مشاوره خانواده  -  مشاوره  تحصیلی

مشاوره خانواده - مشاوره تحصیلی

خواهشمند است ما را از ارائه نظرات گرانبارتان محروم نفرمایید.
مشاوره خانواده  -  مشاوره  تحصیلی

مشاوره خانواده - مشاوره تحصیلی

خواهشمند است ما را از ارائه نظرات گرانبارتان محروم نفرمایید.

صدای مشاور" در رابطه با مشاوره خانواده



یکی از اقدامات مهم سازمان بهزیستی، راه اندازی و توسعه برنامه "صدای مشاور" است. این برنامه که به مشکلات و مسائل مراجعان خود از طریق تلفن پاسخ می دهد؛ می تواند خدمات مفیدی در جهت کمک به خانواده ها ارائه نماید. " صدای مشاور" از تعدادی خط تلفن تشکیل شده که افرادی با تخصص های مختلف مشاوره، از طریق این تلفن ها پاسخگوی سؤالات و مشکلات مراجعان خود می باشند. این برنامه با این که بسیار مفید است، ولی نمی تواند جای مشاوره حضوری را بگیرد چون اصولاً یکی از مشخصه های مشاوره رو در رو بودن آن است. بنابراین در جهت تکمیل این برنامه لازم است مراکز مشاوره خانواده نیز در قسمت های مختلف شهر تشکیل شود و مراجعان تلفنی به مراکز مذکور ارجاع داده شوند. تشکیل این مراکز در برنامه سازمان بهزیستی قرار گرفته و تعداد محدودی از آنها نیز شروع به کار نموده اند و امید می رود که به تدریج تعداد آنها را افزایش یابد.

در تماس تلفنی ایجاد رابطه تنها از طریق بیان و ارتباط کلامی است؛ حال آنکه ارتباط های غیر کلامی بسیار مهمتر و گویاتر است. در مقابل این خصیصه گفته می شود که در برنامه "صدای مشاور" چون مسائل خانواده ها اکثراً جنبه محرمانه دارد، مراجعان به علت عدم حضور ، مسائل و مشکلات محرمانه خود را راحت تر بیان می کنند. برای توضیح این مطلب باید گفت چنانچه مشاوره با توجه به اصول و فنون مربوط اجرا شود و رابطه حسنه برقرار گردد، مراجع با کمال راحتی و بدون هیچ شرم حضور مطالب خود را بیان خواهد نمود و مشاور با استفاده از ارتباط های کلامی و غیر کلامی و با کاربرد اصول و فنون مشاوره ، حداکثر کمک را در زمینه رفع مشکل به مراجع خواهد نمود.

مشاوره خانواده

اصول کلی مشاوره ، جز آن که کاربرد آنها باید با در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات خانواده انجام گیرد معتبر است. مشاوره از نظر تعداد مراجع دو نوع است: مشاوره فردی و مشاوره گروهی. در مشاوره خانواده از هر دو نوع مشاوره استفاده می شود؛ ولی اصل بر انجام مشاوره گروهی است، (مشاوره ای که تمام اعضای خانواده در آن شرکت داشته باشند) چون مشکلاتی که در خانواده وجود دارد غالباً به همه اعضا مربوط می شود، بنابراین باید کلیه اعضا از نظر تعیین نوع مشکل، و هدف های مشاوره ، در جلسات مشاوره مشارکت داشته باشند و همکاری نمایند. گاه الزاماً مشاوره ، "فردی" انجام می شود. مثل دانشجویی که از خانواده دور افتاده و به علتِ فراق و گرفتاری های مربوط به آن دچار ناراحتی و نگرانی است ، در این مورد چون خانواده در دسترس نیست الزاماً مشاوره به صورت فردی انجام می گیرد؛ و سپس می توان از طریق تلفن، مکاتبه، دیدار با خانواده یا به صورت های دیگر با اعضای خانواده تماس برقرار کرد.

مشکلاتی که در خانواده وجود دارد می تواند در ارتباط با افراد زیر باشد:

1- فرزندان؛

2- پدر و مادر؛

3- پدر بزرگ و مادر بزرگ؛

4- فامیل و سایر اعضای خانواده.

مشکل درباره هر یک از اعضای خانواده باشد مربوط به ساختار آن است، هر یک از اعضا در ایجاد و رفع مشکل ، نقش دارند. بنابراین مشاور باید به انحاء مختلف همه اعضا را به جلسه مشاوره بکشاند، و مشکلات را در جلسات گروهی مطرح نماید.

نمونه هایی از مسائل خانواده را می توان به شرح زیر برشمرد:

- فرزند عقب مانده ذهنی یا معلول جسمی و حرکتی؛

- فرزند با رفتارهای انحرافی و ناهنجار ( دزدی ، خرابکاری ، ناسازگاری ، ولگردی ، گوشه گیری ، زورگویی و...) ؛

- فرزند فراری از مدرسه ؛

- فرزند بی علاقه به تحصیل و کار؛

- ناهنجاری های رفتاری پدر و مادر؛

- تضاد فکری والدین در امور معیشتی و تربیتی فرزندان؛

- رفتارهای نادرست پدربزرگ و مادربزرگ در ارتباط با مسائل تربیتی فرزندان؛

- بیماری و از کارافتادگی پدربزرگ و مادربزرگ و سایر افراد خانواده؛

- امور مربوط به دید و بازدیدها و مهمانی های فامیل های مادر یا پدر ، و اختلاف نظر مادر یا پدر در این مورد؛

- روابط ناهنجار مادرشوهر با عروس ، یا برعکس.

گاهی اوقات مشکلات در ارتباط با حوادثی است که برای خانواده پیش می آید ؛ نظیر بیکار شدن پدر یا مادر، مرگ و میر اعضای خانواده ، بازنشستگی پدر و گرفتاری های مالی، بیماری غیر مترقبه ، متولدین جدید، عروس و داماد شدن فرزندان و نظایر آن.

مشاوران باید هر یک از آسیب ها و مشکل ها را جداگانه بررسی نمایند و حتی الامکان در جلسات مشاوره از کلیه اعضای خانواده استفاده کنند.

روش های مشاوره خانواده

دانستن اصول و روش های مشاوره خانواده به دلیل ساختار خاص و مشکلات و مسائل ویژه آن برای مشاورانی که در این زمینه کار می کنند، ضروری است. در اینجا به اهـّم روش ها اشاره می شود:

1- در نخستین مصاحبه بخصوص در مورد مشکلات کودکان، باید از اشخاص ذیربط از جمله والدین، معلمان و مشاور مدرسه دعوت به عمل آید. در مشاوره خانواده بویژه در جلسه مصاحبه ، حضور همه اعضا و افراد مربوط مورد تأکید است.

2- در مواردی که مشکل خانواده مربوط به فرزندان باشد و موضوع به جایی برسد که کودک باید تست شود؛ بهتر آن است که اعضای خانواده از پشت آیینه یک طرفه نحوه اجرا و جریان آزمون را ببینند؛ تا در زمان تجزیه و تحلیل تست آشنایی بیشتری داشته باشند.

3- در مشاوره خانواده بعضی مراجعان اجباراً برای مشاوره ارجاع شده اند؛ نظیر مراجعانی که از طرف مدرسه یا دادگاه مدنی خاص ارجاع می شوند. در این موارد که غالباً مراجعان ناراحت و عصبانی هستند مشاور باید با ایجاد رابطه حسنه ، آنان را برای مشاوره آماده نماید و در برخورد با آنان شرایط محیطی را نیز در نظر بگیرد.

4- مراجعانی هستند که مشکلشان در رابطه با خانواده است؛ ولی مایل نیستند اعضای خانواده درگیر مشاوره و درمان شوند. در این موارد مشاور نباید اجازه تصمیم گیری در انتخاب روش مشاوره و درمان را به مراجع بدهد؛ بهتر است او را نیز برای این که روش درمان را بپذیرد، آماده سازد.

5- مراجعانی که اصرار بر مشاوره انفرادی دارند، مصاحبه با آنان باید به تنهایی انجام شود؛ اما ادامه کار طولانی خواهد بود. گاه شروع با مصاحبه انفرادی ، فراخواندن افراد ذیربط در جلسات بعدی مصاحبه را دشوارتر می کند و در نتیجه درمان کندتر خواهد بود. شرکت افراد بیشتر در مصاحبه درمان را سریع تر و مؤثرتر می نماید. این مطالب را باید با این قبیل مراجعان در میان گذاشت.

مشاوره ازدواج

 

(آنچه در رتبه، امتیاز یا حالت برترین است)
نویسنده: John H.Currier, Pastor 
یکی از اولین چیزهایی که فرد قبل از ازدواج به آن احتیاج دارد شناخت خود است. من این ابزار را فراهم کرده‌ام، شاید که به این امر کمک کند.
چه چیزی یا کسی اول از همه وارد زندگی شما شد؟ این سؤالی مهم در هر نوع رابطه‌ای است. اگر شما بخواهید سه فرد مهم در زندگی، سه راه خرج کردن پول(بعد از ازدواج) و سه راه گذراندن اوقاتتان را بنویسید آنها چه خواهند بود؟ در زیر لیستی برای طرفین ازدواج قرار داده شده است با شروع کردن از مهمترین چیزها لیست مربوط به خود را کامل کنید.
اولویتهای شما در زندگی میزان وابستگیتان را به مردم تعیین می‌کند. یکی از مهمترین کارهای ازدواج عوض کردن وابستگی شما از خانواده‌ای که در آن رشد کرده‌‌اید به خانواده جدیدی که با همسرتان می‌سازید است. این تغییر می‌تواند همانقدر برای شما سخت باشد که برای خانواده‌‌تان، ولی به هر حال ضروری است و شما و همسرتان باید واحد خانوادگی خود را توسعه دهید.
همچنین اولویتهای شما تعیین کننده مسیرها و اهدافی است که احساس می‌کنید در زندگی باید به آنها برسید.این مسیری است که شما انتخاب کرده‌اید تا شما را به جایی که می‌خواهید برساند.
افراد مهم در زندگی همسر افراد مهم در زندگی شوهر


