‌سر خواهد گذاشت و این عوامل دست‌به‌دست هم خواهند داد تا کودکی با عواطف کاملاً سالم متولد شود.

2 اتفاقات بعد از تولد

بعد از تولد کودک، اختلاف بین زن و مرد و بی‌مهری بین آنها روی تربیت کودک نیز تأثیر سوء بسیاری دارد. کودکی که شاهد اختلاف والدین خود می‌باشد و مادر مهربان خود را مورد بی‌مهری پدر احساس می‌کند، ممکن است نفرت نهانی و کینه دائمی نسبت به پدر خود پیدا کند و ممکن است از راه همانندسازی، خویش را همانند پدر و مادر سازد و بطور ناخودآگاه از آنها پیروی کند و بی‌مهر و بی‌عاطفه به بار آید. با این توضیح پرواضح است که رابطه والدین با یکدیگر و از آن مهمتر رابطه والدین با کودک بر روحیات کودک تأثیر مستقیم می‌گذارد و کودک در این دوران که یکی از بحرانی‌ترین دوران کودک از نظر تربیت و یادگیری است، می‌آموزد که چگونه با افراد رابطه برقرار کرده و با آنها به چه نحو در تعامل باشد. پس اهمیت این دوره نیز به همگان روشن و واضح است که فردی می‌تواند آینده موفقی داشته باشد که این دوره را نیز با موفقیت به پایان برساند.

3 آموزش‌های لازم جهت تشکیل خانواده

 هر فردی خواه‌ناخواه دارای یک گروه آموزشی و تربیتی است که در جامعه کنونی و خصوصاً در کشور ما این گروه آموزشی عبارتند از : خانواده، مدرسه و رسانه‌‌های گروهی. با ورود کودک به دوران مدرسه، دوره جدیدی در زندگی فرد شروع می‌شود. کودک در این دوره که تا دوره انتخاب همسر ادامه می‌‌یابد، تدریجاً با شیوه‌ها و ملاک‌های همسرگزینی آشنا می‌شود و در این راستا از مثلث گروه آموزشی، آموزش‌های ی را دریافت می‌کند. در ادامه به بررسی هریک از این عوامل می‌پردازیم:

خانواده

در حال حاضر در کشور ما کمتر خانواد‌های وجود دارد که بتواند مسئولیتش را در این زمینه به خوبی و با موفقیت به انجام برساند چرا که با شکافی که میان نسل قبلی و نسل حاضر از لحاظ فرهنگی ایجاد شده، با چند نوع خانواده مواجه هستیم؛

نوع اول را خانواده‌هائی تشکیل می‌دهند که اصلاً به کودکانشان نمی‌توانند در زمینه انتخاب همسر آموزش‌های لازم را بدهند. از عوامل این مسأله می‌توان به فقر فرهنگی، اجتماعی خانواده ‌های مذکور اشاره کرد که باعث می‌شود افرادی ناآگاه و ناموفق تحویل جامعه گردد.

نوع دوم را خانواده‌‌های ی تشکیل می‌دهند که بر این مسأله آگاهند که باید فرزندانشان را نسبت به آینده و مسأله انتخاب همسر آموزش داده و آماده نمایند ولی قسمت اعظم این گروه روش انتخاب همسر و زندگی خودشان را به فرزندانشان آموزش می‌دهند که این گروه نیز با توجه به شکاف فرهنگی ایجاد شده در جامعه کنونی، تنها توانسته‌اند آموزش‌های تاریخ گذشته خود را به فرزندانشان انتقال دهند. هرچند که این نوع تربیت شاید در زمان خودش توأم با موفقیت بوده است، ولیکن اکثر افرادی که در این نوع خانوده‌ها بزرگ می‌شوند دارای آگاهیها و ملاک‌های درستی نسبت به امر انتخاب همسر و تشکیل زندگی مشترک نمی‌باشند.

نوع سوم را خانواده‌‌های ی تشکیل می‌دهند که متأسفانه تعدادشان در جامعه ما خیلی پائین است و این نوع، خانواده‌‌های ی هستند که بطور آگاهانه و با استفاده از دانش فرهنگی و اجتماعی به‌روز، می‌توانند فرزندانشان را با آمادگی‌‌های لازم نسبت به آینده و مسأله انتخاب همسر، تحویل جامعه دهند.

با این توصیف، اهمیت نقش آموزش‌های خانواده روی فرزندان بر همه آشکار می‌شود و طبق این طبقه‌بندی می توان نتیجه گرفت که یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر ازدواج‌های ناموفق، به نوع خانواده‌ها و روش آموزشی آنها برمی‌گردد.

مدرسه

مدرسه نیز در دور‌های خاص از زندگی هر فرد، نقش اول را در زمینه آموزش بازی می‌کند(حتی بیشتر از خانواده). کودک با ورود خود به محیط مدرسه، قدم در اجتماعی‌شدن بیشتر برمی‌دارد. نقش مدرسه نیز در جهت ارائه آموزش‌های لازم به افراد بر هیچکس پوشیده نیست. مدرسه می‌تواند با آموزش مهارت‌های اجتماعی، آموزش نقش‌پذیری و. .. کمک قابل‌توجهی به افراد ارائه نماید. ولی متأسفانه در جامعه کنونی و باتوجه به روش آموزشی حاکم بر مدارس و آمار روزافزون طلاق در میان زوجین، بطور کامل آشکار است که مدارس نمی‌توانند از عهده این مسئولیت خود برآیند. همه یقین داریم که در مدارس به آموزش مهارت‌های اجتماعی کمتر توجه می‌شود و این خلاء مشکلات زیادی می‌تواند برای افراد در آینده بوجود آورد.

رسانه‌‌های گروهی

نقش آموزشی رسانه‌‌های گروهی، خصوصاً مهمترین آنها، تلویزیون، بر هیچکس پوشیده نیست. در جامعه کنونی شاید به جرأت می‌توانیم بگوئیم که قوی‌ترین عامل فرهنگ‌ساز همین تلویزیون می‌باشد که کودکان از همان سنین اولیه با آن همراه می‌شوند و بیشتر اوقات زندگی‌شان را صرف آن می‌کنند. برنامه‌‌های تلویزیونی، بخصوص فیلم‌های ی که پخش می‌شوند اگر با منطق و اصول صحیح تولید شوند به شک می‌توانند راهکار خیلی قدرتمندی باشند برای فرهنگ‌سازی.

تحقیقات زیادی نشان می‌دهند که تلویزیون می‌تواند حتی خلاء‌‌های ایجاد شده توسط خانواده و مدرسه را نیز پُرکند. با این توضیح که برنامه‌‌های تلویزیونی می‌توانند فرهنگ صحیح تشکیل خانواده و رواج ملاک‌های صحیح ازدواج را برعهده داشته باشند و راه‌های رسیدن به ازدواج‌های موفق را به جوانان انتقال دهند. هرچند که در سال‌های اخیر در برخی از برنامه‌‌های تلویزیون و سینما افراط و تفریط‌‌های ی مشاهده شده است ولی بعضی برنامه‌‌های موفقی نیز در این زمینه دیده شده است. در کل توجه برنامه‌سازان تلویزیون و سینما به مسأله فرهنگ‌سازی صحیح، در تغییر نگرش جوانان می‌تواند خیلی موثر واقع شود.

از دیگر رسانه‌‌های گروهی می‌توان روزنامه‌ها، نشریات، کتابها، اینترنت و. .. را نام برد که دارای تأثیر زیادی در ایجاد نگرش مثبت و ارائه راهکار‌های صحیح در این زمینه می‌باشند.

در پایان این بخش، لازم به یادآوری است که عوامل تربیتی و آموزشی در زندی هر فرد نقش اساسی را بازی می‌کنند و این عواما هستند که فرد را آماده می‌کنند تا فرد وارد مرحله مهم دیگری در زندگی (تشکیل زندگی مشترک) شود. در این خصوص تلاش خانواده‌ها و مخصوصاً دولت هرجامعه مدنظر می‌باشد که در اینصورت می‌توانند نسلی پویا، موفق و خوشبختی را به‌بار بیاورند.

 

بخش دوم : عوامل موثر به هنگام انتخاب همسر

به هنگام انتخاب همسر رعایت تناسبات فرهنگی، شخصیتی، اجتماعی و اقتصادی لازم و ضروری است. تا زمانیکه این عوامل و تناسبات رعایت نشوند، بی‌شک نمی‌توان ازدواج موفقی را انتظار داشت. لذا در ادامه عوامل تأثیرگذار بر ازدواج‌های ناموفق به هنگام انتخاب همسر ذکر خواهد شد که عدم رعایت آنها منجر به ازدواجی ناموفق می‌شود.

الف : عوامل شخصیتی

تفاوت‌های فردی : بهترین و شایسته‌ترین روابط زناشویی که حتی اگر توأم با عشق و علاقه نیز باشد، بدون توجه به تفاوت‌های فردی، محکوم به شکست است. شاید نتوان در جهان دو فرد را پیدا کرد که دارای تشابهات کامل باشند. لذا توجه به تفاوت‌های فردی امری است ضروری که متضمن زندگی هر خانواد‌های می‌تواند باشد. اگر هر فردی خصوصیات طرف مقابل را با احترام قبول نماید و در هر شرایطی تفاوت‌های فردی را دور از ذهن قرار ندهد و طرف مقابل را آنطور که هست، نه آنطور که می‌خواهد باشد، درک نماید بی‌شک زندگی خوب و خوشبختی در انتظارشان هست.

تشابه یا عدم تشابه شخصیتی : علاوه بر تفاوت‌های ی که ناشی از افتراق جنسی است، تفاوت‌های دیگری نیز در زن و مرد وجود دارد که پار‌های از خصوصیات شخصیتی آنان را تشکیل می‌دهد. یکی از طبقه‌بندی‌‌های ی که می‌توان افراد را از لحاظ شخصیتی از هم تفکیک نمود، میزان درونگرایی و برونگرایی افراد می‌باشد. افراد برونگرا به بیرون از خود نظر دارند و افراد درونگرا سر در درون خویش فرو می‌برند. افراد درونگرا غالباً خجالتی، گوشه‌گیر و کم‌حرف هستند و اغلب بی‌احساس به نظر می‌رسند. مهارت در آداب معاشرت، مختص افراد برونگرا است که همواره همه احساسات و اندیشه‌‌های شان را برای دیگران تعریف می‌کنند. افراد درونگرا اغلب خود را ناخوشایند می‌پندارند و گمان می‌کنند که دیگران همه کار‌های آنها را تحت نظر دارند. برونگراها صاف و پوست‌کنده از همه چیز برایتان صحبت می‌کنند. برونگراها خواهان جمعیت و شلوغی و درونگراها خواهان تن‌های ی‌اند.

فاصله سنی : بی‌شک هرمقطع سنی خواست‌های مختص خود را دارد و رعایت تناسبات در این باره الزامی است. بدلیل اینکه خانم‌ها چهار، پنج سال زودتر از آقایان به بلوغ جنسی دست می‌یابند لذا رعایت این میزان فاصله سنی به هنگام ازدواج نیز ضروری می‌نماید چرا که ممکن است به همین نسبت بلوغ فکری و اجتماعی آنها نیز از هم فاصله داشته باشد. لذا به این دلیل فاصله سنی کم یا بیشتر از این میزان ممکن است مشکلاتی به بار بیاورد.

برآورده‌نشدن نیاز‌های عاطفی و روانی : یکی از ملزومات تشکیل خانواده، ارضاء نمودن نیاز‌های عاطفی و روانی است. در این میان آشنایی زوجین از رویات یکدیگر می‌تواند کارساز باشد. در زیر نیازمندی‌‌های اولیه محبت و عاطفه در میان زنان و مردان ذکر می‌گردد:

نیاز‌های زنان : شفقت و مهربانی، درک در تمام مراحل زندگی، احترام، وابستگی و علاقه، محق دانسته شدن، اطمینان خاطر و امید و. . .

نیاز‌های مردان : اعتماد و اطمینان، پذیرش، تقدیر و قدردانی، موردپسند واقع‌شدن، مورد تأیید قرارگرفتن، تشویق و تحسین و. . .

تسلط‌طلبی و اقتدارطلبی یکی از زوجین : عوامل تربیتی و آموزشی دوران کودکی روی این عامل خیلی تأثیرگذار هستند. کودکی که در خانواد‌های زن‌سالار یا مردسالار بزرگ می‌شود، در آینده وقتی وارد نقش پدر یا مادری می‌شود، دچار همانندسازی خواهد شد. در این موقع حقوق و ارزش‌های طرف مقابل روبه نزول خواهد گرائید و همچون وسیله و ابزاری خواهد بود در دست طرف اقتدارطلب. خانواده محیطی است که اگر حتی یکی از زوجین از لحاظ شأن و مقام اجتماعی در بالاترین سطوح و دارای قدرت و اقتدار بسیار بالایی باشد، وقتی وارد کانون خانواده می‌شود، چنان با ملایمت و نیک‌خویی باید رفتار نماید که اعضای خانواده، خود را در کنار او خوشبخت‌ترین فرد احساس نمایند.

اعتیاد : شاید مخرب‌ترین عامل از عوامل موثر بر ازدواج‌های ناموفق، اعتیاد باشد. عاملی که کلیه ارزش‌های اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی خانواده را از بین برده و کانون خانواده را در مسیر متلاشی‌شدن قرار می‌دهد. تحقیقات زیادی نشان می‌دهند که تعداد قابل توجهی از افراد بزهکار به خانواده‌‌‌های ی دارای والدین معتاد تعلق دارند. لذا اعتیاد حتی یکی از والدین، علاوه بر اینکه خانواده را متلاشی می‌کند، کودکانی را تحویل جامعه می‌دهد که مشکلات زیادی می‌تواند سر راهشان قرار گیرد.

عدم درک متقابل : هر زن و مردی با درک و احساس متقابل و شناخت تفاوت‌های یکدیگر می‌توانند به راحتی زمینه ازدواج و تفاهم را فراهم آورده و از رابطه زناشوئی ماندگار بهره‌مند شوند. تنفر و دلخوری تنها هنگامی بروز می‌کند که زن‌ و شوهر یکدیگر را درک نمی‌کنند. درک شرایط کاری، روحی، روانی و عاطفی زوجین، آنها را به راه‌های مختلف و نوینی برای ایجاد روابط مثبت و بهینه هدایت خواهد نمود.