راههای خرج کردن پول در زندگی همسر راههای خرج کردن پول در زندگی شوهر


راههای همسر برای گذراندن وقت راههای شوهر برای گذراندن وقت


آیا شما چیزهای مشابهی در زندگی می‌خواهید؟ اولویتهای شما در طول سالها همچنانکه رشد می‌کنید تغییر خواهد کرد. و اگر شما دو نفر، خوب ارتباط برقرار کنید متوجه می‌شوید اولویتهایتان در حال رشد و تغییر در مسیر هماهنگی با همدیگر است .
ارتباط
«من ارتباط را چتر فراگیری دیدم که همه بشریت را تحت پوشش و تأثیر خود قرار می‌دهد . وقتی فردی به زمین قدم می‌گذارد، ارتباط مهمترین عاملی است که نوع رابطه او را با دیگران و آنچه را که در جهان پیرامونش برای او اتفاق می‌افتد تعیین می‌کند . »
ویرجینیا استیر
ارتباط خوب هنر ارسال و دریافت پیام است . ما همواره در حال ارسال و دریافت پیام با یکدیگر هستیم . حتی وقتی که نه صحبت می‌کنیم و نه می‌نویسیم، در حال فرستادن پیامی از طریق حرکات بدن یا چشمهایمان و حتی با نگفتن یا انجام ندادنمان هستیم .
یکی از بزرگترین مشکلاتی که زوجهای جوان (و حتی گاهی اوقات زوجهای قدیمی) با آن دست به گریبانند، ارتباط است . این راهی دو طرفه است که هم به گیرنده و هم فرستنده نیاز دارد . مشکل وقتی است که فقط یکی از اینها هست یا بدتر، هیچکدام نیست .
شما از دو خانواده متفاوت آمده‌اید . شما روشهای متفاوتی را برای ارتباط برقرار کردن با دیگران آموخته‌اید . بعضی افراد از خانواده‌هایی هستند که بلند صحبت کردن و یا حتی فریاد زدن در طول مشاجرات لفظی طبیعی است، در حالی که دیگران از چنین رفتاری وحشت دارند زیرا از خانواده‌ای ساکت و آرام آمده‌اند . مهمترین عامل در یک ازدواج خوب ارتباط خوب است . در حالی که امور مالی، جنسی یا چیزهای دیگر ممکن است موضوع مشاجرات لفظی، نارضایتی از ازدواج و یا حتی جدایی شوند، ناتوانی زوجین در ارتباط برقرار کردن و یافتن راه حل ریشه مشکلات است . بنابراین باید پیغام درستی را برسانید .
برای داشتن یک زندگی خانوادگی شاد و پایدار مهمترین چیز اختصاص دادن زمان مفید به همسراست .تقریبا اغلب مشاهده می‌شود که یکی از طرفین این احساس را دارد که دیگر برای همسرش مهم نیست . اکنون زمان آن رسیده است که زمانی را یرای شریک شدن با یکدیگر کنار بگذاریم (لحظاتی با ارزش را ) و در چیزهایی که جدا از هم برایمان اتفاق افتاده است در طی ارتباطی خوب شریک شویم .
همیشه به خاطر داشته باشید که شریک شما چیزها را متفاوت از شما می‌بیند، متفاوت یعنی نه لزوما «غلط» یا «بد» بلکه فقط متفاوت و شما باید به اعتقادات دیگران احترام بگذارید . گوش دادن کلید فهمیدن است و عشق کلید حوصله .
در مجموعه سؤالاتی که فراهم کرده‌ام از شما خواسته‌ام که عبارات را بخوانید و سپس سریع پاسخ دهید «درست» یا «غلط» اولین پاسخ شما باید جوابتان باشد . هرکدام از شما باید جداگانه به سؤالات پاسخ دهید و سپس بعد از تکمیل مقایسه کنید .
20 سؤال اول درباره خانواده شما است:
1. سخت‌ترین موضوعی که می‌شود در خانواده ما درباره آن صحبت کرد سکس است .
2. در خانوده من وقتی والدینم عصبانی می‌شوند ممکن است به هم صدمه بزنند .
3. من در خانواده معمولا جمله «دوستت دارم» را می‌شنوم که میان افراد خانواده گفته می‌شود.
4. در خانواده من احساسات هر فرد مهم است و ما تشویق می‌شویم درباره آنها صحبت کنیم .
5. پدر من ممکن است چیزی بگوید و متفاوت عمل کند .
6. در خانواده من فریاد زدن یکی از راههای به دست آوردن چیزی است که می‌خواهیم .
7. در خانواده من بحث و جدل و دعوا زیاد است .
8. والدین من به حرفهایم گوش می‌دهند و سعی می‌کنند مرا بفهمند .
9. مادر من مسؤول خانه است و چیزی که می‌گوید قانون است .
10. پدر من حرف آخر را در همه موضوعها می‌زند .
11. در خانواده من احترام گذاشتن به حقوق و عقاید دیگران مهم است .
12. در خانواده من خدا و مسیح(ع) مرکز همه چیز است .
13. والدین من ممکن است ساعتها در حالی که عصبانی هستند صحبت نکنند .
14. در خانواده من افراد تشویق می‌شوند که آزادانه صحبت کنند .
15. صداقت و هماهنگی مهمترین چیزها در زندگی ما است .
16. خانواده من از بازی کزدن با هم لذت می‌برند .
17. مادر من همیشه از پدرم تعریف می‌کند .
18. پدر من همیشه از مادرم تعریف می‌کند .
19. من زیاد می‌بینم که پدر و مادرم بعد از جدال، یکدیگر را می‌بوسند .
20. فریاد زدن در برابر یکدیگر در خانواده من عادی است .
در سؤالات بعدی باید پاسخ دهید که می‌خواهید چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار کنید .
1. خیلی مهم است که تو احساسات مرا بپذیری .
2. من فکر می‌کنم که ما باید بتوانیم بدون درگیری با یکدیگر مخالفت کنیم .
3. بعضی اوقات من نمی‌توانم آنچه را که واقعا فکر می‌کنم به تو بگویم .
4. من معتقدم که مجادله برای زندگی خانوادگی مضر است .
5. من معتقدم که هردوی مرد و زن باید بتوانند احساسات خود را بیان کنند .
6. من فکر می‌کنم می‌توانم با توجه بشنوم .
7. من فکر می‌کنم اشکالی ندارد درباره زندگی خانوادگیمان با هرکس می‌خواهم صحبت کنم .
8. بعضی اوقات من به فضا احتیاج دارم تا بتوانم در مورد چیزی که درباره‌اش آشفته‌ام صحبت کنم .
9. برای من مشکل است که در احساساتم شریک شوم .
10. وقتی مشکلی دارم مطمئنم تو آنجا خواهی بود تا به من کمک کنی .
11. بلند فریاد زدن مرا ناراحت می‌کند و وقتی اتفاق می‌افتد عقب نشینی می‌کنم .
12. فکر می‌کنم مشکل است بدون عصبانی کردن تو از تو انتقاد کنم .
13. بعضی اوقات من نیارمند زمانی برای خودم هستم ولی این به این معنی نیست که تورا دوست ندارم .
14. من فکر می‌کنم باید بتوانیم حرف همدیگر را قطع کنیم و یکدیگر را بیازاریم .
15. مشکلترین مسأله بین ما برای حرف زدن مذهب است .
16. من فکر می‌کنم تو مرتبا حرف مرا قطع می‌کنی .
17. من علاقه‌مند به میانه‌روی برای حفظ صلح در روابطمان هستم .
18. من دوست دارم درست قبل از زمان خواب درباره موضوعات مهم صحبت کنیم .
19. گاهی اوقات ممکن است من خیلی زورگو و یکدنده باشم .
20. عدم توافق در خانواده می‌تواند عادی باشد به شرطی که افراد منصفانه بحث کنند و به تحلیل آن بپردازند .
21. برای من خیلی مهم است که بدانم تو چه احساس می‌کنی یا چگونه فکر می‌کنی .
22. من خیلی نسبت به انتقاد کردن حساسم .
23. من معتقدم که برای تو خیلی مهم است که همیشه راستگو باشی .
24. من وقتی عصبانی هستم و تو می‌پزسی اشکال کجاست جواب خواهم داد: هیچی .
25. من فکر می‌کنم مرد باید رئیس خانه باشد .
26. برای من خیلی مشکل است وقتی تصمیمی گرفته‌ام آن را عوض کنم .
27. من فکر می‌کنم اشکالی ندارد اسراری را از هم مخفی کنیم .
28. من معتقدم که تو همیشه حرف مرا قطع می‌کنی و سعی می‌کنی بر من فرمان برانی .
29. من فکر می‌کنم اگر نتوانی راه خود را بروی عصبانیت را به من ابراز خواهی کرد .
30. وقتی به من اجازه می‌دهی به تو کمک کنم به تو احساس نزدیکی می‌کنم .
حال که به هر دو بخش سؤالات ارتباط پاسخ داده‌اید وقت آن است که مقایسه کنید . وقت آن نیست که اشکالات یکدیگر را بگیرید بلکه وقت آن است که ببینید چه وجوه اشتراکی دارید و نقاط قوتی را که می‌توانید بسازید پیدا کنید .
پیمان نامه ارتباط
ازدواج نوع خاصی از رابطه است، میثاقی دائمی است که باید در آن صادق، راستگو و بی‌آلایش باشید .
اول نام خود را در جای خالی روبروی مسؤولیتها یی که می‌پذیرید قرار دهید . البته شما می‌توانید هر نوع تغییری که می‌خواهید به آنها بدهید تا با روابط شخصیتان هماهنگ شود .
من می‌فهمم که ارتباط کلید ازدواج موفق است، بنابراین با مسؤولیتهای زیر موافقت می‌کنم:
1. من می‌فهمم که ارتباط کلید فهمیدن است وموافقت می‌کنم که تا حد ممکن شفاف و بی‌آلایش باشم .
2. من موافقت می‌کنم که زمان خاص مسترکی را برای همراهی با همسرم بیابم تا توجهم را تنها متوجه او کنم .
3. وقتی چیز مهمی برای بحث کردن وجود دارد، من موافقت می‌کنم که تلویزیون و دیگر عوامل حواس‌پرتی را خاموش کنم و تمام توجهم را به همسرم اختصاص دهم .
4. من موافقت می‌کنم که در افکارم بی‌آلایش و صادقانه با همسرم شریک شوم و برای او این امکان را فراهم کنم که در افکارش بی‌آلایش و صادقانه با من شریک شود .
5. من موافقت می‌کنم که در احساساتم بی‌آلایش و صادقانه با همسرم شریک شوم .
6. من موافقت می کنم که شنونده متوجهی باشم .
7. من موافقت می‌کنم که هیچگاه نام روی همسرم نگذارم ، او را آزار ندهم و به او نگویم دوستت ندارم .
8. من موافقم که عدم توافق در بعضی موارد اشکالی ندارد .
9. من موافقت می‌کنم نسبت به آنچه می گویم و انجام می‌دهم مسؤولیت پذیر باشم .
10. من موافقت می‌کنم که هیچگاه برا یتو صحبت نکنم مگر اینکه با تو مشورت کرده باشم .
11. من موافقت می کنم که در برابر تو صادق باشم .
12. من موافقت می‌کنم که در هر روز زندگیت تو را در آغوش بگیرم .
13. من موافقت می‌کنم که در هر سالگرد ازدواجمان زمانی را با تو بگذرانم .
14. من موافقت می‌کنم اگر به هر دلیلی روبط ما با مشکل جدی مواجه شد همراه با تو برای گرفتن کمک حرفه‌ای مراجعه کنم .
من با این پیمان‌نامه ارتباط موافقت می‌کنم زیرا تو را دوست دارم و به تو احترام می‌گذارم و فقط بهترین راه برای خودمان در زندگی زناشویی می‌خواهم .
امضا
من با این پیمان‌نامه ارتباط موافقت می‌کنم زیرا تو را دوست دارم و به تو احترام می‌گذارم و فقط بهترین راه برای خودمان در زندگی زناشویی می‌خواهم .
امضا
چه کسی چه کار کند؟
این بخش به این موضوع که «چه کسی چه کار کند؟» می‌پردازد . به این موضوع می‌پردازد که به نظر شما چگونه مسؤولیتهای زندگی تقسیم می‌شوند . حتی این کارهای کوچک هم مهم است . به یکدیگر اجازه دهید که بدانید چه کارهایی از دیگری انتظار دارید که انجام بدهد . بعد از جواب دادن به این سؤالات و مقایسه جوابها باید به دلایل بپردازید و سپس تصمیم بگیرید که چه کسی چه کار کند . کلید سوالات این خواهد بود هِِ:همسر، ش: شوهر، هر: هردو، هیچ: هیچکدام .
1. خرید خواروبار .
2. نگهداری از فرزندان وقتی مریضند .
3. انتخاب بیمه .
4. انتخاب برنامه تلویزیونی .
5. مرتب کردن باغچه .
6. کمک به بچه‌ها در تکالیف مدرسه .
7. تعمیر وسائل خانه .
8. رئیس است .
9. انجام در آغوش گرفتن د رخانواده(؟)
10. انتخاب کلیسا .
11. بیرون گذاشتن زباله‌ها .
12. آماده کردن رختخوابها .
13. انتخاب خانه .
14. انجام فعالیتهای اجتماعی .
15. اتو کردن .
16. انتخاب محل مسافرت .
17. کار برای درآمد خانه .
18. جارو کردن خانه .
19. سالم نگهداشتن ماشینها .
20. شستن ماشینها .
21. چیدن اساسیه منزل .
22. خریدن لباس .
23. غذا پختن .
24. لباس خریدن.
25. انتخاب فعالیتی برای سرگرمی .
26. تنظیم بودجه و پرداخت صورتحسابها .
گرایشهای مذهبی
وقتی شما خدا را وارد روابط خود می‌کنید میثاقی خواهید داشت که به راحتی متزلزل نمی‌شود و به آسانی نمی‌شکند.
در کتاب مقدس، مسیح(ع) گفته است که روابط او با مردمش مثل ازدواج است . این نوعی خاص از رابطه، یک میثاق،‌ یا در حقیقت نوعی وحدت است.این وحدت و همسانی وقتی شکل می‌گیرد که شما اعتقادات مشترکی داشته باشید . اینها پایه رابطه زناشویی شما است . با استفاده از این پایه شما نحوه ارتباط با یکدیگر، استانداردهای اخلاقی، ارزشها و اخلاقیات خود را تعیین می‌کنید .
شما دو نفر تا چه اندازه در اعتقادات مذهبی هماهنگ هستید ؟ خدا را چگونه می‌بینید ؟ خدا کیست ؟ آیا عیسی مسیح(ع) منجی شما است ؟ و معنی آن در نظر شما چیست ؟
آیا شما دو نفری به کلیسا می‌روید ؟ کدام کلیسا ؟ معمولا کی ؟ د رکلیسا چگونه هستید ؟ یا در غسل تعمید ؟ به نظر شما یک فرد در چه زمانی باید غسل تعمید داده شود، در کودکی که نمی‌دانید چه قولهایی به شما و از طرف شما داده می شود، یا در سنین بلوغ که خودتان تصمیم می‌گیرید و قول می‌دهید، و چگونه، با لمس کردن یا تعمید واقعی ؟
اینها تنها چند سؤال بود که به جنبه‌های مهم شما در زندگی مسیحی می‌پرداخت . تفاوتهای ابتدایی شما در اعتقادات مذهبی چگونه بر روابط شما و روابطتان با خانواده‌تان تأثیر می‌گذارد ؟ آموخته‌های مذهبی و عقاید مذهبی شما می‌تواند آنقدر متفاوت باشد که فهم یک زوج ا زخدا و زندگی، و بنا براین هماهنگی‌شان تحت تأپیر قرار بگیرد . و این تفاوتهای اعتقادی می‌تواند تمام زندگی خانوادگی شما را شامل شود .
در زیر مجموعه سؤالات دیگری است که به شما کمک می‌کند که بفهمید چه مشترکاتی در اعتقادات دارید و چگونه از عهده تفاوتهایتان بر آیید. البته بهترین حالت این است که هردوی شما به فهم درستی از خدا برسید . هرکدام از شما بهتر است که جداگانه به سؤالات پاسخ دهبد و سپس برای مقایسه و مباحثه گرد هم آیید .
1. خانواده من فعالانه در تدریس و رهبری کلیسیا شرکت دارند.
2. خانواده من معتقدند بلافاصله پس از اینکه شما مسیح(ع) را به عنوان آقا و منجی پذیرفتبد باید غسل تعمید داده شوید .
3. والدین ما هر شب فبل از خواب برایمان دعا می‌کنند .
4. خانواده من معتقدند که کتاب مقدس تنها معنی درست خدا است .
5. خانواده من فقط در هنگام غذا دعا می‌خوانند .
6. خانواده من رفتن به کلیسا در یکشنبه را مهم می‌دانند .
7. خانواده من ازدواج را دائمی میدانند .
8. خانواده من فرزند را هدیه‌‌ای ارزشمند از جانب خدا می‌دانند .
9. خانواده من فرو رفتن در آب را تنها شکل غسل تعمید می‌دانند .
10. خانواده من مرا مجبور می‌کنند به کلیسا بروم چه خواسته باشم یا نه .
11. خانواده من معتقدند خدا و مسیح باید مرکز زندگی فرد و خانواده باشند .
12. خانواده من در زمانهایی غیر از زمان غذا با هم دعا می‌خوانند .
13. خانواده من در مطالعه کتاب مقدس شرکت می‌کنند .
14. من معتقدم که والدینم میسحی هستند: آنها عیسی مسیح را به عنوان آقا و منجی خود می‌دانند .
15. من معتقدم که عیسی مسیح(ع) پسر خدا است .
16. والدین من معتقدند که بهشتی برای راستگویان وجود دارد که بعد از مرگ به آن می‌روند و جهنمی سوزان که بدکاران بعد از مرگ به آن می‌روند .
17. والدین من اعتقادات مذهبی قوی دارند .
18. والدین من معتقدند که عیسی(ع) از یک دختر باکره متولد شده است .
19. والدین من به دعا کردن برای مردگان اعتقاد دارند .
20. والدین من روزهای مقدس خدا را گرامی می‌دارند .
21. برای من مهم است که اعتقادات مذهبی والدینم را دنبال کنم زیرا به درستی آنها ایمان دارم.
22. من معتقدم که کلیسا فقط یک رئیس دارد و او عیسی مسیح (ع) است .
23. والدین من معتقدند که شما باید در هنگام تولد غسل تعمید داده شوید .
24. من فکر می‌کنم هر یکشنبه به کلیسا رفتن مهم است .
25. من معتقدم که فقط مردان باید در در کلیسا درس بدهند .
26. من معتقدم چون خدا ما را می‌بخشد ما هم باید یکدیگر را ببخشیم .
27. من معتقدم که کریسمس و عید پاک علاوه بر جشنهای مذهبی تعطیلاتی غیر مذهبی نیز هستند .
28. من فکر می‌کنم که دعا خواندن همسران با یکدیگر مهم است .
29. من فکر می‌کنم که مطالعه کتاب مقدس مهم است .
30. من فکر می‌کنم که برای ما مهم است که همراه همدیگر به کلیسا برویم .
31. برای من مهم است که همسرم یک مسیحی باشد .
32. من واقعا خود را شخصی زیاد مذهبی نمی‌دانم .
33. من فکر می‌کنم ازدواجی که خدا در آن نقش داشته باشد قوی‌تر است .
34. من فکر نمی‌کنم باید عضو فرقه خاصی باشم تا یک مسیحی خوب شوم .
35. من معتقدم مسیح(ع)، خدا و روح‌القدس شبیه هستند و یک تثلیث را ایجاد می‌کنند .
36. من معتقدم که کلیسا باید رویه حواریون و عیسی مسیح(ع) را که در کتاب مقدس آمده است دنبال کند .
37. من معتقدم که خدا فقط دوست داردکه ما آدم خوبی باشیم .
38. من معتقدم که خیلی مهم است زوجین اعتقادات مذهبی مشابهی داشته باشند .
39. من معتقدم مهم نیست فرد چه مذهبی داشته باشد زیرا همه ما در مسیر مشابهی به سوی خدا می‌رویم و دنبال کردن خدا در هرمسیری، مهم است .
40. من فکر می‌کنم مذهب زمینه‌ای است که باید بیشتر درباره آن بحث کنیم .
اهمیتهای پول
یکی دیگر از زمینه‌هایی که باعث مشکلات زیادی در ازدواجها می‌شود پول است – خیلی زیاد است، خیلی کم است، چگونه خرج شود و چه کسی آن را خرج کند، احساس ما درباره آن چیست؟ چه‌قدر مهم است ؟ طرز برخورد شما با پول به تعالیم مذهبی و مبدأ خانوادگیتان بستگی دارد . میثافهای جدید مسأله پول را بیشتر از دیگر مسائل – به استثنای فرمانروایی خدا – مورد بحث قرار می‌دهد . پیام کتاب مقدس درباره مسائل مالی شفاف است . ما باید به مردم عشق بورزیم و از اشیاء استفاده کنیم نه اینکه به اشیاء عشق بورزیم و از مردم استفاده کنیم . کتاب مقدس به ما می‌اموزد که باید مباشران خوبی برای پولمان باشیم و آن را خردمندانه خرج کنیم . ما نباید اشیاء را بیش از ارتباطها بیاندوزیم زیرا دل ما جایی است که اندوخته‌هایمان باشد . بزرگترین گنجینه‌ای که شما می‌توانید داشته باشید رابطه‌تان با خدا و همراهی است که انتخاب کرده‌اید.
شبیه همه دیگر زمینه‌ها در رابطه زناشویی، ارتباط شما در زمینه‌های مالی اساسی است . پول چیزی جز وسیله‌ای برای مبادله نیست اما استفاده از آن باعث پیچیدگیهای احساسی زیادی مثل عشق، قدرت،‌ روابط خانوادگی و ثروت شخصی می‌شود . برای برخی افراد کنترل کردن پول در خانواده به معنی قدرت داشتن او در خانواده است، پول برای شما به چه معنا است؟
بسیاری از ما چیزهای کمی درباره مدیریت پول آموخته‌ایم . اما بسیاری از مشکلات مالی ما با شناخت از آموخته‌های کتاب مقدس درباره مدیریت پول قابل جلوگیری است . به خدا اجازه دهید که استانداردهای زندگی شما را در زمینه عشق و روش استفاده از پول تعیین کند . طرحی ساده و انعطاف پذیر برای برنامه‌های مالی خود بریزید تا به کمک آن به اهداف و اولویتهایی که با همدیگر تعیین کرده‌اید برسید . به خاطر داشته باشید که این طرحی مشترک است .
روش ساده‌ای برای ثبت محلهای خرج درآمد ابداع کنید . با یکدیگر طوری ارتباط برقرار کنید که احساس کنید با هم دارید برای یک هدف مشترک کار می‌کنید، ارتباط برقرار کردن اساسی است . تصمیم بگیرید که چگونه از کارتهای اعتباری استفاده خواهید کرد . حدها را تعیین کنید و یک فرد بد استفاده کننده از کارتهای اعتباری نباشید . به طور شفاف بودجه‌تان را بین اهداف، اولویتها و ایجاد تغییر در خانواده تقسیم کنید .
مجموعه سؤالات زیر به شما کمک می‌کند که از احساسات و اولویتهای یکدیگر در مورد پول آگاه شوید .
1. من فکر می‌کنم اعلام کردن ورشکستگی اشکالی ندارد .
2. به نظر من مهم است که برنامه‌ای یرای هزینه‌ها داشته و سعی کنیم آن را رعایت نماییم .
3. من دقیقا می‌دانم که چه دارایی‌هایی را باید بخرم .
4. من معتقدم که باید روزنامه‌ و دیگر چیزها را بازیافت کنیم .
5. به نظر من مهم است که همسر، اعتباری به نام خودش داشته باشد .
6. کارتهای اعتباری باید هرماه تسویه حساب شوند .
7. همه پول ما باید یک جا جمع شود و مشترکا خرج گردد .
8. به نظر من مهم است که ما حسابهای بانکی شخصی داشته باشیم .
9. به نظر من ما باید لیستی مرتب از خواسته‌هایمان داشته باشیم .
10. مسافرت از پس انداز کردن پول مهمتر است .
11. من برای خریدن خانه حاضرم قرض کنم .
12. من فکر می‌کنم باید کسی باشم که پول را کنترل می‌کند .
13. من همه حسابهایم را تا ریال آخر تسویه می‌کنم .
14. من فکر می‌کنم پس‌انداز کردن برای آینده مهم است .
15. به نظر من قمار اشکال ندارد .
16. برای من مهم است که پولی داشته باشم که برای خرج آن لازم نباشد به تو حساب پس بدهم .
17. من از دوستانم پول قرض نمی‌کنم .
18. مردان همیشه باید درآمدی بیشتر از زنان داشته باشند .
19. مرتب پول خواستن از تو، مرا ناراحت می‌کند .
20. من فکر می‌کنم باید بتوانم به دوست یا خویشاوندی پول قرض بدهم بدون اینکه از تو سؤال کنم .
21. وقتی ما به اندازه کافی پول برای رفع نیازهایمان داریم با تو بودن برای من از به دست آوردن پول بیشتر مهمتر است .
22. به نظر من مهم است که حداقل ده درصد درآمدمان را به کلیسا هدیه کنیم .
23. به نظر من مردان نقش اصلی را در برآورده کردن نیازهای خانواده دارند .
24. من می‌خواهم حداقل هر هفته یک بار در رستوران غذا بخورم .
25. من می‌خواهم که ما همیشه مطابق آخرین مدی باشیم که می‌توانیم به دست آوریم .
26. من فکر می‌کنم در صورت نیاز، ما باید به والدینمان در سنین بالا کمک کنیم .
27. من فکر می‌کنم تمام سرمایه‌گذاریهای خانواده را باید شوهر انجام دهد .
روابط جنسی
لمس کردن یا در آغوش گرفتن چیزهایی نیستند که شما باید انجام بدهید آنها کارهایی هستند که باید انجام بدهید تا عشقتان را به یکدیگر نشان دهید . با توجه به اینکه ما می‌دانیم که روابط خوب برای ازدواج خوب لازم است، چیزی که به نظر می‌رسد حداقل زمینه ارتباط ما باشد روابط جنسی ما است .
هیچ کس چه زن و چه مرد نمی‌تواند ذهنها را بخواند . برای برآورده کردن نیازهای یکدیگر هر کدام از شما باید بتوانید خود را راحت و صادقانه در تمام زمینه‌های ارتباطتان توضیح دهید .
سالها جامعه ما سکس را چیزی فرض می‌کرده که نباید درباره آن صحبت شود . اگر از سکس صحبت می‌شده همیشه د رحالتی همراه با خجالت، فکاهی یا خشن بوده است، یا به عنوان یک وظیفه از آن صحبت شده، چیزی فقط مجبورید که آن را انجام دهید.
ارتباط جنسی شما چیزی فراتر از آمیزش ساده است آمیزش بدون آزادی برای مشارکت و بدون لذت بردن هنوز رابطه جنسی نیست . آنگاه است که یک وظیفه میِ‌شود .
مهم است که بدانید خدا دیدگاه بسیار رفیعی درمورد تمایلات جنسی ما دارد . این را کتاب مقدس می‌آموزد . در فصل اول کتاب پیدایش، خداوند زن و مرد را برای همدیگر خلق کرد و ظرفیت عاشق و معشوق شدن را در آنها ایجاد کرد . خداوند روابط جنسی ما را متبرک کرده است .
بنابراین نیازهایتان را بفمید، چه چیزی شما را خوشحال و راضی می‌کند . درباره حالات و تکرارها و اینکه کجا باید لمس شود و کجا نه صحبت کنید . به همدیگر این آزادی را بدهید که خود را توضیح دهید . از تفاوتها لذت ببرید . نیازهای همسر شما بیان مناسب بودن یا نبودن شما نیست . وقتی شما نیازهای او را پذیرفتید شما آنطور که همسرتان می‌خواهد با او ارتباط برقرار می‌کنید . مهم است که بدانید اگر شما به روابط جنسی علاقه‌مند هستید نباید از آن به عنوان حربه یا جایزه استفاده کنید .
کلید کسب رضایت جنسی گذراندن زمانی برای ارتباط برقرار کردن در طول عشقبازی است . این روندی مرحله به مرحله و با نشانه است .
آمادگی راهنمایی کردن و راهنمای شدن به سمت کسب خشنودی بخشی از این روند است، مهمترین راز در خشنودی جنسی خشنود کردن شریکتان است . اگر همراهتان را خشنود کنید او نیز شما را خشنود می‌کند . اگر هردوی شما چنین چیزی را در ذهن داشته باشید آنگاه همه چیز خوب پیش می‌رود . شما می‌فهمید که چه باید بکنید و چه نباید،ا چه کاری خوشایند است و چه کاری نیست .
مجددا در زیر لیستی از عبارات است که برای شما درست یا غلط است . آنها را تنها، جواب بدهید و سپس برای مقایسه گرد هم آیید . به یاد داشته باشید الآن زمان خجالت کشیدن یا تهمت زدن نیست . اکنون زمان ارتباط برقرا کردن با یکدیگر از طریق عشق است .
1. در ازدواج ما، زن همیشه باید آماده برآورده کردن نیازهای جنسی همسرش باشد .
2. اگر من در طول ارتباط جنسی کاری کردم که ناخوشایند بود از همسرم انتظار دارم که به من بگوید .
3. من می‌خواهم که همسرم را خوشحال کنم بنابراین بی‌آلایش و صادقانه صحبت می‌کنم .
4. به نظر من مهم است که بدنمان تمیز باشد .
5. من فکر می‌کنم بعضی فعالیتهای جنسی ناپذیرفتنی است .
6. من اعتقاد دارم که بیشتر دانستن درباره نیازهای جنسی همسرم در غنی کردن ارتباط جنسیمان پس از ازدواج مؤثر است .
7. من معتقدم ما باید ارتباط برقرار کنیم پس باید بدانیم که چه چیزی برایمان خوشایند و چه چیزی ناخوشایند است .
8. من مثل یک بچه از نظر جنسی دست نخورده‌ام .
9. به نظر من مهم است بعد از یک روز جدایی همدیگر را عاشقانه ملاقات کنیم .
10. من اندکی از سکس می‌ترسم .
11. به نظر من برای زن اشکالی ندارد که مرد را در مسیری که او را خوشنود می‌کند هدایت نماید .
12. به نظر من روابط جنسی خارج از ازدواج در حالی که همسرم آنها را نمی‌داند اشکالی ندارد.
13. من معتقدم اگر همسرم از کارهای جنسیی که من انجام می‌دهم راضی نباشد به هر حال می‌توانم آنها را ادامه دهم .
14. من معتقدم که کتابها و فیلمهای شهوت‌انگیز برای زندگی زناشویی سالم، مضر است .
15. من از اظهار علاقه (جنسی) در جمع لذت می‌برم .
16. من باید وزن کم کنم .
17. برای زنان اشکال ندارد که فعالیت جنسی را آغاز کنند .
18. من از بوسیدن و در آغوش گرفتن عاشقانه لذت می‌برم .
19. مردان درباره اینکه چگونه همسرشان را خوشنود کنند بیشتر از زنان می‌دانند .
20. من معتقدم این وظیفه مرد است که فعالیت جنسی را کنترل کند .
21. من دوست دارم که گاهی اوقات بدون انجام آمیزش، رابطه داشته باشم .
22. من وقتی برهنه هستم خجالت می‌کشم .
23. من تظاهر به ارگاسم (برانگیختگی جنسی ) خواهم کرد .
24. من درباره اینکه واقعا چگونه همسرم را از نظر جنسی خوشنود کنم گیج هستم .
25. من مبتذل صحبت کردن را در طول سکس دوست دارم .
26. سکس فقط باید در حالاتی مورد تأیید مذهب صورت پذیرد .
27. من اگر از نظر جنسی خوشنود نشوم آن را ابراز نخواهم کرد .
امیدوارم این مقاله به شما در داشتن ازدواجی محکم و صادقانه کمک کند. البته سؤالات بسیار زیاد دیگری هم هست که قبل و بعد از ازدواج برای شما ایجاد می‌شود. اگرچه اگر به یاد داشته باشید که ارتباط مسأله کلیدی است همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت.