مطلق‌اندیشی یکی از زوجین : همه بر این امر واقف هستند که چیز مطلقی غیر از خدا در جهان وجود ندارد لذا کانون خانواده نیز از این امر مستثنی نمی‌باشد و اگر یکی از زوجین نسبت به مسائل خانواده و احیاناً  اشتباهات طرف مقابل بصورت مطلق بنگرد، نتیجتاً کار به اختلاف خواهد کشید. در کانون خانواده باید سعی شود اشتباهات طرف مقابل علاوه بر اینکه با بزرگنمایی مشاهده نشود، بلکه گذشت از اشتباهات در کانون خانواده منجر به گرمی و صمیمت بیشتر می‌شود.

 

در ادامه بدلیل گویا بودن عوامل فرهنگی و عوامل اجتماعی،اقتصادی از ارائه توضیح بیشتر درباره این عوامل خودداری نموده و عوامل مذکور فهرست‌وار ذکر می‌گردد:

ب : عوامل فرهنگی

                          تفاوت در نگرش طرفین

                    سبک زندگی خانواده طرفین

                    شیوه‌‌های همسرگزینی هریک از خانواده‌ها

                    تشریفات و انتظارات بیش از حد

                    دخالت خانواده‌‌های هریک از طرفین

                    تفاوت در باور‌های ارزشی و مذهبی

                    عدم شناخت کافی نسبت به همسر و خانواده او

                    تفاوت در آداب و رسوم خانواده‌ها

  ج : عوامل اقتصادی، اجتماعی

                    پایگاه‌های اجتماعی و اقتصادی طرفین

                    شغل و میزان درآمد

                    بیکاری

                    اشتغال زنان

                    کیفیت روابط اجتماعی

                    تناسبات تحصیلی

در مورد عامل «اشتغال زنان» لازم به توضیح است که این عامل چندی است که جزء عواملی قرار گرفته است که در افزایش آمار طلاق موثر واقع شده است. چراکه در جامعه ما زنانی وجود دارند که چون درآمد مستقلی ندارند، به خاطر از دست‌دادن سرپناه و مخارج روزانه و دوری از آوارگی در جامعه، حاضر می‌‌شوند که حتی در شرایط سخت به زندگی طاقت‌فرسا تن‌دردهند و شرایط موجود را تحمل کنند. ولی با رواج اشتغال زنان و بدنبال آن، استقلال مادی آنها، باعث شده است که زنان به راحتی با طلاق کنار آمده و خود را از آن شرایط سخت رها سازند.

بحث و نتیجه‌گیری

   ×    براساس مباحث موجود، آنچه مهم جلوه می‌کند، وظایف قشر روانشناسی است که بعنوان پزشک اجتماع باید تلاش کنند تا راه علاجی به معضلات اجتماعی، از جمله مسأله طلاق بیابند. اگر قشر روانشناسی جامعه بتواند این فرهنگ را در جامعه پیاده کند که هر فردی قبل از ازدواج باید در این مورد آموزش‌های کافی (تا حدی که آگاهانه وارد مرحله تشکیل خانواده شود) را ببیند، مسلماً گام بزرگی در این راستا برداشته است.

   ×    با شرایطی که در جامعه ما حاکم است شاید یکی از موثرترین راهها برای داشتن ازدواجی موفق، شناخت قبل از ازدواج باشد. طرفین در این دوره فرصتی دارند تا طرف مقابل را از لحاظ خصوصیات شخصیتی، اجتماعی، فرهنگی، نوع نگرش به زندگی و. .. ارزیابی کنند. متأسفانه در جامعه ما هنوز این نوع ارتباط به خوبی تعریف نشده است و اکثر کسانی که به این نوع ارتباط روی می‌آورند، بدلیل اینکه نسبت به اصول و ملاک‌های این نوع ارتباط آگاهی ضعیفی دارند، غالباً در کار خود موفق نمی‌شوند. برخی از عواملی که بتوانند این نوع ارتباط را به سرمنزل ن‌های ی برسانند، به شرح زیر ذکر می‌گردد: باید طرفین به ارتباطشان متعهد باشند و این دوران را با منطق صحیح پشت سر بگذرانند، باید به نوع ارتباط از بُعد انسانی (متعالی) نگریست و از تبدیل‌شدن این نوع ارتباط به یک رابطه کوچه‌بازاری باید جلوگیری شود، سعی شود در این نوع ارتباط احساسات به موقع ابراز گردد، هرکس باید موقعیت‌های ی ایجاد نماید تا با علایق، سلیقه‌ها و خصوصیات طرف مقابل آشنایی پیدا کند، یکی از ضروریاتی که در این نوع ارتباط لازم می‌نماید این است که حتماً باید این نوع ارتباط دارای هدف و برنامه جامع و کاملی باشد، پذیرفتن طرف مقابل را آنطور که هست باعث می‌شود رابطه سلامت خود را حفظ نماید، طرفین نباید به فکر تغییر خصوصیات همدیگر باشند و. ..   .

   ×    بعد از ازدواج برای خود زندگی کردن، یکی از ملاک‌هایی است که می‌تواند افراد را به یکدیگر و زندگی علاقمند کند.

   ×    در هر شرایطی توجه به اینکه شریک زندگی‌مان با ما تفاوت‌های زیادی به لحاظ شخصیتی و عاطفی و. .. ( به خاطر تفاوت جنسیتی) دارد، می‌توان حتی با مسائل غیرقابل پیش‌بینی‌شده هم کنار آمد.

   ×    مردان نیازمند عشقی بنام اعتماد، پذیرش و تشویق هستند و زنان نیازمند عشقی هستند که در آن توجه، درک و احترام نهفته باشد.

   ×    زمانی در مرد انگیزه ایجاد می‌شود که احساس کند همسرش به او نیاز دارد ولی در جنس زن زمانی انگیزه ایجاد می‌شود که مورد نوازش، مهر و محبت قرار گیرد.

   ×    نکته پایانی اینکه، یکی از پرفشارترین دوران هر زندگی، دوران پس از تولد اولین فرزند است. به لحاظ تغییراتی که در زندگی رخ می‌دهد این دوره را به دور‌های مسأله‌ساز تبدیل می‌کند. لذا زوجین باتوجه به این نکته می‌توانند با درک شرایط همدیگر وضعیت خوبی را برای یک زندگی شاد و موفق در کنار فرزندشان مهیّا سازند

.منبع: وبلاگ اقای سید علی آل‌احمد

بگویید چه شخصیتی دارید تا بگویم همسر مناسب شما چه شخصیتی باید د

 

ویژگی های مهم شخصیت دارای اعتماد به نفس

یکی از معیارهای انتخاب همسر در نظر گرفتن خصوصیات شخصیتی وی و همسانی آن با شخصیت فردی است که می‌خواهد ازدواج کند. البته پی بردن به این مهم کاری دشوار و  کاملاً تخصصی است ولی جهت شناخت بهتر جوانان عزیز و آشنایی بیشتر آنها به معرفی چند تیپ مختلف شخصیتی می‌پردازیم.

لازم به ذکر است مطالبی که مطرح می‌شود فقط در کلیات مصداق دارد و شاید در مورد تک تک افراد صدق ننماید، قصد ما بیشتر افزایش اطلاعات جوانان و نوجوان عزیز است و جهت بررسی و تحلیل مشکلات خاص به آنها توصیه می‌شود حتماً به مراکز مشاوره و روان درمانی مراجعه فرمایند. با بیان این مقدمه ابتدا به  معرفی بعضی از انواع تیپ های شخصیتی می‌پردازیم و در قسمت های بعد به شما می‌گوییم که چه همسری مناسب هر تیپ شخصیتی است.

 

شخصیت وظیفه شناس

وظیفه شناس‌ها به اصول اخلاقی پای بند هستند و تا کارشان را درست و تمام انجام ندهند، آرام نمی‌گیرند. آنها به خانواده خود وفادارند و از مقامات مافوق اطاعت می‌کنند. کار زیاد، ویژگی بارز این گونه ی شخصیتی است وظیفه شناس‌ها موفقیت طلب هستند، هیچ پزشک، وکیل، دانشمند یا مقام اداری موفق بدون برخورداری از این ویژگی شخصیتی نمی‌تواند در کارش موفقیتی کسب کند.

هشت ویژگی شخصیت وظیفه شناس

وظیفه شناس‌ها در مقایسه با سایرین از این هشت ویژگی بهره بیشتری دارند

1-     کار زیاد: وظیفه شناس شیفته کار است.

2-     کار درست: شخصیت وظیفه شناس به درست انجام دادن کارها توجه دارد. او پایبند وجدان است و به ارزش‌ها و اصول اخلاقی بها می‌دهد.

3-     راه درست: "همه چیز باید درست انجام شود" شخصیت " وظیفه شناس" معنای این جمله را به خوبی می‌داند ؛ از رسیدگی به حساب های مالی گرفته تا دستیابی به هدف های مقام مافوق، و طرز تمیز کردن زیر سیگاری ها، همه اینها باید درست انجام شود.

4-     کمال طلبی: وظیفه شناس‌ها می‌خواهند همه ی کارها بدون کمترین لغزش و به مطلوب ترین شکل ممکن انجام شود.

5-     ثابت قدم: این افراد به نقطه نظرهای خود پایبندند و در معرض ناملایمات مصمم تر می‌شوند.

6-     توجه به جزئیات: وظیفه شناس‌ها به نظم و ترتیب و جزئیات امر توجه دارند. آنها سازمان دهندگان خوبی هستند ؛ توجه به جزئیات از جمله ویژگی های این گونه شخصیتی است.

7-     احتیاط: در تمام امور زندگی محتاط و دقیق و مراقب هستند.

8-     صرفه جویی: وظیفه شناس‌ها صرفه جو هستند. آنها از دور انداختن چیزهایی که برایشان فایده ای دارند و یا قبلاً داشته اند و یا احتمالاً خواهند داشت خودداری می‌کنند.

 چند توصیه برای زندگی با وظیفه شناس       

§         با روی خوش، از خود صبر و شکیبایی به خرج دهید و بگذارید وظیفه شناس‌ها عادات خود را داشته باشند. به او فشار نیاورید،" که ترا به خدا، امروز را به ما اختصاص بده" بهتر است به خود بگویید من همسرم را می‌شناسم او تا کارش را انجام ندهد دست بردار نیست.

§         انتظار نداشته باشید که شخصیت "وظیفه شناس" تغییر بکند شما نیز از توانمندی هایتان استفاده کنید.

§         هرگز با او بحث نکنید و درگیر جنگ قدرت نشوید. او آن قدر بحث و مشاجره را ادامه می‌دهد تا تسلیم شوید و یا قانع گردید، سعی کنید به حرفهایش به راحتی گوش کنید.

§         از شرایط خود شاد باشید و از امنیت و ثباتی که همسر " وظیفه شناس" شما به زندگی تان می‌آورد، راضی باشید.

§         از او انتظار تعریف و تمجید نداشته باشید. همسر وظیفه شناس شما ممکن است در مورد لباس یا وضعیت ظاهری شما حرفی نزند ولی او به خوبی متوجه شماست.

§         انعطاف پذیر باشید.

همسر مناسب وظیفه شناس ها

اشخاص وظیفه شناس، اغلب افرادی که احساسات خود را بروز دهند مانند شخصیت های نمایشی را می‌پسندند. از سوی دیگر وظیفه شناس ها، ماجواجوها و کسانی را که ریسک می‌کنند، دوست دارند. اشخاص به نسبت "جدی" و " حساس" نیز احتمالاً با استقبال وظیفه شناس‌ها روبرو می‌شوند. شخصیت وظیفه شناس، با افراد " پرشور" و یا " مراقب " همخوانی ندارد و شخصیت "فارغ البال" ( بی خیال ) آنها را ناراحت می‌کند.

شخصیت دارای اعتماد  به نفس بالا

اینها افرادی شاخص اند و معمولاً رهبران، ستارگان و جاذبان بخش های عمومی‌و حقوقی جامعه را تشکیل می‌دهند. حرمت نفس جادویی و اعتماد به نفس که ویژگی این گونه شخصیت است رؤیاها را به پیروزی‌ها و موفقیت های چشمگیر تبدیل می‌کند.

 ویژگی های مهم شخصیت دارای اعتماد به نفس

1-     حرمت نفس: افراد با این تیپ شخصیتی به خود و توانمندی هایشان اطمینان دارند. آنها خود را موجوداتی منحصر به فرد می‌دانند و معتقدند دلیلی برای حضور آنها در این سیاره خاکی وجود دارد.

2-     معتقد به تشریفات و احترامات رسمی‌هستند و انتظار دارند که دیگران در تمام مواقع با آنها با احترام برخورد کنند.

3-     بلند پروازی: این افراد موجوداتی بلند پرواز و جاه طلب هستند.

4-     سیاستمداری: این افراد در برخورد با دیگران زیرک و حسابگر هستند و از توانمندی های دیگران برای رسیدن به خواسته‌ها یشان استفاده می‌کنند.

5-     رقابت در وجود آنها شعله ور است . می‌خواهند به اوج برسند و همانجا باقی بمانند.

6-     از معاشرت با افراد بلند مرتبه و شاخص لذت می‌برند.

7-     خودآگاهی: از حالات ذهنی و روحی خودشان آگاه هستند و می‌دانند چه فکر و چه احساسی دارند.

8-     توازن و وقار: " بااعتماد به نفس ها" تعریف‌ها و تمجیدهای دیگران را با رغبت می‌پذیرند، ولی هویت خود را از دست نمی‌دهند.