معیارهائی جهت همسر گزینی

 

شریک زندگی خود را چگونه انتخاب کنید.

ازدواج یکی از مهمترین حوادثی است که در زندگی هر انسان رخ می‌دهد. لذا دارای اهمیتی در خور توجه است. نظر به اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده و تأثیر آن در تداوم و استحکام خانواده، تربیت فرزندان، داشتن زندگی سالم توام با رضایت و خوشبختی و احساس موفقیت ضرورت دارد، دختران و پسران هنگام ازدواج ازخدمات مشاوره‌ای مناسبی بهره‌مند شوند و از این طریق با اهداف وظایف، و حقوق یکدیگر به خوبی آشنا شوند.

امروزه دختران و پسران جوان در آستانه ازدواج با بهره‌گیری از خدمات مشاوره ازدواج، می‌توانند با گامهای راسخ‌تر و آرامش و اطمینان بیشتری در راه پرپیچ و خم ازدواج و تشکیل خانواده گام نهند و در نهایت در این امر مهم موفق باشند.

متأسفانه در جامعه ما در برخی موارد دختران و پسران بدون مطالعه و آگاهی کافی با برخورداری از احساس و ذوق منهای دقت در ابعاد گوناگون اخلاقی، جسمی و روانی با یکدیگر ازدواج می‌کنند.

 پس از ازدواج نیز به دلایل عدم آگاهی، به این مشکلات دامن می‌زنند. در اینجا توجه شما جوانان عزیز را به نکاتی چند جهت انتخاب همسر جلب می‌کنیم.

     1)نسبت به کل ماجرا واقع‌بین باشید. تابع احساسات نگردید و به شکل منطقی جوانب کار را بسنجید. در تداوم یک ازدواج دوست‌داشتن و عشق اگر چه شرط لازم است ولی کافی نیست. پس به   سایر مسایل مهم نیز بپردازید. رویایی نیندیشید.
 

     2) درباره دلیل تمایل طرف مقابل به ازدواج با خودتان تحقیق به عمل آورید. اگر این تمایل بنا به مصالحی از قبیل پول و ثروت، شهرت، خروج از کشور و غیره است از آن صرف نظر کنید.

3) شریک احتمالی زندگی خود را بشناسید.در چارچوب آنچه در دین و فرهنگ مجاز می‌باشد، قبل از تصمیم‌گیری برای ازدواج شریک احتمالی زندگی خود را بیشتر بشناسید. این شناخت یا به واسطه رفت و آمد و پرسش‌های مستقیم حاصل می‌گردد و یا از طریق دیگر آشنایان. توجه داشته باشید دوستان فرد گاه برخی حقایق را پنهان می‌کنند.

پس شاید بهتر باشد در بعضی مواقع بطور غیرمستقیم به پاسخ برسید در مجموعه شما بایستی در مورد خلق و خو، افکار، عقاید، خواسته‌ها، عادات، دیدگاهها، حساسیت‌ها، نوع برخوردها، توانائیهای ارتباطی و . شناخت پیدا کنید. طرز برخورد فرد را در موقعیت‌های بحرانی و در برابر مادیات بشناسید.

4)   اعتقادات و باورهای مذهبی طرف مقابل را جویا شوید. عقاید و باورهای همسر احتمالی خود را در مورد آئین و مذهب جویا شوید و ببینید که آیا برداشت شما از دین سازگار است یا خیر. چرا که اگر نقطه نظرات این فرد برای شما قابل قبول نباشد احتمال وقوع مشکلات شدیدی پیش‌بینی می‌شود.مگر آنکه در این زمینه انعطاف‌پذیر باشید و بتوانید خود را در   چارچوب نظرات او قرارداده و شیوه زندگی او را بپذیرید. پس به طرف مقابل اجازه دهید به طور وضوح برداشت خود را از مذهب بگوید وانتظارات خود را در مورد شما بعنوان همسر، بیان نماید.

5) برخوردهای همسر احتمالی خود را در موقعیت‌های مختلف بررسی کنید. هر چه بیشتر در شرایط متفاوت و متعددی همسر احتمالی خود را ملاقات کرده و مورد مشاهده قرار دهید، نشانه‌های بیشتری از طرز برخورد او با مردم و موقعیت‌های مختلف در خواهید یافت.

6) خواسته‌ها و انتظارات یکدیگر را مورد مطالعه قرار دهید. شما باید بدانید همسر آینده شما چه انتظاراتی از خودش و شما دارد. شما باید در مورد مسایل مهم زندگی به توافق برسید. بطور مثال شما باید بدانید:

        ?  در چه شهر یا کشوری زندگی مشترک خود را آغاز خواهید کرد.

        ?  زندگی خود را با خانواده همسر آغاز خواهید کرد یا بطور مستقل

        ?  زمان بچه‌دار شدنتان حدوداً‌ چه مدت پس از ازدواج خواهد بود.

        ?   نظر همسر احتمالی شما در مورد شغل و فعالیت‌های خارج از منزل چیست.

        ?   نظر همسر احتمالی شما در مورد رابطه‌ها و معاشرت خانوادگی و دوستانه چیست.و ..

درباره خانواده فرد موردنظر تحقیق کنید. خانواده فرد مورد نظر را بیشتر بشناسید. با فرهنگ و

 باورهای آنها آشنا شوید رابطه فرد مذکور را با والدین خواهران و برادرانش جویا شوید. بررسی کنید که تعهد وی در قبال این افراد چگونه است ودر آینده چه تعهداتی نسبت به آنها دارد وتأثیر این موضوع بر زندگی شما چگونه خواهد بود نسبت به احساس خانواده در مورد این ازدواج واقف باشید.

8)    با خود واقعی‌تان مشورت کنید به ندای درونی خود گوش فرا دهید. از خود بپرسید آیا این فرد همان کسی است که واقعاً به دنبالش بوده‌ام. آیا می‌خواهم که این مرد یا زن، پدر یا مادر فرزند من باشد. اگر پاسخ صریحی ندارید دوباره بر روی موضوع تمرکز کنید و سعی کنید پاسخی قاطع برای آن بیابید چرا که ازدواج یکی از بزرگترین و مهمترین مسایل زندگی شما است و آینده فرزندان شما را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

9) دلایل متناسبی برای ازدواجتان پیدا کنید و خود تصمیم گیرنده نهایی باشید. هرگز تحت فشار
 
برای ازدواج متقاعد نشوید. تنها خوب بودن احساسات اطرافیان در مورد طرف مقابل کافی نیست،‌قلب و منطق شما نیز باید در این کار رضایت دهد. ضمن احترام به تجربه و عقاید اطرافیان به ویژه والدین و حفظ آداب و رسوم فرهنگی و مذهبی تسلیم فشارهای اطرافیان نشوید.

10) نسبت به سلامت جسمانی و روانی طرف مقابل اطمینان حاصل کنید به خاطر بسپارید که سلامت جسمانی و روانی و عدم گرایش به مواد مخدر یکی از فاکتورهای مهم در انتخاب همسر است. بنابراین پیش از تصمیم‌گیری در مورد ازدواج در مورد نکات مذکور اطمینان حاصل کنید. مسلماً شریکی وابسته به مواد مخدر و دارای بیماری خاص جسمانی، آینده مبهمی را رقم می‌زند.

11) توجه داشته باشید که با شریک احتمالی زندگی خود در مواردی مانند طبقه اجتماعی، سن، میزان تحصیلات و توانائیهای هوشی تناسب داشته باشید. این موارد را جدی بگیرید.

12) عجله نکنید با توجه به این که بسیاری از ازدواج‌ها به دلیل دستپاچگی و عجله کردن در تصمیم‌گیری در نهایت به شکست منتهی می‌شود در تصمیم خود برای قبول یک ازدواج عجله نداشته باشید. حتماً در مورد فردی که می‌خواهید عمری را با وی سپری کنید، تحقیق کنید. به شناخت برسید و وقت بگذارید صرفاً به دلیل ناامید شدن از ازدواج تن به یک ازدواج نامناسب ندهید و خود را به فهرست قربانیان ازدواج اضافه نکنید.

     13)از خداوند کمک و راهنمایی بگیرید:با ایمان و توکل به خدا از او بخواهید تا در انتخاب صحیح
 زندگی شما را یاری کرده و مسیر مناسبی را پیش رویتان قرار دهید.
چنانچه پس از مطالعه نکات
 مذکور هنوز در تصمیم‌گیری خود دچار تردید هستید می‌توانید به مشاورین حاضر در مراکز مشاوره رجوع کرده و با آنها مشورت نمائید.

چگونه هیجانات شدید را کنترل کنیم؟

بیشتر مردم، در زندگیشان هیجانات شدید و غیرقابل کنترل را تجربه کرده‌اند. در چنین مواقعی، شخص بسیار مایل است شدت خشم، غم و اضطراب و ناامیدی تحت کنترل او باشد. ممکن است شدت هیجانات بر رفتار و طرز برخورد فرد به گونه‌ای تأثیر بگذارد که موجب رنجش و ناراحتی خود و اطرافیانش شود. در چنین لحظاتی چگونه می‌توان این هیجانات را تحت کنترل درآورد؟

برای دست‌یابی به چنین توانایی به نکات زیر باید توجه فرمائید.

      1) از چگونگی تنفس خویش آگاه باشید. سعی کنید تنفسی آرام و عمیق داشته باشید. با این عمل ساده به طور طبیعی می‌توان ضربات قلب و فعالیت ذهن را آرام کرد. هر نوع انقباضی را در بدنتان به خصوص عضلات، شانه‌ها، گردن و فک را بررسی و تعدیل کنید.

     2) سعی کنید بر هیجانات خود مسلط شوید. هنگامی که با دیگران هستید زمان مساعدی برای ابراز هیجانات شدیدتان نیست. بنابراین،از آنها پوزش بخواهید و برای مدتی از آنها دور شوید. به آنها بگویید که احتیاج به   زمانی دارید تا بر اعصابتان مسلط شوید و چند لحظه دیگر بر می‌گردید.

3) حتماً با افرادی دلسوز و مجرب ارتباط داشته باشید و مشکلات خود را با آنها در میان بگذارید. چنین ارتباطی به شما کمک خواهد کرد تا در حس و رفتارتان تعادلی برقرار کنید و احساس تنهایی و انزوا نکنید.

4) روشی دیگر برای کنترل کرن هیجانات، ثبت آنها در دفترچه یادداشت روزانه است. تحقیق جدیدی نشان داده است که چنین روشی، تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر افرادی که دچار حوادث شده بودند داشته است.

5) اگر موضوعی برایتان بسیار اهمیت دارد آن را بی‌پرده با دیگران مطرح کنید اما قبلاً در مورد آن موضوع و موقعیت خود خوب فکر کنید. به یاد داشته باشید 1که تغییر در ارتباطات به مرور زمان رخ می‌دهد و صحیح نیست که این تغییر براساس اصول غیرمنطقی و یا هیجانات زودگذر باشد.

6)  با خودتان مهربان باشید. سعی کنید مرخصی کوتاهی داشته باشید و فعالیت‌های مورد علاقه خود را انجام دهید. در این فاصله زمانی، ذهن شما آرامش لازم را باز خواهد یافت. به عنوان مثال مدت کوتاهی در پارک راه بروید یا غذای مورد علاقه خود را درست کنید و یا کتاب مورد علاقه خویش را بخوانید.

7)  سعی کنید برای مدت کوتاهی به موضوعی که باعث آشفتگی شما شده است. فکر نکنید. چرا که در چنین شرایطی ذهن قدرت تصمیم‌گیری صحیح را ندارد. تصور کنید رنج و ناراحتی خود را درون جعبه‌ای   داخل کمدتان گذاشته‌اید، در زمانی مناسب که آرامش بیشتری دارید این جعبه را از مکان خودبیرون آورید و بطور صحیح راه حلی برای مشکل و ناراحتی‌تان پیدا کنید.با انجام دادن فعالیت‌های فیزیکی از قبیل ورزش کردن کلاس رفتن و یا سخت کار کردن سعی نمائید خود را خسته کنید و توجه و تمرکز خود را به کلاس، ورزش یا کار معطوف سازید.