چند توصیه برای زندگی با شخصیت دارای اعتماد به نفس بالا

همسر مناسب شخصیت با اعتماد به نفس، کسی است که خوشبختی را در رفع نیازهای دیگران جستجو می‌کند، از جمله این گونه های شخصیتی می‌توانیم به " مهر طلب ها" اشاره کنیم. مشروط بر آنکه این گونه افراد راه افراط نروند و فردیت و حد و حدود همسر خود را مخدوش نسازند. شخصیت های حساس به همسران قدرتمند و معاشرتی نیاز دارند و شخصیت های با اعتماد به نفس می‌خواهند مورد نیاز باشند. بنابراین، این دو تیپ شخصیتی اغلب مکمل یکدیگر. هستند شخصیت " نمایشی " نیز اگر تضمین بیش از اندازه نخواهد، می‌تواند همسر مناسبی برای شخصیت " با اعتماد به نفس " باشد اگر دو " با اعتماد به نفس " یکدیگر را به همسری انتخاب کنند، امکان بروز مبارزه میان آنها زیاد است.

از جمله گونه های شخصیتی که " با اعتماد به نفس ها" همخوانی ندارند می‌توان به " مراقب‌ها " " فارغ البال ها" "ماجراجوها" و " پرشورها" اشاره کرد.

"با اعتماد به نفس"  نیاز دارد که همیشه شماره یک باشد. این را به عنوان یک منش شخصیتی در او بپذیرید.  برای جلب توجه او، به او توجه کنید. عشق و محبت و وفاداری شما برای او بسیار مهم و با ارزش است. مراقب باشید عزت و حرمت نفس خود را در گرو محبت و توجه او قرار ندهید، خود را بی قید و شرط دوست بدارید و توجه داشته باشید که او گهگاه به شما نزدیک می‌شود و بعد فاصله می‌گیرد. این موضوع به ویژه بعد از ایجاد رابطه بیشتر به چشم می‌خورد. تعادل احساسی خود را حفظ کنید و بی جهت نتیجه گیری شتابزده ننمایید که دیگر همسرتان شما را دوست ندارد. به احتمال زیاد مشغله ذهنی پیدا کرده است. اگر لازم است با همسر " با اعتماد به نفستان" رویارویی بکنید، تنها احساستان را با او در میان بگذارید، نظرتان را بگویید ولی درباره ی او  داوری نکنید، توجه داشته باشید که برای او مورد انتقاد قرار گرفتن دشوار است. وقتی نگرش‌ها و احساسات خود را با همسرتان در میان می‌گذارید به او امکان می‌دهید که شما را بهتر درک کند و از بروز اختلافات بعدی جلوگیری نماید.

 شخصیت مِهر طلب

" مهرطلب" موجودی علاقه مند، مراقب و متوجه است، شما کسی را پر محبت تر، مشتاق تر و دلواپس تر از او نسبت به خود پیدا نمی‌کنید. تیپ مهر طلب برای جلب محبت دیگران تلاش فراوان می‌کند. مثلاً  تمام وقت، پول و انرژی خود را مصرف می‌کند ولی آن را به حساب سخاوتمندی و فداکاری می‌گذارد، در یک مسابقه جرئت جلو افتادن از حریف را ندارد و انگار یک دست نامرئی  مانع حرکت، جلو افتادن و موفقیت او می‌شود. گاهی وقت‌ها شخصیت های مهر طلب اگر یک مقدار عصبی هم باشند و تحت اضطراب قرار بگیرند آن وقت مشکل پیدا می‌کنند. مثلاً یک شخصیت سالم می‌گوید " من محبت شما را دوست دارم و از آن لذت می‌برم" ولی یک شخصیت عصبی مهر طلب می‌گوید: " من به محبت شما احتیاج حیاتی دارم و مجبورم به هر قیمتی که شده آن را به دست آورم ولو این که از آن لذتی هم نبرم" یعنی برای محبت ارزشی بیش از حد قائل است. محبت همه کس، خواه یک رهگذر ناشناس، برای او اهمیت حیاتی دارد و یک بی اعتنایی مختصر یا یک لبخند مهرآمیز و صمیمانه می‌تواند حالت روحی او را از این رو به آن رو گرداند یا اصولاً دیدش را نسبت به زندگی تغییر دهد. در ازای جلب محبت حاضر است هر بهایی بپردازد و مهمترین بهایی که می‌پردازد گذشتن از استقلال رأی و آزادی است . او با هم بودن را خیلی ترجیح می‌دهد و تنهایی را دوست ندارد. " مهر طلب ها" به دیگران متکی هستند و از آنها به خوبی خط می‌گیرند. هنگام تصمیم گیری نظرات دیگران را می‌پرسند و به توصیه آنها عمل می‌کنند.

همسر مناسب برای شخصیت مهر طلب

زنان و مردان " مهر طلب" می‌توانند با سایر گونه های شخصیتی کنار بیایند آنها به خوبی می‌توانند نیازهای همسرشان را تشخیص دهند و به رفع آنها اقدام نمایند اما اشکالاتی نیز دارند. "مهر طلب" گوش شنوا دارد و سر به زیر است و در این شرایط ترجیح  می‌دهد همسرش عهده دار امور باشد. شخصیت " مهرطلب " باید مواظب باشد که با گونه اختلال شخصیتی " سادیستی " یا " ضد اجتماعی " طرف نشود؛ این اشخاص به راحتی می‌توانند موجب رنجش و آزار شخصیت مهرطلب را فراهم سازند. احتمالاً برای شخصیت مهر طلب، شخصیت وظیفه شناس، همسر خوبی می‌شود. شخصیت های " مهر طلب " و " پرشور" هم به خوبی با هم کنار می‌آیند.

چند توصیه برای زندگی با مهر طلب ها

1-     شخصیت " مهر طلب " به راضی کردن شما علاقه دارد، وی را بپذیرید و به خاطر آنچه او به شما ارزانی می‌کند احساس گناه نکنید.

2-     توجهات او را فرض مسلم و مفت ندانید. شخصیت مهرطلب در زندگی به خوبی امیال شما را پیش بینی می‌کند و این امیال را در اولویت قرار می‌دهد. ولی وقتی چیزی از شما می‌خواهد، ممکن است به روی خود نیاورد و خواسته هایش را مطرح نسازد و منتظر می‌ماند تا نیازهای او را تشخیص دهید، پس سعی کنید در تشخیص نیازهایش کوشا باشید.

3-     از آنجایی که او نسبت به نظر دیگران در مورد خودش بسیار حساس است و ذهنش اسیر تأیید و تکذیب دیگران است، لذا انتقاد کردن از " مهرطلب" او را نسبت به خودش مردد می‌کند و چه بسا در مقام سرزنش خود بر می‌آید که لزوماً واکنش سازنده ای نیست. هنگامی‌که خواستید از او انتقاد کنید همیشه اول خصوصیات مثبت وی را برشمارید و بعد مطالبی را در حد تذکر گوشزد نمایید.

4-     به نظرات مثبت وی بها دهید و از آن استقبال کنید. شخصیت مهر طلب هرچه شدت مهر طلبی اش زیادتر باشد، بیشتر می‌خواهد شما را راضی کند و برای راضی کردن شما حرفی بزند ولی ممکن است نظر دیگری داشته باشد. بنابراین باید نیازهایش را بشناسید و مواظب باشید حرف او با سخن دلش یکی باشد. مثلاً  شما می‌گویید، می‌خواهید روز جمعه به کوه برویم و وی جواب می‌دهد " بله بسیار عالی است" در حالی که ممکن است دلش بخواهد کارهای عقب افتاده اش را انجام دهد.

شخصیت نمایشی

شخصیت نمایشی می‌تواند روی زندگی همه اطرافیان خود اثر بگذارد.

ویژگی های شخصیتی وی عبارت اند از:

1-     احساسات: زنان و مردان نمایشی در یک دنیای احساسی زندگی می‌کنند

1-     احساس گرا هستند، احساسات وعواطف خود را ابراز می‌کنند، گرم و پرمحبت هستند.

2-     زندگی را زنده و با روح می‌بینند، تصوراتی سرشار دارند، داستان های سرگرم کننده تعریف می‌کنند. عاشق تخیل و ماجراها و داستانه های عاشقانه خوش فرجام هستند.

3-     " شخصیت های نمایشی" دوست دارند که دیده شوند، می‌خواهند جلب نظر کنند و مورد توجه قرار گیرند، آنها اغلب کانون توجهند. وقتی همه چشمها را متوجه خود ببینند، شکوفا می‌شوند.

4-     وضع ظاهر: آنها به آراستگی بهای فراوان می‌دهند، از لباس، از مد و از طرز لباس پوشیدن لذت می‌برند.

5-     جذابیت جنسی: افراد نمایشی از جنسیت خود راضی هستند با دیگران گرم می‌گیرند و نگاهها را به خود جلب می‌کنند.

6-     ایجاد ارتباط: نمایشی‌ها به راحتی به دیگران اعتماد می‌کنند و با آنها ارتباط برقرار می‌سازند.

7-     توجه به عقاید دیگران: نمایشی‌ها با اشتیاق به دیدگاه‌ها و پیشنهادات دیگران توجه می‌کنند.

همسر مناسب شخصیت نمایشی

" شخصیت های نمایشی" تحت تأثیر گونه شخصیتی خود می‌توانند با انواع شخصیت‌ها به تفاهم برسند، اما به نظر می‌رسد رابطه ای در زندگی آنها دوام پیدا می‌کند که بتواند تعادلی در زندگی زناشویی آنها برقرار سازد و در این میان شخصیت وظیفه شناس می‌تواند همسر خوبی برای شخصیت نمایشی باشد.

زن و شوهرهای "نمایشی" و" با اعتماد به نفس" به دلیل تشابهاتی که دارند با یکدیگر کنار می‌آیند. این دو شخصیت، توجه دیگران را جلب می‌کنند و می‌توانند از توجه آنها برخوردار گردند و مشترکاً از آن استفاده کنند. شخصیت های مهر طلب نیز از زندگی با شخصیت نمایشی راضی هستند.

چند توصیه برای زندگی با " نمایشی "‌ها

§         به او آزادی احساس بدهید و از نتایج ناشی از آن برخوردارشوید، پروبال او را نبندید، در برنامه های اجتماعی مشارکت کنید، به سفر بروید، میهمانی بدهید، در میهمانی‌ها شرکت کنید.

§         از او تعریف کنید. از طرز لباس پوشیدن و وضع ظاهرش تعریف کنید. از موفقیت هایش تعریف کنید." همسر نمایشی" شما می‌خواهد با او به صراحت حرف بزنید و به ویژه احساسات مثبت خود را با او در میان بگذارید. هر چه قدر از وی تعریف کنید برایش زیاد نیست ولی صداقت را فراموش نکنید، اگر به حرفی که می‌زنید، معتقد نباشید او خیلی سریع این مطلب را در چهره و کلامتان می‌خواند.

§         رمانتیک باشید، برایش گل، شیرینی و هدیه تدارک ببینید. در مناسبت های مختلف به او کارت بدهید. بی مهری و بی توجهی او را دلگیر می‌کند.

§         واقع بین باشید. " شخصیت نمایشی"، انجام دادن بعضی از کارها را دوست ندارد از جمله نسبت به اموری که با پول ارتباط دارند، بی توجه است. بهتر است مسئولیت های مالی را خودتان تقبل کنید. به جزئیات امور شخصاً رسیدگی کنید. او را به انجام بهتر کارها تشویق کنید؛ اما هرگز انتظار نداشته باشید که بتواند در انجام دادن این قبیل کارها در سطح و حد شما ظاهر شود. در ضمن به او کمک کنید تا به مسئولیت هایی مانند، تلفن کردن، شرکت در جلسات و به خصوص جلسات مرتبط با فرزندان، عمل نماید.

§         کینه به دل نگیرید، شخصیت نمایشی مسائل را به دل نمی‌گیرد. او احساسات منفی و مثبتش را نشان می‌دهد، ولی زود همه چیز را فراموش می‌کند.

شخصیت مراقب

مراقب ها، با شش ویژگی زیر شناسایی می‌شوند:

2-     استقلال: شخصیت " مراقب" از استقلال زیاد برخوردار است. به توصیه و مشاوره با دیگران محتاج نیست، به سادگی تصمیم می‌گیرد و می‌تواند از خودش مراقبت کند.

3-     احتیاط: در برخورد با دیگران متوجه و هشیار است و قبل از برقراری ارتباط با اشخاص همه جوانب را در نظر می‌گیرد.

4-     زمینه های درکی: شخصیت مراقب به خوبی گوش می‌دهد تا از کم و کیف دقیق مطالب آگاه شود.

5-     دفاع از خود: مراقب به ویژه وقتی مورد حمله قرار می‌گیرد به خوبی از خود دفاع می‌کند.

6-     حساسیت نسبت به انتقاد: انتقاد را جدی می‌گیرد، ولی هرگز مرعوب آن نمی‌شود.

7-     وفاداری و صداقت: شخصیت مراقب به صداقت و وفاداری بهای فراوان می‌دهد.

کنار آمدن با شخصیت مراقب

§         شخصیت مراقب ممکن است بسیار با اعتماد به نفس، مستقل، محکم و قاطع باشد. ممکن است ندانید تا چه اندازه به احترام و توجه شما نیازدارد، این خواسته ی او را به تکرار برآورده سازید.

§         در توجه کردن به او تردیدی به خود راه ندهید گرچه ممکن است او بسیار دیر جواب دهد و دیر به شما اعتماد کند اما اصرار در موردش مؤثر واقع می‌شود . این مسیر را بپیمایید.

§         احتیاط و خویشتن داری او را به حساب بی تفاوتی وی نگذارید. انتظار نداشته باشید که به دیواره دفاعی او نفوذ کنید تا احساسات عمیقش را با شما در میان بگذارد. اگر ارتباط شما با او محکم و با ثبات است به او اطمینان کنید.

§         بهترین راه برخورد و انتقاد از شخصیت " مراقب " این است که بدون  انتقاد و بدون مقصر قلمداد کردن او احساساتتان را با او در میان بگذارید. بگویید به او اهمیت می‌دهید و خواهان روابط بهتر هستید.

§         در معاشرت های اجتماعی سررشته کار را به دست گیرید. شخصیت " مراقب" از این رفتار شما استقبال می‌کند.

§         توجه داشته باشید اگر دانسته یا نادانسته به او بی اعتنایی کنید موضوع را به دل می‌گیرد و به راحتی شما را نمی‌بخشد.

ویژگی های شخصیت حساس

1-     آشنایی: " حساس ها" آشناها را به ناآشناها ترجیح می‌دهند. آنها با عادت، تکرار و یکنواختی، سازگاری دارند.

2-     توجه به دیگران: حساس‌ها به نظر دیگران درباره خودشان عمیقاً توجه دارند، و برایشان بسیار مهم است که دیگران راجع به آنها چگونه می‌اندیشند.

3-     احتیاط: در ارتباط با دیگران بسیار محتاطانه عمل می‌کنند. از قصاوت عجولانه خودداری می‌ورزند.

4-     رعایت جانب ادب: شخصیت حساس، به معنای واقعی کلمه راعی ادب است.

5-     وظیفه شناسی: حساسها اگر بدانند از آنها چه انتظاری می‌رود، چه باید بکنند و چگونه با دیگران تماس برقرار نمایند. در حد عالی خود ظاهر می‌شوند.

6-     آنها به سادگی افکار خود را با دیگران، حتی با کسانی که به خوبی آنها را می‌شناسند، در میان نمی‌گذارند.

همسر مناسب شخصیت حساس

وظیفه شناس‌ها، با اعتماد به نفس‌ها  و نمایشی‌ها می‌توانند همسر مناسبی برای " حساس‌ها " به حساب آیند. شخصیت " ماجراجو" بدترین گونه شخصیتی برای همسر حساس است، زیرا از  خطر و ماجواجویی استقبال می‌کند.

کنار آمدن با شخصیت حساس

شخصیت حساس را با تمام ویژگی هایش بپذیرید، او را شکنجه احساسی نکنید، نخواهید که برای راضی کردن شما به هر سازی که می‌زنید برقصد؛ با او سازش کنید. در برخورد با ناشناخته‌ها به شخصیت حساس کمک کنید، با او به اجتماعات و گردهمایی‌ها بروید. با او حرف بزنید، به او بگویید برای یافتن راه حلی جهت برخورد با مشکل او علاقه مند هستید.

شخصیت فارغ البال

مردان و زنان فارغ البال بیشتر با ویژگی های زیر شناخته می‌شوند.

1-     آنها حق مسلم خود می‌دانند که هر طور می‌خواهند از زندگی لذت ببرند. آنها به آسایش و راحتی خود بها می‌دهند. برای وقت آزادشان ارزش فراوان قائلند و می‌خواهند خوشبختی را جستجو کنند.

2-     فارغ البال‌ها، طبق مقررات رفتار می‌کنند. آنچه لازم است را ارائه می‌دهند و حاضر نیستند از این حد فراتر روند.

3-     آنها در برابر هر فشاری که آن را غیر منطقی بدانند، مقاومت می‌کنند و حاضر نیستند بیش از حد وظیفه و مسئولیت خود، کاری صورت دهند.

4-     زنان و مردان " فارغ البال" با زمان برخورد راحت دارند. آنها زیر فشار زمان قرار نمی‌گیرند. برای آنها عجله کار بی موردی است. این اشخاص آسان گیر و خوشبین هستند و معتقدند کاری که باید بشود، می‌شود.

5-     فارغ البال‌ها تحت تأثیر مقام بالا دست قرار نمی‌گیرند و معتقدند که به اندازه هر شخص دیگری خوب هستند و حق دارند از بهترین زندگی‌ها برخوردار باشند.

همسر مناسب شخصیت فارغ البال

فارغ البال‌ها به همسری فهیم، و از خود مایه گذار احتیاج دارد. او قبل از خود به نیازهای دیگران نمی‌اندیشد و برای راضی کردن دیگران راه درازی نمی‌رود: ولی می‌خواهد مورد توجه همسرش باشد. همسر " فارغ البال" باید از خود گذشته و مهرطلب باشد. فارغ البال اغلب با "مراقب" سازگار است. ولی با " نمایشی" و " متلون" همخوانی ندارد. شخصیت "ماجراجو" مانند فارغ البال به شادی و خوشی علاقه مند است. اما فارغ البال می‌خواهد، قانونگذار باشد؛ " ماجراجو" هم که استاد شکستن قانون است. به همین دلیل این دو گونه شخصیتی با هم همخوانی ندارند. اگر می‌خواهید در کنار یک شخصیت فارغ البال زندگی راحتی داشته باشید سعی کنید در شادی های " فارغ البال" شریک شوید؛ در فعالیت‌ها و تفریحات او مشارکت کنید؛ از وی به خوبی مراقبت کنید؛ زندگی را سخت نگیرید و واقع بین باشید. زندگی با فارغ البال به از خود گذشتگی بیشتری احتیاج دارد. به جای این که بخواهید جنبه های منفی اش را تغییر دهید، سعی کنید بیشتر به جنبه های مثبت وی توجه نمائید.

شخصیت ماجراجو

زنان و مردان ماجراجو، تن به خطراتی می‌دهند که سایرین از انجامش ابا دارند، آنها برخلاف اغلب ما، نگران و وحشت زده نمی‌شوند، آنها در لبه‌ها زندگی می‌کنند، با محدودیت‌ها  می‌ستیزند و جان خود را به مخاطره می‌اندازند.  برای آنها تن به خطر دادن، معادل پاداش است. آنها می‌گویند اگر خطری نباشد سودی هم در کار نیست.

اکثر آنها تحت تأثیر عقاید دیگران و هنجارهای اجتماعی قرار نمی‌گیرند و به ارزشهای خود معتقدند. آنها به راحتی به فعالیتهای پر خطر تن می‌دهند و می‌گویند زندگی باید مخاطره آمیز باشد. در زندگی استقلال دارند. آنقدرها نگران دیگران نیستند و معتقدند هر کس در قبال خود مسئول است. همچنین آنها از هنر متقاعد کردن برخوردارند و به راحتی دیگران را تحت تأثیر قرار داده و دوستی آنها را برای خود می‌خرند. به سیاحت و سیر و سفر علاقه بسیار دارند. پرجنب و جوش و شرورند. در کودکی و نوجوانی به شرارت تن می‌دهند و برای دیگران مسئله ساز می‌شوند. در برابر هر کس که بخواهد از آنها سوء استفاده کند می‌ایستند جسور و شجاعند. یکی از ویژگی های مهم آنها "در حال زندگی کردن" است. آنها به خاطر حوادث و رویدادهای گذشته تأسف نمی‌خورند، برای آنها زندگی چیزی است که باید آن را در لحظه اکنون پیدا کرد.

همسر مناسب شخصیت ماجراجو

 ماجواجوها اکثراً طالب همسران کم توقعی هستند که از خود زیاد مایه بگذارند. اشخاص آمیخته به شخصیت های نمایشی، از خود گذشته و وظیفه شناس، برای همسری ماجواجوها مناسب هستند.

شخصیت پرشور

پرشورها شخصیت بسیار قدرتمندی دارند، آنها در درون خویش بیش از هرگونه شخصیتی احساس توانمندی می‌کنند و می‌توانند بدون ترس از شکست، مسئولیت های بزرگ را پذیرا شوند. آنها با قدرت، اختیار و مسئولیت، راحت هستند و به مقررات توجه زیادی دارند به شدت منضبط اند. آنها قوانین را وضع می‌کنند و دیگران را ملزم به رعایت قوانین می‌نمایند. پرشورها هر کاری را که برای تحقق هدفهایشان لازم باشد انجام می‌دهند و شدیداً هدف گرا هستند. شجاعت از دیگر خصوصیات شخصیتی آنهاست. عمل و ماجرا را دوست دارند. آنها در ابراز وجود کردن مهارت دارند.

همسر مناسب شخصیت پرشور

پرشورها، باید پادشاه و ملکه زندگی خود باشند. زنان و مردان " پرشور" خواهان همسرانی قابل اطمینان، " پذیرنده"، قدرتمند، مستقل و با عزت نفس هستند. مناسب ترین همسران پرشورها، مهر طلب ها، از خود گذشته‌ها، و حساس‌ها  هستند، مشروط بر آنکه شدت این ویژگی در آنها در حد اعتدال باشد.

اگر شما شخصیتی پرشور دارید از ازدواج با اشخاصی که ویژگی های شخصیتی مراقب یا متلون دارند، اجتناب کنید ضمناً نمایشی‌ها که اسباب حسادت شما را فراهم می‌کنند و یا " با اعتماد به نفس ها" که دستور کاری از آن خود دارند مناسب شما نیستند. زنان پرشور نیز به دلیل میل به سلطه جویی و استیلا طلبی بهتر است با مردان مهر طلب ازدواج کنند.

جهت زندگی با شخصیت های پرشور توصیه می‌شود:

خود را بشناسید. بر روی توانمندی های خود حساب کنید ولی مراقب رقابت با " پرشورها" باشید، هرگز سعی نکنید زیر آب قدرت او را بزنید. پرشورها دوست دارند اطرافیانی قوی، ارزشمند و وفادار داشته باشید، به شرط آنکه جایگاه پایین تری را در اشغال خود داشته باشند. قوی باشید و عزت نفس خود را حفظ کنید. به صرف این که در حضور یک قدرتمند هستید نباید موضع ضعیفی را اتخاذ کنید، به جای احساسات به دلیل و منطق متوسل شوید. پرشورها اغلب به احساسات افراد بها نمی‌دهند. سعی کنید، مطالب را به شکل منطقی مطرح کنید. باید این واقعیت را بپذیرید که شخصیت پر شور، مشربی تند دارد، بی جهت او را خشمگین نسازید. برای حل مسائل خود راههای دیگری پیدا کنید.

شخصیت متلون

شخصیت های متلون به راحتی با تغییرات احساسی کنار می‌آیند. ویژگی های بارزشان به شرح زیر است:

متلون‌ها در روابط خود گرم و صمیمی‌هستند. هیچ ارتباطی میان آنها و دیگران جزئی و بی اهمیت نیست. هیچ ارتباطی دست کم گرفته نمی‌شود. این افراد بسیار پر انرژی هستند. متلون‌ها مبتکر هستند و می‌توانند دیگران را نیز به فعالیت تشویق کنند. متلون‌ها کنجکاو و خیالپردازند و ذهنی باز دارند. آنها دوست دارند فرهنگ ها، نقش‌ها و نظامهای ارزشی دیگران را تجربه کنند و در مسیری جدید به راه بیفتند. متلون‌ها احساس خود را نشان می‌دهند. آنها به لحاظ احساسی، فعال و واکنشی هستند و درهر رابطه ای با تمام وجود ظاهر می‌شوند و در دور کردن نظر خود از واقعیت های دردناک مهارت دارند. متلون‌ها می‌خواهند خوش باشند و تجربه های جدید داشته باشند. آنها هر چیزی را امتحان می‌کنند. از ریسک کردن نمی‌ترسند. برداشت روشنی از خویشتن ندارند، بدین معنا که آنها نمی‌دانند چه کسی هستند و چه هویتی دارند. " متلون ها" بسیار متوقع هستند، آنها می‌خواهند دنیای خود را از شما پر کنند. آنها به ندرت حاضر می‌شوند خود را به خاطر شما تعدیل کنند. هر چه شخصیت " متلون" بارزتر باشد، روابط ادامه دار در زندگی زناشویی دشوارتر می‌شود.

همسر مناسب شخصیت متلون

" متلون‌ها " به همسرانی جالب، قوی، با علاقه و رمانتیک احتیاج دارند که در ضمن به خواسته های آنها به سرعت گردن نهند. شخصیت های ماجراجو، اغلب نظر متلون‌ها را جلب می‌کند. اگر شما تا اندازه ای از ویژگی های شخصیت متلون برخوردار هستید باید کسی را به همسری برگزینید که آرام، با ثبات و تاحدی رمانتیک باشد.

انتخاب همسر همه بخونند:

یکی از سخت ترین مراحل زندگی هر انسان انتخاب شریک مناسب برای زندگی خود میباشد هر انسانی در ذهنیت خود این شریک را پردازش کرده و آینده خیالی خود را بازسازی می کند طبیعتا شخص بازسازی شده بهترین است زیبا ترین است اما زندگی رویا نیست زندگی حقیقتیست تلخ و شیرین زیبا و زشت با تولد شروع می شود و با مرگ و یا در لفظ فلسفی با تولدی دیگر به اتمام میرسد همه ما روزی به دنیا آمده ایم و روزی از دنیا میرویم اما آیا همه ما طمع واقعی زندگی را چشیده ایم انتخاب های ما این زندگی را می سازد انتخاب همسر انتخاب رشته تحصیلی انتخاب شغل و ... اما انتخاب یک زوج  تاثیر مسفقیم روی انتخابهای بعدی ما دارد دوستان زیبایی طرف شما یک شرط انتخاب است اما بهتر است بدانیم ظاهر هیچ یک از انسانها در اختیار خود آنها نبوده زشت ترین و زیبا ترین انسانها هم ازدواج کرده اند چه افاردی بودند که علی رغم ظاهر خوب بهترین زندگی را همراه با خانواده خود تجربه کرده اند و بالعکس افرادی که زیبا رو بوده اند و هرگز فرصتی برای زندگی نداشته اند کلا در انتخاب همسر اولین معیارتان ظاهر نباشد چراکه زشت و زیبا بعد از گذشت چند ماه یا یکی دو سال کاملا عادی می شود به قول قدیمیها زن و مرد خوشگل مال مردم هستند زیبای همسر شما نه شکم شما را سیر می کند نه تاثیری در روند زندگی زناشویی شما دارد .