8) کارهای همیشگی و امور روزمره خود را انجام دهید. بدین گونه زندگی شما تحت کنترل خواهد بود. فراموش نکنید که سرانجام لحظات پر اضطراب و هیجان به پایان خواهد رسید. شما قبلاً این واقعیت را تجربه کرده‌اید.

     9) چنانچه مکرراً دچار احساسات و هیجانات شدید و ناراحت‌کننده می‌شوید حتماً‌ با مشاوران مجرب مشورت کنید و یا کتابهای منتشر شده در این زمینه را بخوانید.

چگونه نه بگوئیم

همه شما بارها در موقعیت‌هایی قرار گرفته‌اید که گفتن کلمه نه برایتان دشوار بوده است. برای مثال دوستی می‌خواسته کتاب خاصی را از شما قرض کند و شما مایل به آن کار نبوده‌اید. فردی شما را به منزلش دعوت کرده و شما مایل به پذیرفتن دعوت او نبوده‌اید اگر شما از آن دسته از افرادی هستید که به دفعات در مقابل چنین درخواستهایی تسلیم شده و با آنها موافقت می‌کنید و دائماً از این بابت احساس نارضایتی دارید ممکن است بخواهید بدانید که چرا هنگامی که نه گفتن راترجیح می‌دهید، "بله" می‌گوئید.

این احتمال وجود دارد که شما نگران از دست دادن ارتباطات مؤثر یا نگران وارد آمدن آسیبی به روابط باشید.چه بسا از نه گفتن احساس گناه می‌کنید چون آموخته‌اید برای اجتناب از آسیب وارد کردن به احساسات دیگران، از روی خواسته‌های خود دست بکشید. بدین ترتیب ممکن است احساس کنید با نفی آنها به دلیل خود خواهی و خودمداری، انسان بدی هستید زیرا به شما یاد داده شده که باید فداکار باشید و خود را نادیده انگارید. شما بیش از رضایت خودتان دلواپس و متوجه رضایت دیگران هستید وقتی از شما تقاضایی می‌شود ممکن است احساس کنید مورد لطف و موهبت قرار گرفته‌اید. این امر سبب می‌شود تا احساس مهم بودن کنید و نگران آن باشید که در صورت مخالفت هرگز چنین تقاضایی از شما نشود اینها نمونه‌هایی از احساسات دست و پا گیری هستند که می‌توانند در آزادی عمل شما مداخله کنند.

چه راههای، گفتن کلمه "نه" را آسانتر می‌سازد؟

اولین کاری که باید انجام داد. تشخیص احساسات دست و پاگیر یا باورهایی است که در سر وجود دارند. برای مثال اگر دوستانتان می‌خواهند کتابی از شما قرض بگیرند و یا شما را به میهمانی دعوت کنند با گفتن کلمه نه چه نتایج منفی را پیش‌بینی می‌کنید؟

به نظر می‌رسد شما در ابتدا انتظار فاجعه آمیزی از "نه گفتن" تشخیص داده‌اید. برای مثال ممکن است به خودتان بگوئید اگر پاسخ منفی بدهم چه بسا دوستم از این که آن کتاب را به او قرض نداده‌ام از من ناراحت بشود. ولی دوست شما به خاطر این گونه مسایل ناراحت نیست او احتمالاً به خاطر آن که کلمه نه را با صراحت به کار برده‌اید، احترام بیشتری برای شما قائل خواهد شد.خود را نادیده انگاشتن سبب تحمیل رفتارهای ناخواسته‌ای است که دیگران از شما می‌خواهند و این امر سبب می‌شود آنها نسبت به ابراز درخواست غیرمنطقی خود تشویق شوند . پس از آنکه باورها و اعتقادات خود را به شیوه‌ای منطقی تر مرتب کردید برای گفتن کلمه نه آمادگی پیدا می‌کنید و از این امر احساس خوبی به شما دست خواهید داد.

قدم بعدی گفتن کلمه "نه" به شیوه‌ای مستقیم به طرف مقابل است به گونه‌ای که قاطعیت در صدا و رفتار موج بزند. برای آسانتر ساختن این مرحله در موقعیت‌هایی که خطر پایین وجود دارد گفتن پاسخهایی منفی را آغاز کنید به خصوص زمانی که کاملاً‌ مطمئن هستید، که حق گفتن کلمه "نه" را دارید. با این تمرین اطمینان به خود را تمرین خواهید کرد و نیز توانایی گفتن کلمه نه را در موقعیت‌های مشکل‌تر به دست خواهید آورد.

به طور معمول گفتن کلمه نه به برخی از افراد آسانتر از دیگران است احتمالاً این افراد برای شما، دوستان نزدیک غریبه‌ها و خانواده هستند وقوع یک موقعیت را پیش‌بینی کنید و تمرین کنید که در آن موقعیت چه خواهید گفت. گفتن کلمه نه را به طریقی مستقیم و صریح تمرین نمائید نسبت به کلیه رفتارها خود و لحن کلامتان به هنگام گفتن جمله منفی آگاه باشید.در موقعیت‌های مشکل‌تری که نسبت به ماهیت و چگونگی پاسخ خود مطمئن نیستید با گفتن جمله‌ای "باید درباره‌اش فکر کنم" به خود فرصت دهید سپس احساسات خود را بررسی کنید. ببینید چه عقاید و انتظارات نامعقول شما را به گفتن "نه" وا می‌دارد.

وقتی کلمه "نه" را به کار بردید و طرف مقابل همچنان برخواسته‌اش اصرار ورزید و اولین کلمه نه شما را نادیده انگاشت باید بر مخالفت خود پافشاری کنید.

تشخیص این امر مهم است که در این جا رفتار خود خواهانه سالم وجود دارد. شما حق دارید کلمه نه را بکار ببرید. از این کار احساس خوبی داشته باشید.

هر قدر به احساس شخصی و خواسته‌های خود توجه کنید، از گفتن "بله" به دیگران احساس رضایتمندی بیشتری خواهید کرد.

فرزند چندم خانواده هستید؟

 

آیا فکر می کنید اینکه فرزند چندم خانواده باشید، می تواند بر شکل گیری شخصیت شما تاثیر گذار باشد؟ این مقاله را با ما دنبال کنید تا به همه چیز در این رابطه پیببرید! 

*تک فرزند

نقاط مثبت: این افراد همان ها هستند که دنیا را متحول می کنند. افرادی تکلیف-گرا، مرتب و منظم، با وجدان و وظیفه شناس، و بسیار قابل اطمینان می باشند. آنها عاشق واقعیت، افکار و اندیشه ها، و جزئیات هستند. و از قبول مسئولیت های مختلف واهمه ای ندارند.
نقاط منفی: یکی از خصیصه های منفی این افراد سرسختی و خشونت شدید آنهاست. کمی کینه ای و پرتوقع هستند و معمولاً از قبول اشتباهاتشان سر باز میزنند. به هیچ وجه انتقادپذیر نیستند. در برابر دیگران افرادی بسیار حساس و نفوذ پذیرند که احساساتشان خیلی زود جریحه دار می شود.
*فرزندان اول

نقاط مثبت: آنها ذاتاً فرمانده به دنیا آمده اند. احتمالاً رئیس جمهورها، فضانوردان و مدیرعاملین همه فرزندان اول خانواده هستند. فکر می کنند که همیشه حق و اولویت در هر کاری با آنهاست. فرزندان اول به دو دسته تقسیم می شوند: پرورش دهندگان افراد مطیع یا متحول کنندگانی سلطه جو. هر دو یکسان هستند فقط از متدهای مختلفی استفاده می کنند. معمولاً فرزندان اول خانواده، افرادی ایرادگیر، مشکل پسند، و دقیق هستند و عاشق توجه به جزئیات مسائلند. افرادی وقت شناس، منظم، و با کفایتند که دوست دارند همه چیز به بهترین نحو انجام شود. از مسائل غافلگیر کننده نیز به هیچ وجه خوششان نمی آید.
نقاط منفی: معمولاً این افراد کمی بداخلاق، ترشرو بی احساس به نظر می آیند. گه گاه به خاطر زورگویی و فشاری که بر سایرین می آورند، تهدید کننده و رعب آور هستند. چون فکر می کنند که همیشه حق با آنهاست و فقط خودشان همه چیز را می دانند، به دیگران اطمینان کمی دارند. ریاست مآب، ایرادگیر و نسبت به اشتباهات حساس و نکته سنج هستند.
*فرزندان وسط 

نقاط مثبت: فرزندان وسطی، افرادی خانواده دوست هستند که دیگران از بودن با آنها لذت می برند. مهمترین نیاز آنها، آرام نگاه داشتن اقیانوس پرتلاطم زندگی است و شعار آنها "آرامش به هر قیمتی" است. اینها افرادی بسیار آرام و بی سر و صدا، شیرین و دوست داشتنی هستند و شنوندگان خوبی به شمار می روند. مهارت زیادی در حل مشکلات دارند چون همیشه هر دو جنبه ی یک مشکل را بررسی می کنند و دوست دارند همه را خوشحال کنند. همین مسئله باعث می شود که مشاوران و میانجیگران خوبی باشند.
نقاط منفی: نسبت به فرزندان اول خانواده، احساس سلطه گری کمتری دارند، اما دوست دارند همه آنها را ستایش کرده و دوست بدارند—یا حداقل با آنها احساس شادی و خوشبختی کنند. از آنجا که سعی در راضی نگاه داشتن همه دارند، ممکن است به افرادی وابسته تبدیل شوند. نمی توانند خوب تصمیم بگیرند تا جایی که باعث رنجاندن دیگران می شود. همچنین برای شکست و اشتباهات دیگران، خود را سرزنش می کنند.

*فرزندان آخر
نقاط مثبت: افرادی شاد و سرزنده اند که این شادی و سرخوشی را با خود همه جا می برند و دیگران را نیز از آن بهره مند می کنند. مهارت های مردمی آنها بسیار قوی است و عاشق این هستند که دیگران را با حرف ها و کارهایشان سرگرم کنند. هیچ کس برای آنها غریبه نیست و به سرعت با همه صمیمی می شوند. افرادی برونگرا هستند که از وجود دیگران انرژی می گیرند. از ریسک کردن واهمه ای ندارند.
نقاط منفی: خیلی زود خسته می شوند. از طرد شدن واهمه داشته و افق توجهاتشان کوتاه است. افرادی خود گرا هستند. معمولاً به خاطر توقعات غیر واقعیشان از رابطه، که تصور می کنند در همه ی رابطه ها باید همیشه خوشی و خنده برقرار باشد، رابطه های زیادی را به فنا می دهند. اما نمی دانند که عمر چنین رابطه هایی بسیار کوتاه است.

منبع :شمسه

چه زمانی باید به فکر انتخاب همسر باشیم ؟

مقاله از علی سلطانی مجد

خیلی وقته می خوام اینو بنویسم اما نمی شد حالا که شده سعی می کنم  کامل بنویسم پس بخونید به صورت عامیانه می نویسم تا برای همه سنین قابل درک باشد.

در ابتدا می خوام از رفتارهای مشترک بین آدما بگم ، خب اصلا چه زمانی ما ها رو جزء آدم حساب می کنند ؟ سن بلوغ ، یعنی دخترا سن 9 تا 11 سالگی و آقا پسرا هم سن 15 تا 18 سالگی تازه قاطی آدما میشن . حالا در همین سن یعنی سن بلوغ یه اتفاقات عجیبی در همه ما ها شکل میگیره آخه داریم آدم میشیم  مثلا کنجکاویهای ما گسترش پیدا میکنه از همین سن و سال بلوغه که میخواهیم یه جورایی واسه جنس مخالف جلب توجه کنیم  غده ها فعال شدن و هورمونهای جنسی فعالیتشون زیاد تر شده  غریزه جنسی کم کم داره با سیر صعودی حرکت میکنه  کم کم گرایشات به جنس مخالف بالا میره نیازهای عاطفی و احسااستی ما شکل تازه ای به خود میگیره یا بهتر بگم شکل حقیقی خودش رو داره پیدا میکنه شخصیت ما داره شکل میگیره یه جایی یه خبری شده  درست حدس زدید همونجا یی که ...  کم کم توجه طلبی  و گرایشات ما و کنجکاوی و غریزه ما میطلبه که با یک جنس مخالف ارتباط برقرار کنیم  البته منظورم اون ارتباطه نیستا یک ارتباط سالم در حد دوستی ، اخی اون اولش فکر میکنی اگه یه دوست دختر داشته باشی چقدر خوب میشه یا بالعکسش بگذریم پیدا میکنی بعدشم چند صباحی نگذشته که فکر میکنی احساسه کار خودشو کرده و یک دل نه هزار دل عاشق شدی اکثر مواقع این درمورد پسرای سنین 16 تا 19 یا 20 سال صادقه این طبیعی که دخترهای هم رده سنی پسرها در سنین 15 تا 19 سال بیشتر از پسرها قدرت درک دارند و تا حدودی واقع بینانه تر به مسائل نگاه می کنند هر چند که احساس دخترها 7 برابر پسرها میباشد . معمولا پسرا تو این سن کمی غرور بیش از اندازه ای دارند و پرخاشگر و خلاصه خودشون رو عقل کل می دونند فورا هر چی میشه میرن تو فاز اردواج  اینا همه طبیعیه و دورانی داره که میگذره اما چه زمانی باید واقعا به فکر انتخاب همسر باشیم ؟