در زندگی هرکشی دوران پر شروشور جوانی را پشت سر می گذارد در این دوران کارهای عجیبی انجام می دهد که بعده ها به عملکرد خود می خندد دختران غریزه خودنمایی خود را بیشتر در سنین جوانی ابراز می دارند و پسران نگاههای آنچنانی خود را کم کم از دوران نوجوانی و جوانی شروع می کنند حس دوست داشتن حس عشق و علاقه ای که برگرفته از این خودنمایی ها و اون نگاهها باشد مقطعی است دختری پسری که 16 یا 17 سال سن دارند واقعا چه چیزی بین آنها ردو بدل می شود که باعث عشق میان آندو می شود چرا بارها دیدم افاید که از سنین 14 یا 15 سالگی با هم دوست بودندو بعد چند سال با هم ازدواج کردند و خدا رو شکر راضی هم بودند اما این در مورد همه صادق نیست زود تا یه چشم و ابرو میبینید نرید تو فکر ازدواج  ظرفیت خودتون را بالا ببرید اینطور نباشید که تا یه دختر که چشم و ابروی زیبا و صدای جذاب دارد دستش به شما بخورد خودتونو گم کنید خوب در بعضی افرادم که دیگه کار دست خودشون می دونو ... 

دختران و زنان به صورت سمعی وابسته می شوند و پسران و مردان به صورت بصری یعنی چی ؟  یعنی اینکه امکان دارد خانمی با شنیدن صدا و لحن صحبت کردن آقایی به اون آقا ندیده وابسته بشود به هر حال هر کدوم ما تصویری از شخصی که اون طرف خط تلفن نشسته و با ما صحبت می کند ساخته ایم و این تصویر فقط از روی طرز صحبت و لحن بیان طرف میباشد اما آقایون زمانیکه یک نفر رو می بینند بدون اینکه خصوصیات اخلاقی طرف رو در نظر داشت هباشند ابراز می کنند که یک دل نه هزار دل عاشق شده اند واقعا این معیار خوبیست برای ازدواج؟

نکته ای که اهمیت زیادی دارد مطمئن باشید هیچ وقت شخصی که تمام خصوصیات مورد نظر شما را به عنوان همسر داشته باشد و به تمام نیازهای شما پاسخ دهد پیدا نخواهید کرد چه مرد و چه زن اگر فردی را انتخاب کردید که بیش از 70 درصد از خصوصیات مورد نظر شما را داشت اون شریک خوبی برای شما می تواند باشد به هر حال در ازای نداشتن 30 درصد خصوصیات مورد نظر شما شاید خص.صیات دیگری هم داشته باشد  و البته در زندگی می تواند میزان قابل توجه از خصوصیاتی که ندارد رو با کمک شما بهد ست بیاورد البته این رابطه کاملا دو طرفه است  دوستان عزیز زندگی فقط عشقو دوست داشتنو  رابطه جنسی و این حرفها نیست صددر صد زندگی سختیهایی هم دارد دعوا دارد مشاجره دارد بحث دارد بیماری دارد کار کردن دارد حالا امروزه که با توجه به مشکلات مادی اکثرا اجاره خانه و مشکل شغل و خیلی چیزای دیگه هم بهمراه دارد زندگی همین نیست که شما مدام بهم بگید عزیزم عاشقتم عزیزم دوست دارم باور کنید اینها همه عادی می شود دیگه از رابطه جنسی داغ تر که نداریم حتی روزی اون هم عادی می شود و کم کم حتی فراموش می شود عاقل باشید حتما مشورت کنید با کسی که قبولش داریدو البته موفق بوده که این موفقیت نباید فقط از دیده شما باشد بلکه از دیده دیگران هم باید شخصی موفق محسوب شود  زندگی سرتاسر ریسک است خیلی ها ریسک می کنند و موفق می شوند و خیلی ها هم متاسفانه شکست می خورند دوست داشتن رو خاص یک نفر بدونید چه کسی نزدیک تر از همسر به انسان

منبع:آموزش مسائل جنسی(http://www.asheghi4u.blogsky.com/)

تربیت فرزندان

براقراری رابطه دوستی میان فرزندان و والدین

یکی از راهکارهی مفید در جهت تربیت و آموزش صحیح در تمامی زمینه ها برقرارای رابطه دوستانه میان والدین و فرندان میباشد که این رابطه می باید مطابق با میل فرزندان باشد  و نوع برقاری این رابطه در سنین مختلف برای فرزندان متغیر و متفاوت میباشد به عنوان مثال اگر قصد برقاری یک رابطه دوستانه با فرزند خود در سنین بین 5 تا 7 سال را دارید باید برخی از مواقع رفتارهای خود را منطبق با رفتارهای یک کودک 5 تا 7 سال کنید از بکار بردن واژه های سخت و کلمات و لغات پیچیده پرهیز کنید نسعی کنید برای بازگو کردن یک مطلب از حالات فیزیکی بدن خود استفاده کنید .

تربیت فرزندان در سنین بین 7 تا 10 سالگی و نحوه پاسخ به سوالات جنسی کودکان

معمولا از سنی بین 6 تا 9 سالگی سوالات ویژه ای از سوی کودکان مطرح می شود که والدین متاسفانه از پاسخ دادن به این سوالات تفره می روند معمولا اگر یک کودک از پدر یا مادر خود سوالی در زمینه مسائل جنسی یا اندامهای جنسی بپرسد یا با برخود و لحن شدید والدین روبرو می شود یا اینکه با این جمله والدین که می گویند بزرگ بشی خودت می فهمی روبرو خواهند شد

چرا اینگونه باید پاسخ کودکان را داد ؟ مطمئن باشید کودکان همانند شما به این زودی ها سوال خود را فراموش نخواهند کرد به عنوان مثال یکی از مسائلی که در ذهن کودکان بین سنین 6 تا 10 سال میگذرد مسئله بچه دار شدن است اکثر آنها تصور می کنند اگر جنسی مونث به یک سنی برسد خودبه خود داری فرزند می شود یا اینکه تصور می کنند اندام جنسی آنها با اندام جنسی دیگرانن متفاوت است و یا اندام جنسی دوج نس مونث و ماده یکسان است اگر از جایی با لغت تجاوز آشنا شوند این لغت برای آنها بیگانه است چون پدر یا مادر آنها گفته اند این لغت را بکار نبر چون زشت است اما معنی این لغت را اگر بپرسد می گویند بزرگ بشوی می فهمی . متاسفانه اکثر تجاوزات و سواستفاده از کودکان درسنین 6 تا 12 سال اتفاق می افتد یعنی در همین سنی که اگر فرزند شما راجع به این مسئله بپرسد شما پاسخ درستی به او نخواهید داد اکثر کودکانی که مورد تجاوز قرار می گیرند از اینکه این مسئله را با والدین خود مطرح کنند به طور جدی می هراسند و متاسفانه افرادی که خود در سنین کودکی مورد تجاوز قرار میگیرند خود روزی یک تجاوزگر خواهند بود این به خاطر رفتار نادرست والدین است .

نکته ای که اهمیت ویژه ای دارد اینه که والدین خوبه بدانند که کودکان قدرت فهم بالایی دارند حتی مسائلی که برای والدین کم رنگ است می تواند برای کودکان پررنگ جلوه کند کودکان نکته بین تر از بزرگسالها هستند به سوالات جنسی آنها منطبق با سن آنها پاسخ دهید نگذارید این علامت سوال آنها را تا چند سال بعد همراهی کند تا اینکه در اجتماع با این مسائل آشنا شوند.

یکی از چندین ضعف موجود در نظام آموزشی کشور عدم اطلاع رسانی در زمینه مسائل جنسی و تجاوزات به کودکان در سیستم آموزشیست این در حالیست که ریشه خیلی از ناهنجاریها ، تجاوزات ، روابط نا مشروع و حتی طلاق عدم آموزش میباشد البته نظام جمهوری اسلامی ایران آموزش در زمینه مسائل جنسی حرام می داند .متاسفانه اکثر نوجوانان و جوانان ایرانی از طریق فیلمهای غیر اخلاقی با رابطه جنسی و حالات مختلف آن آشنا می شوند البته حق هم دارند چون در نظام جمهوری اسلامی ایران دسترسی به فیلمهای غیر اخلاقی بسیار آسان میباشد در صورتی که حتی یک فیلم آموزشی هم وجود ندارد در اکثر کشورها در سنین نوجوانی آموزشهای ویژه ای در این زمینه داده می شود اما در ایران هرنوع آموزش در زمینه مسائل جنسی با برخورد مواجه می شود  بگذریم این وظیفه والدین است که به فرزندان خود آموزش دهید این امکان پذیر نیست جز برقراری یک رابطه دوستانه با فرزندان .

برخورد فیزیکی با فرزندان و عواقب آن

اگر در جمعی نشستید و فرزند شما کار خطایی کرد می توانید با یک نگاه او را از خطایی که انجام داده مطلع کنید بدون اینکه حتی حرفی بزنید و یا اینکه حتی بعد از اون جلسه به یاداوری کنید . اگر فرزند شما توانایی یک عملی را که او را از دیگرهمسنیان خود متمایز می کند دارا میباشد هرگز در میان جمع او را تشویق به انجام آن کار نکنید به عنوان مثال اگر می تواند حرفهای بزرگ تر از سن خود را به زبان بیاورد یا اینکه ادای فلان بازیگر تلویزون را دربیاورد اورا تشویق نکنید  متاسفانه دیده ام که پدری به کودک 7 ساله خود در مقابل جمع دوستانه می گفت پسر بگو بابابزرگ چی می گفت او واژه های رکیکی که معنی آنها را نمی دانست به زبان می آورد و دیگران می خندیدند خوب این کودک زمانی که در مقابل گفتن این وژه ها تشویق می شود این واژه ها را در میان هر جمعی بکار می برد و مطمئن باشید زمانی باعث رفتن آبروی خود شما خواهند شد.

خیلی ها اعتقاد به تنبیه فیزیکی دارند با این تصور که اگر فرنزد خود را کتک بزنند او دیگر تربیت می شود یکی از عوامل پرخاشگری در سنین نوجوانی و جوانی بین افراد همین تنبی بدنی در سنین کودکی توسط والدین است به خصوص در مقابل دیگران برای فرزندان خود ارزش قائل باشید آنها نیز داری شخصیت هستند اگر بروی آنها دست بلند کنید متاسفانه دست آنهار برای بلند کردن دست روی خود باز کرده اید حتما شنیده اید که می گویند نزنش روت تو روت باز میشه !

اگر به فرزندان خود احترام بگذارید آنها احترام گذاشتن به شما را فرا می گیرند و اگر به روی آنها دست بلند کنید آنها نیز این عمل شما را روزی در قبال شما پاسخ خواهند داد و به شما بی احترامی خواهند کرد پس هرگلی زدید به سر خودتون زدید.

خودارضائی ( استمناء)و تاثیرات منفی جسمی و روحی آن بر زندگی زناشو

خودارضائی چیست :

مجموعه رفتاری که بر اثر پردازش ذهنی ازیک رابطه جنسی انجام شده و به یک ارگاسم مجازی منتهی می شود را خودارضائی می نماند .

تفاوت خود ارضایی با رابطه جنسی :

بسیاری از محققین و افارد صاحب نظر در این باره مقالاتی را ارائه کرده اند نقطه مشترکی که در این مقاله ها بدستم رسید این بود که رابطه جنسی یک نیاز طبیعی میباشد اما آیا خود ارضایی می تواند جایگزین رابطه جنسی شود . انجام عمل خودارضایی در هر شرایطی امکان پذیر است چون در ذهن ما شخص خاصی جهت رابطه پردازش شده و ما با انجام اعمالی خاص باعث ارضاء شدن خود می می شویم ، هم دررابطه جنسی و هم در خود ارضایی عمل ارگاسم صورت می گیرد هر دوی آنها می تواند لذت بخش باشد اما تاثیر کدامیک بر روی ما بیشتر است ؟ همانطور که ذکر شد در خود ارضایی اندام خود را وادار می سازیم تا طی یک رابطه مجازی به ارگاسم برسد اما در یک رابطه جنسی تمامی اندامهای بدن با یکدیگر همکاری دارند دیگر نیازی نیست که ما در ذهن خود محیطی را بازسازی کنیم یا شخص یرا بازسازی کنیم پس ذهن در آرامش بیشتری قرار میگیرد از این رو تاثیر روحی و روانی بسیار مفیدی بهمراه دارد.

آثار منفی جسمی روحی و جنسی اعتیاد به خودارضایی و تاثرات آن بر رابطه جنسی و زندگی زناشویی

افرادی که زود تحریک می شوند و برای ارضای خود به سوی خود ارضایی میروند بدانند که خود ارضایی تحریک پذیری را به میزان زیادی افزایش می دهد از این رو تنها با این کار عطش خودرا زیادتر کرده اند . فردی که به خود ارضایی اعتیاد دارد مطمئنا در زندگی زناشئیی خود در رابطه جنسی با شریک خود دچار مشکل جدی خواهد شد این فرد از رابطه جنسی حقیقی به ارگاسم نخواهد رسید پس نخواهد توانست خود و شریک جنسی خود را ارضاء کند و از رابطه جنسی حقیقی لذت ببرد. اینگونه افراد معمولا انسانهای سردی خواهند شد . از تاثیرات روحی اعتیاد به خود ارضایی می توان بی حوصلی عدم تمرکز لاغری ناتوانی جسمی سردردهای میگرنی را نامبرد . اعتیاد به خودارضایی آسیبهای زیادی از نظری جنسی به فرد وارد می سازد در خانمها می تواند باعث شود تا عمل لقاح و تخمک ریزی به درستی انجام نگیرد و یا هرگز صاحب فرزند نشوند و یا اینکه فرزند آنها ناقص به دنیا خواهد آمد . مطمئن باشید علائم منفی خود ارضایی از سنین جوانی آغاز می شود پرخاشگری نیز یکی از عوامل اعتیاد به خودارضایی میباشد لذت میل جنسی را از خود دریغ نکنید . خودارضایی حالت خوابآلودگی بهمراه دارد .خود ارضایی باعث بهم ریختگی وضعیت فکری و هوشیاری انسان می شود خود ارضایی بینایی را نیز تحت تاثیر قرار میدهد در مردان خارج شدن بیش از حد اسپرم باعث میشود تا در عمل لقاح قدرت بارگذاری اسپرم آنها کاهش یافته و از اینرو نتوانند صاحب فرزند شود . پوکی استخوان در دوران میان سالی برای خانمها و آقایانی که در دوران نوجوانی و جوانی اعتیاد به خودارضایی داشته اند امری بعید نمیباشد. تاثیر مستقیم خودارضایی بر غدد هیپوتالاموس مغز آسیب جدی بهمراه دارد . بارها در مقالاتی که در اکثر وبلاگها منتشر شده میبنم که از خودارضایی به خوبی تعریف می شود منکر نمی شوم اما بحث من مربوط به اعتیاد به خود ارضایی میباشد . اعتیاد به خودارضایی آسیبهای زیادی بهمراه دارد آیا ارزش آنرا دارد برای لحظاتی لذت خود را از لذت حقیق یک رابطه جنسی محروم کنیم و به بدن خود آسیب وارد سازیم . دکتر رابرت شروکلر یکی از محقیقن بزرگ و اساتید دانشگاه برلین در تازه ترین تحقیقات خود در مورد خودارضایی در 27 سپتامبر 2006 رسما اعلام کرد اگر فردی قصد خودکشی دارداعتیاد خوداراضی یمی تواند در درازمدت باعث کاهش رشد تک تک سلولهای بنیادی در انسان شود مسلما هم من و هم شما می دانیم  اعتیاد به خود ارضایی عاملی نیست که باعث مرگ انسان شود اما آسیب های زیادی بهمراه دارد.

روش ترک خود ارضایی:

این سوال بارها از من پرسیده شده که دوستان می پرسند روش ترک خود ارضایی چگونه است آیا روشی علمی ارائه شده است یا خیر اولا در پاسخ باید بگم هر کسی که قصد ترک این عمل را دارد همین که قصد کرده پس اولین قدم را برداشته من نمی خواهم از روش غیر منطقی که استدلال می کنند برخی آقایان که می گویند با نفست غلبه کن این موضوع را ادامه بدم چ.ن اعتقاد دارم اگر فردی که به هر چیزی اعتیاد دارد اگر می توانست بر نفس ود غلبه کنه که دیگه معتاد نمی شد . در مورد خود ارضایی و ترک آن هرگز فراموش نکنید که به طور ناگهانی و یکباره نمی توانید این عادت را ترک کنید مثلا نمی توانید الان تصمیم بگیرید که از فردا تا آخر عمر دیگه خوداراضیی نمی کنم مطمئن باشید که با این روش اگر که فردا اینکارو نکنید حتما پس فردا انجام خواهید داد پس روش پیشنهادی من که روشی ساده و عملیست چیه ؟

دوستان عزیز شما به عنوان فردی که قصد ترک خو.د ارضایی را دارید باید کراهای زیر را به دقت انجام دهید همه با هم یعنی از یک گزینه نباید فاکتور بگیرید .

اولین قدم : از محیطی که در آن زمینه انجام عمل خود ارضایی را دارید دوری کنید مثلا معمولا این کار در تنهایی صورت میگیرد حتی زمانی که تحریک هم نشده اید سعی نکیند در محیط های تنها زیاد بمانید .

دومین قدم : زمانی که بیکار هستید یا بهتر بگم زمانی که فکر های تحریک کننده به سراغ شما می آیند سعی کنید برای خود یک سرگرمی پیدا کنید و خود را مشغول سازید

سومین قدم : اگر در هارد سیستم خود یا ر روی سی دی عکس یا فیلمهای غیر اخلاقی داید همه آنها رو کنار بگذارید ترجیحا نابود کنید.

چهارم : همانطور که عرض شد حتی اگر شرایط بالا رو هم رعایت کنید امکان دارد باز هم مرتکب خود ارضایی شوید و چون به این عمل اعتیاد داشته اید این یک امر طبیعیست مهمترین قدم اینست که اگر بعنوان مثال شما در روز 2 مرتبه به این عمل دست می زنید از امروز به مدت 2 هفته آنرا به روزی یک مرتبه کاهش دهید توجه کنید نگفتم کامل بگذارید کنار. بعد از دوهفته چون در عمل اعتیاد مغز شرطی می شود شما به جای آنکه هر روز این عمل را یکبار انجام دهید به مدت 3 هفته آنرا به یک روز در میان کاهش دهید . هرچه تعداد دفعات انجام عمل خوداراضی کمتر می شود مدت ترک را افزایش می دهیم بعد از 3 هفته آنرا به دوروز یکبار کاهش دهید به مدت باز هم 3 هفته .

3 هفته که تمام شد آنرا به هفته ای 2 مرتبه کاهش دهید اما اینبار 4 هفته به همین منوال پیشروی کنید . بعد از چهار هفته این کار را در هفته به یکبار کاهش دهید این روش را 3 هفته ادامه دهید  تا جایی که به ماهی یکبار برسید می دانم چون نیاز است در صورتی که بدانید معتاد آن نمی شوید ماهی یکبار مانعی ندارد اکا نگذارید بشود دو بار  اگر یه حساب سر انگشتی کنیم شخص مورد نظر تنها در مدت حداکثر  18 هفته تلاش از 60 مرتبه عمل خودارضایی در ماه به یک مرتبه خود ارضایی در ماه رسیده آیا 18 هفته تلاش کردن ارزش انرا نداشته که ما یک انسان پر از انرژی و با نشاطی شویم . البته من دست بالا رو گرفتم خیلی ها می توانند این کار ار در مدت کمتری انجام دهند فقط عجله نکنید و در برنامه ریزی که برای ترک دارید منظم باشید و برنامه را عوض نکنید ضعیف النفس نباشید.

با تشکر از همه شما دوستان این مطلب رو بنا به درخواست مکرر دوستان در وبلاگهای آموزشی خودم قرار دادم امیدوارم مفید بوده باشه و موفق باشید.

معیارهائی جهت همسر گزینی

شریک زندگی خود را چگونه انتخاب کنید.

ازدواج یکی از مهمترین حوادثی است که در زندگی هر انسان رخ می‌دهد. لذا دارای اهمیتی در خور توجه است. نظر به اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده و تأثیر آن در تداوم و استحکام خانواده، تربیت فرزندان، داشتن زندگی سالم توام با رضایت و خوشبختی و احساس موفقیت ضرورت دارد، دختران و پسران هنگام ازدواج ازخدمات مشاوره‌ای مناسبی بهره‌مند شوند و از این طریق با اهداف وظایف، و حقوق یکدیگر به خوبی آشنا شوند.

امروزه دختران و پسران جوان در آستانه ازدواج با بهره‌گیری از خدمات مشاوره ازدواج، می‌توانند با گامهای راسخ‌تر و آرامش و اطمینان بیشتری در راه پرپیچ و خم ازدواج و تشکیل خانواده گام نهند و در نهایت در این امر مهم موفق باشند.

متأسفانه در جامعه ما در برخی موارد دختران و پسران بدون مطالعه و آگاهی کافی با برخورداری از احساس و ذوق منهای دقت در ابعاد گوناگون اخلاقی، جسمی و روانی با یکدیگر ازدواج می‌کنند.

 پس از ازدواج نیز به دلایل عدم آگاهی، به این مشکلات دامن می‌زنند. در اینجا توجه شما جوانان عزیز را به نکاتی چند جهت انتخاب همسر جلب می‌کنیم.

     1)نسبت به کل ماجرا واقع‌بین باشید. تابع احساسات نگردید و به شکل منطقی جوانب کار را بسنجید. در تداوم یک ازدواج دوست‌داشتن و عشق اگر چه شرط لازم است ولی کافی نیست. پس به   سایر مسایل مهم نیز بپردازید. رویایی نیندیشید.
 

     2) درباره دلیل تمایل طرف مقابل به ازدواج با خودتان تحقیق به عمل آورید. اگر این تمایل بنا به مصالحی از قبیل پول و ثروت، شهرت، خروج از کشور و غیره است از آن صرف نظر کنید.

3) شریک احتمالی زندگی خود را بشناسید.در چارچوب آنچه در دین و فرهنگ مجاز می‌باشد، قبل از تصمیم‌گیری برای ازدواج شریک احتمالی زندگی خود را بیشتر بشناسید. این شناخت یا به واسطه رفت و آمد و پرسش‌های مستقیم حاصل می‌گردد و یا از طریق دیگر آشنایان. توجه داشته باشید دوستان فرد گاه برخی حقایق را پنهان می‌کنند.

پس شاید بهتر باشد در بعضی مواقع بطور غیرمستقیم به پاسخ برسید در مجموعه شما بایستی در مورد خلق و خو، افکار، عقاید، خواسته‌ها، عادات، دیدگاهها، حساسیت‌ها، نوع برخوردها، توانائیهای ارتباطی و . شناخت پیدا کنید. طرز برخورد فرد را در موقعیت‌های بحرانی و در برابر مادیات بشناسید.

4)   اعتقادات و باورهای مذهبی طرف مقابل را جویا شوید. عقاید و باورهای همسر احتمالی خود را در مورد آئین و مذهب جویا شوید و ببینید که آیا برداشت شما از دین سازگار است یا خیر. چرا که اگر نقطه نظرات این فرد برای شما قابل قبول نباشد احتمال وقوع مشکلات شدیدی پیش‌بینی می‌شود.مگر آنکه در این زمینه انعطاف‌پذیر باشید و بتوانید خود را در   چارچوب نظرات او قرارداده و شیوه زندگی او را بپذیرید. پس به طرف مقابل اجازه دهید به طور وضوح برداشت خود را از مذهب بگوید وانتظارات خود را در مورد شما بعنوان همسر، بیان نماید.

5) برخوردهای همسر احتمالی خود را در موقعیت‌های مختلف بررسی کنید. هر چه بیشتر در شرایط متفاوت و متعددی همسر احتمالی خود را ملاقات کرده و مورد مشاهده قرار دهید، نشانه‌های بیشتری از طرز برخورد او با مردم و موقعیت‌های مختلف در خواهید یافت.

6) خواسته‌ها و انتظارات یکدیگر را مورد مطالعه قرار دهید. شما باید بدانید همسر آینده شما چه انتظاراتی از خودش و شما دارد. شما باید در مورد مسایل مهم زندگی به توافق برسید. بطور مثال شما باید بدانید:

        ?  در چه شهر یا کشوری زندگی مشترک خود را آغاز خواهید کرد.

        ?  زندگی خود را با خانواده همسر آغاز خواهید کرد یا بطور مستقل

        ?  زمان بچه‌دار شدنتان حدوداً‌ چه مدت پس از ازدواج خواهد بود.

        ?   نظر همسر احتمالی شما در مورد شغل و فعالیت‌های خارج از منزل چیست.

        ?   نظر همسر احتمالی شما در مورد رابطه‌ها و معاشرت خانوادگی و دوستانه چیست.و ..

درباره خانواده فرد موردنظر تحقیق کنید. خانواده فرد مورد نظر را بیشتر بشناسید. با فرهنگ و

 باورهای آنها آشنا شوید رابطه فرد مذکور را با والدین خواهران و برادرانش جویا شوید. بررسی کنید که تعهد وی در قبال این افراد چگونه است ودر آینده چه تعهداتی نسبت به آنها دارد وتأثیر این موضوع بر زندگی شما چگونه خواهد بود نسبت به احساس خانواده در مورد این ازدواج واقف باشید.

8)    با خود واقعی‌تان مشورت کنید به ندای درونی خود گوش فرا دهید. از خود بپرسید آیا این فرد همان کسی است که واقعاً به دنبالش بوده‌ام. آیا می‌خواهم که این مرد یا زن، پدر یا مادر فرزند من باشد. اگر پاسخ صریحی ندارید دوباره بر روی موضوع تمرکز کنید و سعی کنید پاسخی قاطع برای آن بیابید چرا که ازدواج یکی از بزرگترین و مهمترین مسایل زندگی شما است و آینده فرزندان شما را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

9) دلایل متناسبی برای ازدواجتان پیدا کنید و خود تصمیم گیرنده نهایی باشید. هرگز تحت فشار
 
برای ازدواج متقاعد نشوید. تنها خوب بودن احساسات اطرافیان در مورد طرف مقابل کافی نیست،‌قلب و منطق شما نیز باید در این کار رضایت دهد. ضمن احترام به تجربه و عقاید اطرافیان به ویژه والدین و حفظ آداب و رسوم فرهنگی و مذهبی تسلیم فشارهای اطرافیان نشوید.

10) نسبت به سلامت جسمانی و روانی طرف مقابل اطمینان حاصل کنید به خاطر بسپارید که سلامت جسمانی و روانی و عدم گرایش به مواد مخدر یکی از فاکتورهای مهم در انتخاب همسر است. بنابراین پیش از تصمیم‌گیری در مورد ازدواج در مورد نکات مذکور اطمینان حاصل کنید. مسلماً شریکی وابسته به مواد مخدر و دارای بیماری خاص جسمانی، آینده مبهمی را رقم می‌زند.

11) توجه داشته باشید که با شریک احتمالی زندگی خود در مواردی مانند طبقه اجتماعی، سن، میزان تحصیلات و توانائیهای هوشی تناسب داشته باشید. این موارد را جدی بگیرید.

12) عجله نکنید با توجه به این که بسیاری از ازدواج‌ها به دلیل دستپاچگی و عجله کردن در تصمیم‌گیری در نهایت به شکست منتهی می‌شود در تصمیم خود برای قبول یک ازدواج عجله نداشته باشید. حتماً در مورد فردی که می‌خواهید عمری را با وی سپری کنید، تحقیق کنید. به شناخت برسید و وقت بگذارید صرفاً به دلیل ناامید شدن از ازدواج تن به یک ازدواج نامناسب ندهید و خود را به فهرست قربانیان ازدواج اضافه نکنید.

     13)از خداوند کمک و راهنمایی بگیرید:با ایمان و توکل به خدا از او بخواهید تا در انتخاب صحیح
 زندگی شما را یاری کرده و مسیر مناسبی را پیش رویتان قرار دهید.
چنانچه پس از مطالعه نکات
 مذکور هنوز در تصمیم‌گیری خود دچار تردید هستید می‌توانید به مشاورین حاضر در مراکز مشاوره رجوع کرده و با آنها مشورت نمائید.