پاسخ زمانی که معیارهای شما شکل حقیقی به خود گرفت و ثابت ماند . حالا از کجا بدونیم اصلا معیار ما چیه کی ثابت میشه ؟

در نظر داشته باشید همه ما ادما یک سری معیارهای مشترک داریم  برای انتخاب همسر مثلا در آقایون : اکثرا از همون سن 16 سالگی اگه ازشون بپرسید  همسر شما چه خصوصیاتی باید داشته باشه جواب میدن  زیبا باشه خوش اندام باشه و... خب همین سوال رو از یه آقای 30 ساله هم که ازدواج نکرده بپرسید مطمئنا همین موارد در معیارهاشون قرار داره حالا اگر در درجه اول نباشه به هر حال یه جایی قرار داده می شود یا در دختر خانمها : خوش تیپ باشه جذاب باشه پولدار و تحصیل کرده باشه و .. همه اینا معیارهای مشترکه اما معیار حقیقی کی شکل میگیره ؟

یه موقعه ای شما یه کاری انجام میدید که فکر میکنید این کار درسته و خب چون الان این فکرو میکنید پس اونکارو انجام میدید حالا مثال عشقی میزنم  شما فرض کنید یه پسر 18 ساله هستید خب عاشق یه دختر 16 ساله میشید و پاتونم توی کفش میکنید که اگر این خانم نشد دیگه هیچکس حتی بعضی ها اقدام به خودکشی هم میکنند اما همین آقا پسر زمانی که شد 19 ساله یا 20 ساله میبینه که وای چقدر اونروز اشتباه میکرده و اون شخصی که انتخاب کرده اصلا اونی نبوده که میخواسته و اصلا معیارهاش الان یه چیزه دیگس این طبیعی که به صرف رشد عقلانی معیارها و نیازهای ما در سنین مختلف تفاوت میکنه اما یه زمانی میرسه که معیارهای شما تغییر آنچنانی نمیکنه و حدود 2 یا 3 سال متوالی معیار شما از انتخاب همسر ثابته یعنی فهمیدید که چه کسی میتونه شما رو خوشبخت کنه اون زمان ،  زمانیست که معیارهای حقیقی شما شکل گرفته  فراموش نکنید انسان در هر مرحله ای زمانی که رشد میکنه و وارد مرحله ی بعدی میشه معیارهاش هم تغییر میکنه  مثلا تا قبل از دانشگاه معمولا افراد یکسری معیار دارند و این در حالی که بعد از دوران دانشگاه معیارهاشون تغییر میکنه  یا مثلا تا اوضاع مادی طرف یه تکونی می خوره و اصلا دیدشون به همسر کلی فرق میکنه  حالا همه  این مسائل به کنار

  برای انتخاب همسر آقا پسرا دختر خانمها شما اول باید خودتون رو بشناسید چطوری ؟

خیلی راحته ، به هر حال شما الان در هر سنی که هستید یه قلم و کاغذ بردارید و برداشتی که از  شخصیت خودتون دارید  رو روی کاغذ یاداشت کنید  مثلا اول سنتون بعد میزان تحصیلات از چه چیزاهایی خوشتون میاد از چه چیزهایی بدتون میاد معیار انتخاب همسرتون رو بنویسید ، نکته همه اهدافتون رو هم بنویسید بالاخره شما تو این دنیا یه هدفی دارید و در آخر شرایط خودتون رو هم بنویسید  تاریخ بزنید امضاء کنید و برید دنبال زندگیتون هر 6 ماه یکبار این کارو ادامه بدید بدون اینکه روی کاغذ قبلی نگاه کنید تقلب نکنید این کارو ادامه بدید تا  زمانی که   فکر کردی عاشق شدی همون روزی که میخواهید پیشنهاد ازدواج بدید یا همون روزی که اون آقاهه به شما پیشنهاد ازدواج داده  تمام کاغذهایی رو که پر کردید بذارید کنار هم  مطمئن باشید شاید نقاط مشترکی در اون کاغذها وجود داشته باشه اما به هر حال همه اونا با هم فرق دارند خب حالا نقاط مشترک رو  ، روی یه کاغذ بنویسید وقتی نوشتید میفهمید که شما فعلا چه شخصیتی دارید ، چه شرایطی دارید ، چه هدفی رو دنبال میکنید و مهمتر از همه چه کسی می تواند شما رو خوشبخت کنه خب خودتون رو تا حدودی شناختید اینو بدونید که محال بتونید خودتونرو کامل بشناسید حالا قبل از اینکه پیشنهاد ازدواج رو بدید یه کاغذ دیگه بردارید و خصوصیات طرف مقابلتون رو بنویسید ، شرایطش رو بنویسید هر چی که راجع به اون میدونید رو بنویسید حتی نتایج تحقیقاتتون را هم بنویسید و نکته مهم اینکه حتما بپرسید که طرف مقابل شما چه چیزی هایی در شما دیده که به شما پیشنهاد ازدواج داده یا شما چه چیزهایی دید که به ایشون پیشنهاد ازدواج دادید و اگر پذیرفته شدید بپرسید چه رفتارو عمل یا اخلاقی از شما دیدند که پیشنهادتون رو پذیرفتند همه اینارو بنویسید مقایسه کنید کاغذ خودتون رو با کاغذی که از خصوصیات ایشون هست اگر دید نقاط مشترک شما بالای  65 درصد هست بدونید این فرد همون فردیست که یتونه شما رو خوشبخت کنه مطمئن باشید محال ممکنه کسی رو پیدا کنید که حتی 90 درصد از معیارهای شما رو داشته باشه البته حتما در برابر معیارهایی که نداره خصویات و امنیازات دیگری داشته باشه .

به خاطر داشته باشید قبل از ازدواج تنها شما به حدود 40 تا 60 درصد شناخت طرف مقابلتون و خودتون شاید دستیابید بعضی خصوصیات اخلاقی ،  رفتاری و کرداری تنها در زندگی مشترک افراد ظاهر می شود .

خودشناسی ، اعتماد به نفس  و خودباوری عواملی هستند که باعث شکل گیری انتخابهای صحیح ما در طول زندگی می شوند .

برخی سوالات شما

چه سنی برای ازدواج مناسب است و عاشق شدن درچه سنی حقیقی است ؟

ازدواج یک تکامل است و هر انسانی در یک سنی به این تکامل میرسد خیلی از افراد هستند که علی رغم دارا بودن سن کم درک بزرگی از مسائل و دنیای پیرامون خود دارند و متاسفانه خیلی وقتها افرادی هستند که سن وسال آنها مطابقتی با طرز فکر و عملشون ندارد هر موقع انسان خودش را تاحدودی شناخت اهدافش مشخص شد  ، شرایط محیا و معیارهای حقیقی او شکل گرفت اون زمانی میتونه همسری برای خودش اختیار کنه ، اما در مورد عاشق شدن بارها عرض کردم اکثر مواقع احساساتی نظیر وابستگی و عادت کردن را با احساس عاشق شدن اشتباه میگیریم . عاشق شدن این نیست که اگر روزی چند مرتبه با طرفتون صحبت نکنید دلتون یه جوری میشه اتفاقا تماسهای مکرر حرفهای تکراری بکار بردن واژه هایی نظیر دوست داشتن ، عاشقتم  و ... به تعدا دفعات زیاد ارزش خودش رو از دست میده و بار احساسی لازم رو منتقل نمیکنه نهایتها به هم عادت مکنید  و نیروی جاذبه احساسی کم رنگ میشه تا جایی که کاملا از بین بره .

چه نوع آشنایی میتونه بهترین نوع آشنایی باشه برای ازدواج ؟

اگر هدف شما ازدواجه آشنایی باید بگونه ای باشه که معنای حقیقی خودش رو پیدا کنه یعنی بتونید کاملا طرف مقابلتون رو بشناسید فراموش نکنید خیلی وقتها دو نفر میتونند دوستان خوبی برای هم باشند اما نمیتوانند زوج خوشبختی باشند ، سعی کنید در روابط دوستی اگر هدفتان ازدواج است خانواده ها رو از همان ماه اول در جریان بگذراید تا راحتر بتونید ارتبااط برقرار کنید ارتباط سالم هیچ اشکالی ندارد در اکثر رابطه های دوستی دو طرف شاید هفته ای یک مرتبه اونم برای مدت کوتاهی همدیگه رو ملاقات کنند خب مسلما هر دوطرف سعی میکنند بهترین رفتار و بهترین عمل رو در اون لحظه ملاقات  پیاده کنند حالا اگر هر موقع که همدیگه رو میبنید همه چیز خوب باشه و قشنگ شما هیچوقت نمیتونید طرفتون رو بشناسید چون در طول زندگی هفته ای یکبار و فقط برای لحظاتی کوتاه که فقط فرصت حرفهای قشنگ باشه که در کنار هم نیستید در همه لحظات غم و شادی و ... در کنار هم هستید زندگی هم که بدون مشکل نمیشه پس تازه اون زمان خلق و خوی واقعی طرفتون نمایان می شود و میبینید که ای وای این شخص او کسی نبوده که شما می خواستید.

در مورد آشنایی در دانشگاه چه نظری دارید ؟

دانشگاه یک محیط باز که در کنار جنس مخالف به کسب علم می پردازید  در این محیط معیار انسان ممکنه تفاوتهای زیادی بکنه البته بماند که  شاید اسما دانشگاه محیطی بریا کسب علم باشد وگرنه برای خیلی ها ... به هر حال خیلی از افراد هستند که انگار منتظرند وارد دانشگاه بشوند و اصلا با خیلی ها که صحبت میکنم میبینم که بعضی خانمها فقط به خاطر انتخاب همسر و حالا این محیط که جنس مخالفشون در کنار انهاست علاقه مند به ورود به دانشگاه هستند که معمولا  کار به ترم دوم نکشیده یه حلقه میاد در دستشون قرار میگیره اگر دوطرف به هم علاقه داشته باشند که از هم فرار نمی کنند پس چه اشکالی  حالا که محیطش برای شناخت محیاست  و حدود 4 سال وقت برای شناخت هست بذاریم همین اول کار که یکی از راه اومد بگیم بله یا یکی رو دیدیم فورا بگیم خانم شما قصد ازدواج ندارید ؟  تازه اکثر ازدواجهای ما زمانی شکل میگره که اصلا شرایط ازدواج فراهم نیست نمیگم همه صبر کنند صاحب خونه صاحب ماشین و .. شدن برن اقدام به ازدواج کنند اما به هر حال باید یه شرایطی هم محیا باشه بهتره چند ترم از پیشنهاد ازدواج بگذرد تا دوطرف همدیگر و بشناسند شرایط را آماده کنند بعدا فورا نامزد یا عقد کنند .

 

نظریه رفتار درمانی

تاریخچه رفتار درمانی

اگر بخواهیم تاریخچه رفتار درمانی را از لحاظ تاکیدی که بر رفتار و اصلاح آن می‌گذارد، بررسی کنیم، می‌توان گفت که این شیوه درمان به قدمت پیدایش تمدن است و اولین تلاشهایی که انسانها برای هدایت افراد همنوع خود و بهبود رفتار آنان انجام داده‌اند، نقطه آغازین آن است. اما به لحاظ علمی می‌توان گفت که رفتار درمانی به دنبال مکتب روانشناسی رفتارگرا بوجود آمده است و در واقع اصول و قوانین این مکتب روان شناسی کاربرد درمانی دارد.

بر این اساس در تاریخچه رفتار درمانی دو دیدگاه عمده شرطی کردن فعال و شرطی کلاسیک پایه و اساس رفتار درمانی است. دیدگاه کلاسیک بیشتر بر یادگیریهای عاطفی تاکید دارد و کاربرد آن در روان درمانی اصطلاحا رفتار درمانی نامیده می‌شود. افرادی چون ولپه ، گلدشتاین ، لازاروس و سالتر از جمله کسانی هستند که در درمان بیشتر از اصول شرطی کردن کلاسیک استفاده کرده‌اند. از سوی دیگر کاربرد شرطی کردن فعال در روان درمانی را تغییر رفتار می‌نامند که افرادی نظیر بندورا ، لیندزلی و رابرت میگر از جمله کسانی هستند که از اصول شرطی کردن فعال برای تغییر رفتار استفاده کرده‌اند.

علاوه بر این دو دیدگاه نظریه یادگیری اجتماعی و یا یادگیریهای مبتنی بر مشاهده ، بخش مهم دیگری را در سابقه رفتار درمانی اشغال می‌کند. در این دیدگاه تقلید یا الگوسازی بخش عمده‌ای از رشد و تکوین شخصیت است و تعدادی از تکنیکهای رفتار درمانی بر اصول این نوع یادگیری استوارند. از سوی دیگر چون رفتار درمانی کاربرد نظریات روان شناسی یادگیری است، در درمان علاوه بر سه رشته فکری فوق از دیگر نظریات متعدد یادگیری نظیر تئوری هال ، تولمن و ... نیز در درمان تاثیر پذیرفته است.

مفاهیم بنیادی نظریه رفتار درمانی

شخصیت

رفتار درمانگران توجه چندانی به ارائه نظریه‌ای در زمینه شخصیت نداشته‌اند. آنان در درجه اول این فرض را پذیرفته‌اند که اکثر رفتارهای انسان آموخته شده است و بنابراین می‌توان با استفاده از اصول یادگیری ، رفتارها را تعدیل کرد یا کلا تغییر داد.

ماهیت انسان

در نظر رفتارگرایان و رفتار درمانگران ، انسان ذاتا نه خوب است و نه بد، بلکه یک ارگانیزم تجزیه گراست که استعداد بالقوه‌ای برای همه نوع رفتار دارد.

مفهوم اضطراب و بیماری روانی

رفتار درمانگران ، اضطراب را واکنشی می‌دانند که بر اساس قوانین یادگیری قابل توجیه است. در دیدگاه آنها بسیاری از حالات غیر عادی روانی ، پاسخهای شرطی هستند که به نحوی تقویت می‌شوند و ادامه می‌یابند.

هدف و انتظار از رفتار درمانی

رفتار درمانی کاربرد اصول تجربی یادگیری برای تغییر رفتار ناسازگار و نامطلوب است. از این رو رفتار درمانگران دقیقا با این مساله مواجهند که مراجع چگونه فرا گرفته است، یا فرا می‌گیرد؟ چه عواملی یادگیری او را تقویت می‌کنند و تداوم می‌بخشند؟ و چگونه می‌توان فرایند یادگیری او را تغییر داد، تا چیزهای بهتری را جایگزین رفتارهای نامطلوب خویش کند؟ هدف اصلی درمان آن است که ارتباطهای نامطلوب میان محرک و پاسخ به نحو مطلوبی تغییر یابند. انتظار از رفتار درمانی ، در واقع تغییر رفتار نامطلوب است.

مراحل رفتار درمانی

در شیوه‌های رفتاردرمانی مراحل مشخصی طی می‌شود:

  1. شناسایی رفتاری که باید دگرگون شود.
  2. بررسی و شناسایی شرائطی که رفتار را موجب شده‌اند.
  3. شناخت عواملی که به نوعی موجبات ابقا و ادامه رفتار را فراهم می‌آورند.
  4. تهیه و ارائه برنامه‌هایی به منظور دگرگون سازی و نیز یادگیری رفتارهای جدید.

تکنیکهای رفتار درمانی

تکنیکهایی که روان درمانگر در فرایند رفتار درمانی از آنها استفاده می‌کند، عمدتا بر اصول و قوانین نظریات شرطی فعال و کلاسیک و یادگیریهای اجتماعی مبتنی هستند و در مواردی ممکن است از اصول نظریات یادگیری دیگر نیز استفاده شود. اهم تکنیکهای رفتار درمانی به قرار زیر است:

  1. شرطی کردن : در این تکنیک رفتار درمانگر به تقویت رفتارهای مطلوب می‌پردازد.

  2. خاموش کردن یا حذف رفتار : عبارت است از تضعیف تدریجی و یا حذف یک رفتار که از راه عدم تقویت آن صورت می‌گیرد.

  3. آموزش شیوه متوقف کردن فکر : در این تکنیک به مراجع آموزش داده می‌شود، با استفاده از یک محرک قوی ، مثل داد زدن « متوقف کن » ، افکار اضطراب زا و مزاحم خود را متوقف کند.

  4. آموزش اظهار وجود : آموزش اظهار وجود تکنیکی است که برای رفع اضطرابهای حادث از روابط اجتماعی متقابل افراد بکار برده می‌شود. مثلا اضطراب ناشی از عدم توانایی فرد در ارائه عقایدش به دوستانش و یا دیگران ، با این تکنیک به خوبی از بین می‌رود.

  5. انزجار درمانی : این تکنیک همراه کردن یک محرک نامطبوع است، با رفتارهای ناسازگار و غیرعادی. در این تکنیک از محرکهای تنبیه کننده مثل داروها ، شوک الکتریکی ، تصاویر منزجر کننده و ... برای رفتارهایی مثل ترک عادت استفاده می‌شود.

  6. حساسیت زدایی منظم : این تکنیک که بسیار پرکاربرد است، روش ایجاد آرامش عمیق عضلانی به فرد آموزش داده می‌شود سلسله مراتبی از محرکات اضطراب‌زا از ضعیف تا شدید به فرد ارائه می‌شود و بعد از رفع اضطراب بعد از هر محرک و ایجاد آرامش ، محرکات بعدی ارائه می‌شوند.

  7. شکل دادن رفتار : در شکل دادن رفتار مشاور در صدد است تا رفتار مطلوبی را در مراجع ایجاد کند. برای این کار مشاور به تقویت رفتارهایی می‌پردازد که فقط شبیه رفتار مطلوب و مورد نظر است، اما در حال حاضر از خصائص رفتاری او نیستند. همین طور پاسخهایی که شباهت بیشتری با پاسخهای مطلوب دارند، تدریجا تقویت می‌شوند و پاسخهایی که کمتر شبیه هستند، بدون تقویت باقی می‌مانند. این رویه آنقدر ادامه می‌یابد، تا رفتار مورد نظر و دلخواه در فرد مراجع شکل بگیرد.

  8. الگوسازی : در این تکنیک رفتار درمانگر ، مراجع را با یک الگوی رفتاری مناسب مواجه می‌کند تا مراجع ، اعمال و رفتار الگوی مورد نظر را از راه تقلید بیاموزد. در این فرایند تقویت اعمال تقلید شده و تمرین و تکرار آنها به یادگیری خصیصه‌های رفتاری مورد نظر منجر می‌شود.

  9. ایفای نقش : در این تکنیک رفتار درمانگر ، مراجع را به ایفای نقش معینی ترغیب می‌کند تا نوعی بصیرت نسبت به رفتار خود کسب کند و سعی کند رفتار آن نقش را به خود بگیرد.


مى توان شاد هم زندگى کرد

 
312489.jpg


متخصصان براى ایجاد پل میان همسران براى رفع تفاوت هاى موجود و داشتن ازدواجى شاد و سالم پیشنهادهایى دارند:
۱- هر روز با هم صحبت کنید. نقطه نظر همسرتان را در مورد همه چیز بدانید و یاد بگیرید که چگونه با او صحبت کنید، چه موقع عصبانى است، یا چه زمانى براى صحبت مناسب است. به شرایط و وضع یکدیگر توجه داشته باشید. به این ترتیب صحبت شما نیز شیرین و سودمند مى شود.
۲- در صحبت با یکدیگر از جملاتى زیبا و دلنشین استفاده کنید. علاوه بر آن، به همدیگر عباراتى خوب و زیبا بگویید و این کار را چندین بار تکرار کنید.
۳- سعى کنید یکدیگر را از هم دور نکنید. نسبت به لحظاتى که فرصت با هم بودن پیدا مى کنید، حساس و آگاه باشید و نگویید که سرتان شلوغ است و یا کار دارید. از کوچک ترین فرصت براى با هم بودن استفاده کنید و آن را از دست ندهید.
۴- در مورد عادات، عبارات و گفته هاى یکدیگر بیشتر بدانید. رموز برقرارى ارتباط با همدیگر را بلد باشید و از همین خصوصیات فردى ویژه استفاده کنید تا بتوانید روى هم تأثیر بگذارید.
۵- به جاى نقطه ضعف ها، نکات منفى و آن خصوصیاتى که در همسر خود دوست ندارید بر نقاط مثبت و دوست داشتن او تمرکز کنید. در حقیقت هر آنچه که در فکر و دل آدمى مى گذرد نتیجه آن چیزى است که کانون توجه اوست.
۶- براى پرهیز از هرگونه سردى روابط و حتى شکست و طلاق در زندگى زناشویى، کانون توجه تان را به نکات مثبت در اخلاق و رفتار همسرتان معطوف کنید.
۷- دست از انتقاد از همسرتان در حضور او یا حتى در ذهن خود بردارید. فکرتان را به سوى نکات مثبت هدایت کنید و سعى کنید به دنبال چیزهایى باشید که موجب بهبود زندگى مشترک تان خواهد شد.
۸- سعى کنید بیشتر از آن که در انتظار دریافت چیزى از همسرتان باشید چیزى به او ببخشید. اگر هدف شما ایجاد حس رضایت و خوشبختى در همسرتان باشد مطمئن باشید فرصت هاى بى شمارى براى رسیدن به این هدف پیدا خواهید کرد. در این صورت شما نیز از لطف و محبت همسرتان برخوردار خواهید شد. زیرا انسان ها همواره سعى مى کنند خوبى هاى دیگران را جبران کنند.
۹- از همسرتان انتظارات غیرواقعى نداشته باشید. اجتناب از انتظارات غیرواقعى مى تواند از بروز بسیارى درگیرى ها، عصبانیت ها و سرخوردگى ها جلوگیرى کند. انتظار نداشته باشید همسرتان کامل و بى نقص باشد. در ضمن هیچ گاه او را با دیگران مقایسه نکنید.
۱۰- مهربان باشید و بهانه گیرى نکنید. قبول کنید هیچ دو نفرى شبیه هم نیستند. بنابراین این قدر از هم خرده نگیرید و عیب و ایراد همدیگر را آشکار نکنید.
۱۱- بیشتر متخصصانى که در امر ازدواج مشاوره مى دهند ، روى خوب گوش کردن تکیه دارند. گوش کردن خوب و فعال شامل تفسیر کردن، تأیید کردن و معتبر دانستن بازخوردى است که از همسرتان به شما مى رسد. ضمناً از همسرتان در حد توان او توقع داشته باشید.
۱۲- باید با همسرتان مهربان باشید. در آموزش هاى اسلامى به مردان و زنان توصیه شده است که با همسران خود به نیکویى رفتار کنند.
۱۳- به کار بستن یک نظام ارزشى مقتدر در ازدواج در تحقق ارتباط موفق و داشتن زندگى خوب بسیار مؤثر است.
۱۴- ریسک کنید، قلب خود را بگشایید و اجازه دهید همسرتان به آن وارد شود.
۱۵- از مراجعه به مشاور خجالت نکشید. زوج هاى موفق قبل از مراجعه به مشاور، سند طلاق را امضا نمى کنند. آنان مى کوشند که مشکلات را در نخستین فرصت حل کنند.
۱۶- اغلب زنان روزگار ما دیگر نیاز چندانى به این ندارند که همسران شان در زمینه هاى مالى و فیزیکى از آنها حمایت کنند. به جاى آن، یکى از خواسته هاى مهم آنها این است که در زمینه هاى احساسى و عاطفى مورد حمایت قرار گیرند.
۱۷- مردان این روزگار از زنان خود چیزى بیش از یک کدبانوى خانه دار و مراقبت فرزندان شان انتظار ندارند. مردها نیز از زنان مى خواهند تا در زمینه هاى عاطفى و احساسى از آنان حمایت کنند.
۱۸- آنچه را که مى خواهید تقاضا کنید.
۱۹- قدردان همسرتان باشید و به او ارزش دهید.
۲۰- بدون این که قضاوت کنید یا در دیوار دفاعى خود پناه بگیرید گوش کنید.
منابع:
۱- راهنمایى همسران جوان، تألیف محمدعلى سادات، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ،۱۳۷۸ ص۱۰۹
۲- اینترنت
روزنامه ایران

منابع امتحانی کنکور کارشناسی ارشد رشته مشاوره (۱۳۸۷)

1-آمار و روش تحقیق

1-      مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی دکتر دلاور انتشارات رشد

2-   احتمالات و آمار کاربردی در روانشناسی و علوم تربیتی- دکتر دلاور  - انتشارات رشد

3- روشهای تحقیق در علوم انسانی - دکتر نادری و دکتر سیف نراقی – انتشارات بدر

4-    روش تحقیق در علوم تربیتی – انتشارات روان   -   دکتر دلاور

5-   استدلال آماری در علوم رفتاری دکتر کیامنش  انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی

6- روش تحقیق در علوم رفتاری نوشته دکتر اسماعیل بیابان گرد

  

 2- نظریه های مشاوره و روان درمانی 

1- نظریه های مشاوره تالیف دکتر خدیجه آرین، انتشارات اطلاعات

2- نظریه های مشاوره و روان درمانی تالیف دکتر عبداله شفیع آبادی و دکتر غلامرضا ناصری انتشارات    مرکز دانشگاهی

3- نظریه بک

4- نظریه فرانکل  

 

3- روشهای راهنمایی ومشاوره :         

1-     مبانی مشاوره و راهنمایی  ترجمه باقر ثنائی – انتشارات بعثت

2-   فنون و روشهای مشاوره تالیف دکتر عبداله شفیع آبادی

3-  اصول و فنون راهنمایی و مشاوره ، تالیف یوسف اردبیلی ، انتشارات بی نام

4-     راهنمایی و مشاوره شغلی ، تالیف شفیع آبادی ، انتشارات رشد

 

4-مبانی راهنمایی ومشاوره :

1-   مشاوره و راهنمایی در مدارس ،‌تالیف :سی-اچ-پاترسون،ترجمه یوسف اردبیلی چاپ دوم انتشارات دهخدا

2-   مقدمات راهنمایی ومشاوره ، تالیف : دکتر عبداله شفیع آبادی   انتشارات دانشگاه پیام نور

3-  مقدمه ای بر مشاوره و رواندرمانی ، تالیف : دکتر سید احمد احمدی دانشگاه اصفهان

4-     مفاهیم بنیادی مباحث تخصصی در مشاوره ، ترجمه : سیمین حسینیان ، نشر کمال تربیت                

5-   راهنمایی و مشاوره تحصیلی و شغلی ، تالیف: شفیع آبادی ، انتشارات سمت

6-   راهنمایی ومشاوره کودک ، تالیف: شفیع آبادی ، انتشارات سمت

7-  اصول و روش های راهنمایی و مشاوره ، تالیف : دکتر حسینی ، انتشارات دانشگاه آزاد

8-  مشاوره گروهی ، تالیف :دکتر شفیع آبادی ، انتشارات رشد

 

5- زبان تخصصی :

1- کتاب منتشره توسط سازمان سمت در زمینه مشاوره0

 (phychological      text   in   English -   by:dr  M.parsa)

 

 ۶- کاربرد آزمونهای روانی              

1- راهنمای سنجش روانی (2جلد ) تالیف : دکتر پاشا شریفی انتشارات رشد

2-اصول روان سنجی وروان آزمایی ، تالیف : دکتر پاشا شریفی ،انتشارات رشد

3- آزمونهای روانی ، تالیف : دکتر هادی بهرامی ، انتشارات دانشگاه علامه

4- آزمونهای روانی ، تالیف : دکتر گنجی ، انتشارات استان قدس

5- نظریه و کاربرد آزمونهای هوش و شخصیت ، تالیف : دکتر پاشا شریفی ، انتشارات سخن

 

7- روانشناسی شخصیت :                    

1-     نضریه های شخصیت ، ترجمه : یحی سید محمدی ،‌انتشارات روان

2-   روانشناسی شخصیت  ، ترجمه :دکتر یوسف کریمی ، انتشارات روان

3-  روانشناسی ژنتیک ، ترجمه : دکتر منصور  انتشارات سمت

4-     نظزیه های شخصیت دکتر علی اکبر سیاسی

5-شخصیت تالیف مای لی ترجمه دکتر منصور  انتشارات دانشگاه تهران

 

حرفهای تلخ درمورد شناخت دختران ، ازدواج و ...