چگونه هیجانات شدید را کنترل کنیم؟

بیشتر مردم، در زندگیشان هیجانات شدید و غیرقابل کنترل را تجربه کرده‌اند. در چنین مواقعی، شخص بسیار مایل است شدت خشم، غم و اضطراب و ناامیدی تحت کنترل او باشد. ممکن است شدت هیجانات بر رفتار و طرز برخورد فرد به گونه‌ای تأثیر بگذارد که موجب رنجش و ناراحتی خود و اطرافیانش شود. در چنین لحظاتی چگونه می‌توان این هیجانات را تحت کنترل درآورد؟

برای دست‌یابی به چنین توانایی به نکات زیر باید توجه فرمائید.

      1) از چگونگی تنفس خویش آگاه باشید. سعی کنید تنفسی آرام و عمیق داشته باشید. با این عمل ساده به طور طبیعی می‌توان ضربات قلب و فعالیت ذهن را آرام کرد. هر نوع انقباضی را در بدنتان به خصوص عضلات، شانه‌ها، گردن و فک را بررسی و تعدیل کنید.

     2) سعی کنید بر هیجانات خود مسلط شوید. هنگامی که با دیگران هستید زمان مساعدی برای ابراز هیجانات شدیدتان نیست. بنابراین،از آنها پوزش بخواهید و برای مدتی از آنها دور شوید. به آنها بگویید که احتیاج به   زمانی دارید تا بر اعصابتان مسلط شوید و چند لحظه دیگر بر می‌گردید.

3) حتماً با افرادی دلسوز و مجرب ارتباط داشته باشید و مشکلات خود را با آنها در میان بگذارید. چنین ارتباطی به شما کمک خواهد کرد تا در حس و رفتارتان تعادلی برقرار کنید و احساس تنهایی و انزوا نکنید.

4) روشی دیگر برای کنترل کرن هیجانات، ثبت آنها در دفترچه یادداشت روزانه است. تحقیق جدیدی نشان داده است که چنین روشی، تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر افرادی که دچار حوادث شده بودند داشته است.

5) اگر موضوعی برایتان بسیار اهمیت دارد آن را بی‌پرده با دیگران مطرح کنید اما قبلاً در مورد آن موضوع و موقعیت خود خوب فکر کنید. به یاد داشته باشید 1که تغییر در ارتباطات به مرور زمان رخ می‌دهد و صحیح نیست که این تغییر براساس اصول غیرمنطقی و یا هیجانات زودگذر باشد.

6)  با خودتان مهربان باشید. سعی کنید مرخصی کوتاهی داشته باشید و فعالیت‌های مورد علاقه خود را انجام دهید. در این فاصله زمانی، ذهن شما آرامش لازم را باز خواهد یافت. به عنوان مثال مدت کوتاهی در پارک راه بروید یا غذای مورد علاقه خود را درست کنید و یا کتاب مورد علاقه خویش را بخوانید.

7)  سعی کنید برای مدت کوتاهی به موضوعی که باعث آشفتگی شما شده است. فکر نکنید. چرا که در چنین شرایطی ذهن قدرت تصمیم‌گیری صحیح را ندارد. تصور کنید رنج و ناراحتی خود را درون جعبه‌ای   داخل کمدتان گذاشته‌اید، در زمانی مناسب که آرامش بیشتری دارید این جعبه را از مکان خودبیرون آورید و بطور صحیح راه حلی برای مشکل و ناراحتی‌تان پیدا کنید.با انجام دادن فعالیت‌های فیزیکی از قبیل ورزش کردن کلاس رفتن و یا سخت کار کردن سعی نمائید خود را خسته کنید و توجه و تمرکز خود را به کلاس، ورزش یا کار معطوف سازید.

8) کارهای همیشگی و امور روزمره خود را انجام دهید. بدین گونه زندگی شما تحت کنترل خواهد بود. فراموش نکنید که سرانجام لحظات پر اضطراب و هیجان به پایان خواهد رسید. شما قبلاً این واقعیت را تجربه کرده‌اید.

     9) چنانچه مکرراً دچار احساسات و هیجانات شدید و ناراحت‌کننده می‌شوید حتماً‌ با مشاوران مجرب مشورت کنید و یا کتابهای منتشر شده در این زمینه را بخوانید.

چگونه نه بگوئیم

همه شما بارها در موقعیت‌هایی قرار گرفته‌اید که گفتن کلمه نه برایتان دشوار بوده است. برای مثال دوستی می‌خواسته کتاب خاصی را از شما قرض کند و شما مایل به آن کار نبوده‌اید. فردی شما را به منزلش دعوت کرده و شما مایل به پذیرفتن دعوت او نبوده‌اید اگر شما از آن دسته از افرادی هستید که به دفعات در مقابل چنین درخواستهایی تسلیم شده و با آنها موافقت می‌کنید و دائماً از این بابت احساس نارضایتی دارید ممکن است بخواهید بدانید که چرا هنگامی که نه گفتن راترجیح می‌دهید، "بله" می‌گوئید.

این احتمال وجود دارد که شما نگران از دست دادن ارتباطات مؤثر یا نگران وارد آمدن آسیبی به روابط باشید.چه بسا از نه گفتن احساس گناه می‌کنید چون آموخته‌اید برای اجتناب از آسیب وارد کردن به احساسات دیگران، از روی خواسته‌های خود دست بکشید. بدین ترتیب ممکن است احساس کنید با نفی آنها به دلیل خود خواهی و خودمداری، انسان بدی هستید زیرا به شما یاد داده شده که باید فداکار باشید و خود را نادیده انگارید. شما بیش از رضایت خودتان دلواپس و متوجه رضایت دیگران هستید وقتی از شما تقاضایی می‌شود ممکن است احساس کنید مورد لطف و موهبت قرار گرفته‌اید. این امر سبب می‌شود تا احساس مهم بودن کنید و نگران آن باشید که در صورت مخالفت هرگز چنین تقاضایی از شما نشود اینها نمونه‌هایی از احساسات دست و پا گیری هستند که می‌توانند در آزادی عمل شما مداخله کنند.

چه راههای، گفتن کلمه "نه" را آسانتر می‌سازد؟

اولین کاری که باید انجام داد. تشخیص احساسات دست و پاگیر یا باورهایی است که در سر وجود دارند. برای مثال اگر دوستانتان می‌خواهند کتابی از شما قرض بگیرند و یا شما را به میهمانی دعوت کنند با گفتن کلمه نه چه نتایج منفی را پیش‌بینی می‌کنید؟

به نظر می‌رسد شما در ابتدا انتظار فاجعه آمیزی از "نه گفتن" تشخیص داده‌اید. برای مثال ممکن است به خودتان بگوئید اگر پاسخ منفی بدهم چه بسا دوستم از این که آن کتاب را به او قرض نداده‌ام از من ناراحت بشود. ولی دوست شما به خاطر این گونه مسایل ناراحت نیست او احتمالاً به خاطر آن که کلمه نه را با صراحت به کار برده‌اید، احترام بیشتری برای شما قائل خواهد شد.خود را نادیده انگاشتن سبب تحمیل رفتارهای ناخواسته‌ای است که دیگران از شما می‌خواهند و این امر سبب می‌شود آنها نسبت به ابراز درخواست غیرمنطقی خود تشویق شوند . پس از آنکه باورها و اعتقادات خود را به شیوه‌ای منطقی تر مرتب کردید برای گفتن کلمه نه آمادگی پیدا می‌کنید و از این امر احساس خوبی به شما دست خواهید داد.

قدم بعدی گفتن کلمه "نه" به شیوه‌ای مستقیم به طرف مقابل است به گونه‌ای که قاطعیت در صدا و رفتار موج بزند. برای آسانتر ساختن این مرحله در موقعیت‌هایی که خطر پایین وجود دارد گفتن پاسخهایی منفی را آغاز کنید به خصوص زمانی که کاملاً‌ مطمئن هستید، که حق گفتن کلمه "نه" را دارید. با این تمرین اطمینان به خود را تمرین خواهید کرد و نیز توانایی گفتن کلمه نه را در موقعیت‌های مشکل‌تر به دست خواهید آورد.

به طور معمول گفتن کلمه نه به برخی از افراد آسانتر از دیگران است احتمالاً این افراد برای شما، دوستان نزدیک غریبه‌ها و خانواده هستند وقوع یک موقعیت را پیش‌بینی کنید و تمرین کنید که در آن موقعیت چه خواهید گفت. گفتن کلمه نه را به طریقی مستقیم و صریح تمرین نمائید نسبت به کلیه رفتارها خود و لحن کلامتان به هنگام گفتن جمله منفی آگاه باشید.در موقعیت‌های مشکل‌تری که نسبت به ماهیت و چگونگی پاسخ خود مطمئن نیستید با گفتن جمله‌ای "باید درباره‌اش فکر کنم" به خود فرصت دهید سپس احساسات خود را بررسی کنید. ببینید چه عقاید و انتظارات نامعقول شما را به گفتن "نه" وا می‌دارد.

وقتی کلمه "نه" را به کار بردید و طرف مقابل همچنان برخواسته‌اش اصرار ورزید و اولین کلمه نه شما را نادیده انگاشت باید بر مخالفت خود پافشاری کنید.

تشخیص این امر مهم است که در این جا رفتار خود خواهانه سالم وجود دارد. شما حق دارید کلمه نه را بکار ببرید. از این کار احساس خوبی داشته باشید.

هر قدر به احساس شخصی و خواسته‌های خود توجه کنید، از گفتن "بله" به دیگران احساس رضایتمندی بیشتری خواهید کرد.

 

نکاتی چند درمورد روشهای صحیح مطالعه

بارها شنیده ایم که دانش آموز یا دانشجویی می گوید :

(( دیگرحال و حوصله خواندن این کتاب را ندارم ))یا ((آنقدرازاین کتاب خسته شده ام که قابل گفتن نیست))ویا ((هرچقدرمیخوانم مثل اینکه کمتر یاد می گیریم))ویا ((ده بار خواندم و تکرار کردم ولی بازهم یاد نگرفتم))به راستی مشکل چیست ؟ آیا برای یادگیری درس واقعا" باید 10 بار کتاب را خواند ؟ آیا باید دروس خود را پشت سرهم مرورکرد؟وآیا بایددهها بار درس راتکرارکردتا یادگرفت ؟ مطمئنا" اگر چنین باشد ، مطالعه کاری سخت و طاقت فرسا است . اما واقعیت چیزی دیگر است . واقعیت آن است که این گروه از فراگیران ، روش صحیح مطالعه را نمی دانند و متاسفانه در مدرسه و دانشگاه هم چیزی راجع به چگونه درس خواندن نمی آموزند . یادگیری و مطالعه ، رابطه ای تنگاتنگ و مستقیم با یکدیگر دارند، تا جایی که می توان این دو را لازم و ملزوم یکدیگر دانست. برای اینکه میزان یادگیری افزایش یابد باید قبل از هرچیز مطالعه ای فعال و پویا داشت .

شیوه صحیح مطالعه ،چهار مزیت عمده زیر را به دنبال دارد:

1- زمان مطالعه را کاهش میدهد.

2- میزان یادگیری را افزایش میدهد .

3-مدت نگهداری مطالب در حافظه را طولانی تر می کند.

4- بخاطر سپاری اطلاعات را آسانتر می سازد.

برای داشتن مطالعه ای فعال وپویانوشتن نکات مهم درحین خواندن ضروری است تابرای مرورمطالب،دوباره کتاب رانخوانده ودر زمانی کوتاه ازروی یادداشتهای خودمطالب رامرور کرد .

یادداشت برداری ، بخشی مهم و حساس از مطالعه است که باید به آن توجهی خاص داشت . چون موفقیت شما را تا حدودی زیاد تضمین خواهد کرد و مدت زمان لازم برای یادگیری را کاهش خواهد داد. خواندن بدون یادداشت برداری یک علت مهم فراموشی است.

شش روش مطالعه :

خواندن بدون نوشتن ،خط کشیدن زیرنکات مهم، حاشیه نویسی وخلاصه نویسی، کلید برداری خلاقیت و طرح شبکه ای مغز

1-خواندن بدون نوشتن: روش نادرست مطالعه است . مطالعه فرآیندی فعال و پویا است وبرای نیل به این هدف باید از تمام حواس خود برای درک صحیح مطالب استفاده کرد. باید با چشمان خود مطالب را خواند، باید در زمان مورد نیاز مطالب را بلند بلند ادا کرد و نکات مهم را یادداشت کرد تا هم با مطالب مورد مطالعه درگیر شده و حضوری فعال و همه جانبه در یادگیری داشت و هم در هنگام مورد نیاز ، خصوصا" قبل از امتحان ، بتوان از روی نوشته ها مرور کرد و خیلی سریع مطالب مهم را مجددا" به خاطر سپرد .

2- خط کشیدن زیر نکات مهم :این روش شاید نسبت به روش قبلی بهتر است ولی روش کاملی برای مطالعه نیست چرا که در این روش بعضی از افراد بجای آنکه تمرکز و توجه بروی یادگیری و درک مطالب داشته باشند ذهنشان معطوف به خط کشیدن زیر نکات مهم می گردد .حداقل روش صحیح خط کشیدن زیر نکات مهم به این صورت است که ابتدا مطالب را بخوانند و مفهوم را کاملا" درک کنند و سپس زیر نکات مهم خط بکشند نه آنکه در کتاب بدنبال نکات مهم بگردند تا زیر آن را خط بکشند .

3- حاشیه نویسی :این روش نسبت بدو روش قبلی بهتر است ولی بازهم روشی کامل برای درک عمیق مطالب و خواندن کتب درسی نیست ولی می تواند برای یادگیری مطالبی که از اهمیتی چندان برخوردار نیستند مورد استفاده قرار گیرد.

4- خلاصه نویسی : در این روش شما مطالب را میخوانید و آنچه را که درک کرده اید بصورت خلاصه بروی دفتری یادداشت می کنید که این روش برای مطالعه مناسب است و از روشهای قبلی بهتر می باشد چرا که در این روش ابتدا مطالب را درک کرده سپس آنها را یادداشت می کنید اما بازهم بهترین روش برای خواندن نیست .

5- کلید برداری :کلید برداری روشی بسیار مناسب برای خواندن و نوشتن نکات مهم است . در این روش شما بعد از درک مطالب ، بصورت کلیدی نکات مهم را یادداشت می کنید و در واقع کلمه کلیدی کوتاهترین، راحتترین ،بهترین وپرمعنی ترین کلمه ای است که با دیدن آن، مفهوم جمله تداعی شده و به خاطر آورده می شود .

6- خلاقیت و طرح شبکه ای مغز: این روش بهترین شیوه برای یادگیری خصوصا" فراگیری مطالب درسی است .در این روش شما مطالب را میخوانید بعد از درک حقیقی آنها نکات مهم را به زبان خودتان و بصورت کلیدی یادداشت می کنید و سپس کلمات کلیدی را بروی طرح شبکه ای مغز می نویسد ( در واقع نوشته های خود را به بهترین شکل ممکن سازماندهی می کنید و نکات اصلی و فرعی را مشخص می کنید)تا در دفعات بعد به جای دوباره خوانی کتاب ، فقط به طرح شبکه ای مراجعه کرده وبا دیدن کلمات کلیدی نوشته شده بروی طرح شبکه ای مغز ، آنها را خیلی سریع مرور کنید . این روش درصد موفقیت تحصیلی شما را تا حدود بسیار زیادی افزایش میدهد و درس خواندن را بسیار آسان می کند. و بازده مطالعه را افزایش میدهد.

شرایط مطالعه

((بکارگیری شرایط مطالعه یعنی بهره وری بیشتر از مطالعه ))

شرایط مطالعه ، مواردی هستند که با دانستن ، بکارگیری و یا فراهم نمودن آنها ، می توان مطالعه ای مفیدتر با بازدهی بالاتر داشت و در واقع این شرایط به شما می آموزند که قبل از شروع مطالعه چه اصولی را به کار گیرید ، در حین مطالعه چه مواردی را فراهم سازید و چگونه به اهداف مطالعاتی خود برسید و با دانستن آنها می توانید با آگاهی بیشتری درس خواندن را آغاز کنید و مطالعه ای فعالتر داشته باشید :

1- آغاز درست :برای موفقیت در مطالعه ،باید درست آغازکنید.

2- برنامه ریزی : یکی از عوامل اصلی موفقیت ، داشتن برنامه منظم است .

3- نظم و ترتیب: اساس هر سازمانی به نظم آن بستگی دارد .

4-حفظ آرامش: آرامش ضمیر ناخود آگاه را پویا و فعال میکند.

5- استفاده صحیح از وقت :بنیامین فرانکلین، ((آیا زندگی را دوست دارید؟ پس وقت را تلف نکنید زیرا زندگی از وقت تشکیل شده است .))

6- سلامتی و تندرستی: عقل سالم در بدن سالم است .

7- تغذیه مناسب: تغذیه صحیح نقش مهمی در سلامتی دارد.

8- دوری از مشروبات الکلی : مصرف مشروبات الکلی موجب ضعف حافظه می شود .

9 – ورزش : ورزش کلید عمر طولانی است .

10-خواب کافی: خواب فراگیری و حافظه را تقویت می کند.

11 –درک مطلب:آنچه در حافظه بلند مدت باقی می ماند ، یعنی مطالب است .

چند توصیه مهم که بایدفراگیران علم ازآن مطلع باشند.

1- حداکثر زمانی که افراد می توانند فکر خود را بروی موضوعی متمرکز کنند بیش از 30 دقیقه نیست ، یعنی باید سعی شود حدود 30 دقیقه بروی یک مطلب تمرکز نمود و یا مطالعه داشت و حدود 10 الی 15 دقیقه استراحت نمود سپس مجددا" با همین روال شروع به مطالعه کرد.

2- پیش از مطالعه از صرف غذاهای چرب و سنگین خودداری کنید. و چند ساعت پس از صرف غذا مطالعه نمائید چون پس از صرف غذای سنگین بیشتر جریان خون متوجه دستگاه گوارش میشود تا به هضم و جذب غذا کمک کند و لذا خونرسانی به مغز کاهش می یابد و از قدرت تفکر و تمرکز کاسته میشود . از مصرف الکل و دارو هم خودداری فرمائید همچنین غذاهای آردی مثل نان و قندی قدرت ادراک و تمرکز را کم می کند نوشابه های گازدارهم همینطور هستند.

3- ذهن آدمی با هوش است اگر یادداشت بردارید خود را راحت از حفظ و بیاد سپاری مطالب می کند و نیز همزمان نمی توانید هم مطلبی را بنویسید و هم گوش دهید . پس در حین مطالعه لطفا" یادداشت برداری ننمائید .

شصت نکته شیرین درباره ی ازدواج

درباره ازدواج بسیار گفته  و شنیده ایم. اما مطالبی که در زیر می آید شاید برای شما تازگی داشته باشد.

از میان ضرب المثل های ملل مختلف و همین طور سخنان شخصیت های بزرگ جهان پیرامون ازدواج شصت مورد را انتخاب کرده ایم. بسیاری از این حرف ها جنبه شوخی و مزاح دارد اما تعداد دیگری از آنها شاید وصف حال من و شما باشد! همین طور قسمت دیگری از این گفته ها می تواند برای عده ای حکم کلید راهنما را داشته باشد.

1-هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت.( ضرب المثل آلمانی)

2- مردی که به خاطر " پول " زن می گیرد، به نوکری می رود. ( ضرب المثل فرانسوی )

3- لیاقت داماد ، به قدرت بازوی اوست . ( ضرب المثل چینی )

4- زنی سعادتمند است که مطیع " شوهر"  باشد. ( ضرب المثل یونانی )

5- زن عاقل با داماد " بی پول " خوب می سازد. ( ضرب المثل انگلیسی )

6- زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. ( ضرب المثل انگلیسی )

7- زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند در کلبه ی خرابه هم زندگی می کنند. ( ضرب المثل آلمانی )

8- داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت . ( ضرب المثل لهستانی )

9- دختر عاقل ، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. ( ضرب المثل ایتالیایی)

10-داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای .( ضرب المثل فرانسوی )

11- دو نوع زن وجود دارد؛ با یکی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. ( ضرب المثل ایتالیایی )

12- در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه کن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق کن . ( ضرب المثل آذربایجانی )

13- برا ی یافتن زن می ارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی . ( ضرب المثل چینی )

14- تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب کن . ( ضرب المثل چینی )

15- اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر. ( ضرب المثل اسپانیایی)

16- اگر زنی خواست که تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج کن اما پولت را از او دور نگه دار . ( ضرب المثل ترکی )

17- ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)  

18- ازدواج مثل یک هندوانه است که گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. ( ضرب المثل اسپانیایی )

19- ازدواج ، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است . ( ضرب المثل فرانسوی )

20- ازدواج کردن وازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است . ( سقراط ) 

21- ازدواج مثل اجرای یک نقشه جنگی است که اگر در آن فقط یک اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممکن خواهد بود. ( بورنز )

22- ازدواجی که به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود. ( رولاند )

23- ازدواج همیشه به عشق پایان داده است . ( ناپلئون )

24- اگر کسی در انتخاب همسرش دقت نکند، دو نفر را بدبخت کرده است . ( محمد حجازی)

25- انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست ، ولی می توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنیم . ( خانم پرل باک )

26- با زنی ازدواج کنید که اگر " مرد " بود ، بهترین دوست شما می شد . ( بردون)

27- با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصل های خسته کننده او را اصلاً نخوانید . ( سونی اسمارت)

28- برای یک زندگی سعادتمندانه ، مرد باید " کر " باشد و  زن " لال " . ( سروانتس )

29- ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ " شجاعت " می خواهد. ( کریستین )

30- تا یک سال بعد از ازدواج ، مرد و زن زشتی های یکدیگر را نمی بینند. ( اسمایلز )

31- پیش از ازدواج چشم هایتان را باز کنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. ( فرانکلین )

32- خانه بدون زن ، گورستان است . ( بالزاک )

33- تنها علاج عشق ، ازدواج است . ( آرت بوخوالد)

34- ازدواج پیوندی است که از درختی به درخت دیگر بزنند ، اگر خوب گرفت هر دو " زنده " می شوند و اگر " بد " شد هر دو می میرند. ( سعید نفیسی )

35- ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل! ( تن )

36- شوهر " مغز" خانه است و زن " قلب " آن . ( سیریوس)

37- عشق ، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق . ( بالزاک )

38- قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم . ( لرد لوچستر)

39- مردانی که می کوشند زن ها را درک کنند ، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج کنند. ( بن بیکر)

40- با ازدواج ، مرد روی گذشته اش خط می کشد و زن روی آینده اش . ( سینکالویس)

41- خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید . ( پاستور )

42- ازدواج کنید، به هر وسیله ای که می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یک همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. ( سقراط)

43- قبل از رفتن به جنگ یکی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن . ( یکی از دانشمندان لهستانی )

44- مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. ( کارول بیکر)

45- من تنها با مردی ازدواج می کنم که عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم . ( آگاتا کریستی)

46- هر چه متأهلان بیشتر شوند ، جنایت ها کمتر خواهد شد. ( ولتر)

47- هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند . ( جانسون )

48- زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج کند که زندگی خوبی نداشته باشد ، اما نمی تواند مردی را که شنونده خوبی نیست ، تحمل کند. ( کینهابارد)

49- اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود که آنها بر سر مسائل کوچک با هم مشکل پیدا می کنند. ( شاو)

50- وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه کنی ، مهمان هایت را یک شب خوشحال می کنی و خودت را عمری ناراحت ! ( روزنامه نگار ایرلندی )  

51 – هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی کند. ( ضرب المثل اسکاتلندی)

52 – با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن . ( ضرب المثل آلمانی )

53 – تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر کنی . ( شارل بودلر )

54 – دوام ازدواج یک قسمت رویِ محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا . ( ضرب المثل اسکاتلندی )

55 –  ازدواج پدیده ای است برای تکامل مرد. ( مثل سانسکریت )

56 – زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می کند . (ضرب المثل آلمانی )

57 – ازدواج قرارداد دو نفره ای است که در همه دنیا اعتبار دارد. ( مارک تواین )

58 – ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی . (ولتر )

60 – تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره آن اظهار نظر کنی. ( شارل بودلر )

منابع کنکور کارشناسی ارشد رشته مشاوره و راهنمایی

منابع امتحانی کنکور کارشناسی ارشد رشته مشاوره 

1-آمار و روش تحقیق

1-      مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی دکتر دلاور انتشارات رشد

2-   احتمالات و آمار کاربردی در روانشناسی و علوم تربیتی- دکتر دلاور  - انتشارات رشد

3- روشهای تحقیق در علوم انسانی - دکتر نادری و دکتر سیف نراقی انتشارات بدر

4-    روش تحقیق در علوم تربیتی انتشارات روان   -   دکتر دلاور

5-   استدلال آماری در علوم رفتاری دکتر کیامنش  انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی

 

 2- نظریه های مشاوره و روان درمانی

1- نظریه های مشاوره تالیف دکتر خدیجه آرین، انتشارات اطلاعات

2- نظریه های مشاوره و روان درمانی تالیف دکتر عبداله شفیع آبادی و دکتر غلامرضا ناصری انتشارات    مرکز دانشگاهی

 

3- روشهای راهنمایی ومشاوره :         

1-     مبانی مشاوره و راهنمایی  ترجمه باقر ثنائی انتشارات بعثت

2-   فنون و روشهای مشاوره تالیف دکتر عبداله شفیع آبادی

3-  اصول و فنون راهنمایی و مشاوره ، تالیف یوسف اردبیلی ، انتشارات بی نام

4-     راهنمایی و مشاوره شغلی ، تالیف شفیع آبادی ، انتشارات رشد

 

4-مبانی راهنمایی ومشاوره :

1-   مشاوره و راهنمایی در مدارس ،‌تالیف :سی-اچ-پاترسون،ترجمه یوسف اردبیلی چاپ دوم انتشارات دهخدا

2-   مقدمات راهنمایی ومشاوره ، تالیف : دکتر عبداله شفیع آبادی   انتشارات دانشگاه پیام نور

3-  مقدمه ای بر مشاوره و رواندرمانی ، تالیف : دکتر سید احمد احمدی دانشگاه اصفهان

4-     مفاهیم بنیادی مباحث تخصصی در مشاوره ، ترجمه : سیمین حسینیان ، نشر کمال تربیت             

5-   راهنمایی و مشاوره تحصیلی و شغلی ، تالیف: شفیع آبادی ، انتشارات سمت

6-   راهنمایی ومشاوره کودک ، تالیف: شفیع آبادی ، انتشارات سمت

7-  اصول و روش های راهنمایی و مشاوره ، تالیف : دکتر حسینی ، انتشارات دانشگاه آزاد

8-  مشاوره گروهی ، تالیف :دکتر شفیع آبادی ، انتشارات رشد

 

5- زبان تخصصی :

1- کتاب منتشره توسط سازمان سمت در زمینه مشاوره0

 (phychological      text   in   English -   by:dr  M.parsa)

 

 ۶- کاربرد آزمونهای روانی             

1- راهنمای سنجش روانی (2جلد ) تالیف : دکتر پاشا شریفی انتشارات رشد

2-اصول روان سنجی وروان آزمایی ، تالیف : دکتر پاشا شریفی ،انتشارات رشد

3- آزمونهای روانی ، تالیف : دکتر هادی بهرامی ، انتشارات دانشگاه علامه

4- آزمونهای روانی ، تالیف : دکتر گنجی ، انتشارات استان قدس

5- نظریه و کاربرد آزمونهای هوش و شخصیت ، تالیف : دکتر پاشا شریفی ، انتشارات سخن

 

7- روانشناسی شخصیت :                   

1-     نضریه های شخصیت ، ترجمه : یحی سید محمدی ،‌انتشارات روان

2-   روانشناسی شخصیت  ، ترجمه :دکتر یوسف کریمی ، انتشارات روان

3-  روانشناسی ژنتیک ، ترجمه : دکتر منصور  انتشارات سمت

4-     نظزیه های شخصیت دکتر علی اکبر سیاسی