چند وقتی بود داشتم روی پرونده های مشاورین همکار تحقیق می کردم اینبار راجع به وعده های دختران به پسران قبل از ازدواج به نکات جالبی برخوردم شاید این مقاله مورد پسند خانمها نباشه اما خواهشن جبه گیری نکنید و فکر نکنید که این مقاله ربطی به جنسیت من داره پرونده ها به صورت مکتوب موجوده شک داشتید تماس بگیرید براتون ارسال می کنم .

این تحقیق بر روی دختران سنین 18 تا 24 سال انجام شد . خب وجه تشابه همه پرونده ها این بود که نباید اولین حرفی که از هر دختری می شونید که در مورد شما می گوید توجه کنید مثلا اگر همون ماه اول در اومد گفت عزیزم دوست دارم فاتحه اون رابطه رو بخونید چون اون دوست داشتنی که در عرض 1 ماه پیش بیاد آخر عاقبتش پیداست  دوم اینکه دختران در این سنین کمتر به تعهدات خود عمل میکنند  و اکثرا موقعیتهای مختلفی که براشون پیش میادو امتحان میکنند مسئله جالبی که وجود داشت از بین 1100 پرونده موجود در زمینه  بی وفائی و خیانت  فقط 260 پرونده موجود بود که در آن پسر  ، دختر را  ترک کرده بود و به عهدو پیمان خود عمل نکرده بود حدود 140 یا 150 پرونده هم دو طرف یا توافقا یا برحسب شرایط از هم جدا شده بودند و حدود 700 پرونده موجود بود که دختر خانمها پس از مدتی عهدو پیمان خودرا فراموش کرده بودند مثلا مواردی که زیاد بودند از این دسته بودند که آقا  به خاطر فراهم کردن شرایط  نظام وظیفه یا اشتغال یا تحصیل یا تهییه مسکن سه چهار سالی باید میرفت تا شراییط مذکور را محیا سازد و  وبه امید حرفهای دختر خانم که قرار بوده این چند سال منتظر ایشون بمونند اما زمانی که بر میگرده میبینه ای بابا خانم شوهر کرده و حتی صاحب فرزند هم شده خانواده ها هم که می گفتند شما که تعهدی به هم نداشتید و از این بهانه ها پس اون آقایونی که نمیدونم در قالب دوستی یا هر رابطه ای دیگه ای با دختر خانمی قرارا مدار میذارن در جریان این آمار باشند کما اینکه شخصا چندین ایمیل در اینباره داشتم  البته بر عکسشم صادق بوده . اما دخترانی که در سنین بیش از 25 سال هستند رو بیشتر میشه به حرفهاشون اعتماد کرد . البته مسلما اون دختر خانم زمانی که به اون آقا پسر میگه منتظرت میمونم واقعا نظرش اینه که منتظر بمونه اما خب نو که بیاد به بازار کهنه میشه دلآزار یا به نوعی از یاد رود هر آنکه از دیده رود . پس زیاد روی حرفهای دختر خانمها تو این سنین ( 18 تا 24 سال) نمیشه حساب باز کرد چون بیشتر انتخابهاشون بر اساس احساساته نکته بعدی اینکه اگر عهدو پیمانی با هم دارید بهتره خانواده ها در جریان باشند .

من قصد ندارم کسی با خواندن این مقاله دلهره و استرس به جانش بافتد و صرفا آماری که برحسب تحقیقات دو دوست بود را در این پایگاه درج کردم . آنچه مسلم است است اینه که پسرها در هر سنی می توانندبرای خود موقعیت ایجاد کنند حتی با هر کسی اما دختر خانمها فاقد این امتیاز هستند مسئله بعدی در این  مقاله تاثیرات خانواده بر روی انتخابهای جوانان میباشد که بعضی وقتها این اثر گذاری مثبته و متاسفانه به علت برخی ناهنجاریهای و بی اعتمادیها و بدبینیها تاثیرات منفی از خانواده بر انتخابهای جوانان آثار زیانباری به جا می گذارد .

 مهمترین رکن موجود در هر رابطه اعتماد دو طرفه میباشد مسئله بعدی اینکه آقایون اگر نمیتوانند با این مسئله کنار بیایند بهتره اول شرایط خود را آماده سازند به عنوان مثال دارا بودن شغل مناسب یکی از شروط هر خانواده ای میباشد اینکه شما دانشجو هستید و برای ازدواج اقدام کنید به امید اینکه حالا بعده اخذ مدرک وارد بازار کار شوید با شرایط فعلی همخونی ندارد مگر اینکه شغل ازاد داشته باشید یا اینکه از نعمت داشتن پدری پولدار برخوردار باشید که خب البته داشتن پدر پولدار خوبه اما وابستگی مادی به دیگران خوشایند  اکثر دختران عاقل به دنبال کسی هستند که کم داشته باشه اما وابستگی مالی به کسی نداشته باشه شما که نمی تونید تا آخر عمر آویزون جیب پدرتون باشید ؟  دخترها بیشتر ترجیح می دهند کسی را انتخاب کنند که بتواند رو ی توانایی های خود حساب باز کند و گرنه چگونه میتوان روی همچین همسری تکیه زد .

 مسئله بعدی که آقایون باید به آن توجه داشته باشند اینکه کسی رو انتخاب کنید که شرایط شما را آنگونه که هستید بپذیرد  و شما را به خاطر شخصیتی که دارید و به خاطر کارهایی که کردید یا احیانا نکردید شما را انتخاب کنند . مثلا اگر شما دیپلم دارید اگر واقعا نمیتونید ادامه تحصیل بدید همسری انتخاب کنید که شما رو با داشتن همین مدرک بپذیرد نه اینکه شما را وادرا کند 4 سال برید دانشگاه و بعدا بر گردید خب شما اگر میخواستید برید دانشگاه که مسلما تا حالا رفته بودید . مگر اینکه از قبل تصمیم به دانشگاه رفتن داشتید اما شرایطش فراهم نبوده . زیادم نگران نباشید و عجولانه تصمیم نگیرید در حال حاضر تا چند سال آینده دختر برای انتخاب همسر در جامعه فراوان است فعلا این خانمها هستند که از این نظر با مشکل روبرو هستند .

 اما دومین شرطی که همه پسرها بعد از مشخص بودن اشتغال باید داشته باشند وضعیت نظام وظیفه میباشد که هر چقدرم ازش فرار کنید آخرش یه روز گیر کارت معافیت یا پایان خدمت خواهید افتاد . من مختصرا جاهایی که کارت پایان خدمت یا معافیت نیاز دارند را مطرح میکنم تا کمی با این مسئله بیشتر آگاه شوید : هرگونه نقل و انتقالی که در محضر صورت میگیرد یعنی اگر کارت پایان خدمت نداشته باشید نه چیزی به نا متون میشه نا میتونید چیزی به نام کسی کنید به جز خرید اتومبیل صفر به شرطی که قصد فروش نداشته باشید یا خرید تلفن همراه . اما خرید مسکن ، خرید زمین ، وکالت نامه ، استخدام در مراکز دولتی ، اخذ مجوز تاسیس شرکت و ... نیاز به کارت پایان خدمت دارد پس این قضیه هم تکلیفشو مشخص کنید  این هم در نظر داشته باشید همه مامورین انتظامی ، سپاه ، ارتش و بسیج  میتوانند از شما بدون دلیل  کارت پایان خدمت یا معافیت  مطالبه کنند  حالا اگر تو خیابان از شما طلب کارت پایان خدمت کنند اگر نداشته باشید و مشمول فراری باشید بلافاصله اعزامتون میکنند به خدمت دیگه  کار به این ندارند که زن دارید بچه دارید کار دارید و ... پس خیلی مهمه و بهتر حتما اقدام شود .

دختران زود وابسته می شوند و زود دلسرد

 قبل از ازدواج چه چیزی در روابط دو طرفه باعث سردی دختران می شود ؟

 مهمترین مسئله تکراری شدن حرفها ، عملها ، واکنشهای متقابل ، دروغ گویی ، آمدن شخصی دیگر و بی اعتمادی این رفتارها در اکثر مواقع باعث دلزدگی دختران می شود  اگر دختری از شما سرد شد دیگه ختم اون رابطه رو بخونید و پافشاری نکنید چون نظرشون تغییر نمیکنه البته شاید برای مدتی کوتاه رابطه را ادامه دهند اما این رابطه ختم به خیر نخواهد شد .

دخترها و امتحان کردنهای آنها :

به طور کلی اکثر دخترها برخی مواقع سیاستهای عجیبی پیاده می کنند که حتی از دست سیاستمداران بزرگ دنیا چنین کاری بر نمی آید از جمله  رفتارهای آنها یک دستی زدنها آنهاست ، صحبت کردن راجع به خواستگارهایی که دارند ، سنجش میزان غیرت شما و تعصبات شما و ... پس مواظب باشید اشتباه نکنید زنان در منحرف کردن ذهن شما استادان قابلی هستند و سرعت عمل بالاتری دارند بعضی ها بر این اعتقاداند که چون جنس مونث از  هر دو نیمکره مغز خود استفاده میکنند چنین عکس العمل سریعی دارند .

 قبل از ازدواج چه چیزی در روابط دو طرف باعث سردی پسران می شود ؟

همانچیزی که اکثر پسرها در روابط قبل از ازدواج خواهان آن هستند دقیقا باعث دلزدگی آنها می شود که خود از آن بی اطلاعند  میدانید چه چیزی  ؟ رابطه جنسی

 اشتباه نکنید اکثر پسرها اگر عطش جنسیشون تامین شد ادامه رابطه را فقط و فقط مبتنی بر رابطه جنسی می دانند و اینجاست که دوست داشتن و احساسات جای خود را به لذت جنسی و برطرف شدن غریزه جنسی می دهد و دیگر عطشی باقی نمی ماند . این یک مسئله دومین مسئله غر زدن  دخترها  عدم بی توجهی دختران به احساسات آنها و چندین عامل دیگر . البته خیلی از روابط دوستی که رابطه جنسی هم در انها بوده منجر به ازدواج شده اما این زندگی آن چیزی نبوده که تصور می کردند  و بعد از مدتی سردی سراغ آنها می آید . اما اگر پسری از شما سرد شد تلاش خود را بکنید پسرها انعطاف پذیر تر از خانمها میباشند حتی شاید بدون اقدام شما خودشون برگردند .

پسرها و امتحان کردنهای آنها :

بعضی از آقایون زماین که به یک نفر میگویند مثلا برو ما به درد هم نیمخوریم اونم بعده زدن حرفهایی متفاوت نظیر دوست داشتن و علاقه اکثر مواقع قصد آزمودن شما را دارند که آیا واقعا شما ایشون و دوست دارید یا اینکه منتظر شنیدن چنین حرفی بودید و زود میدان رو خالی کردید البته نا گفته نماند خانمها هم از این سیاست استفاده می کنند اما بیشتر در آقایون بارز میباشد .نکته بعدی اینکه پسرها از ترفندهای دیگری هم برای آزمودن همسر آینده خود استفاده میکنند البته نا گفته نماند در این بین افرادی دست به حماقت هم میزنند بیش از این بحث رو ادامه نمیدم .

 اگر خواهان یک رابطه گرم مبتنی بر دوست داشتن و عشق و علاقه هستید قبل از ازدواج تکراری نشوید  تا به هم نیاز پیدا کنید زمانی که کنار هم هستید افکارتون رو سمت و سوی شهوت نکشونید سعی در شناخت هم داشته باشید اگر هم رو خوب بشناسید و نهایتا کار به ازدواج ختم شود یک عمر برای سایر روابط و حرفهای زیبا که متاسفانه نه انجام میدهید نه میگویید وقت دارید. البته همیشه استثنائ هم وجود دارد .

امیدوارم موفق باشید  اگر با درج این مقاله باعث ناراحتی برخی  کاربران شدم عذر میخوام .

مقاله از علی سلطانی مجد

خانم ها همسرتان را خودتان انتخاب کنید

 

افلاطون

"بدبختی آدمی از جهل نیست، از تنبلی است."

تمام جوامع هنگام گذار از اوضاع پیشین خود به وضعیت های جدیدتر ، با مشکلات پیچیده اجتماعی مواجه بوده اند که از آن جمله موضوع انتخاب همسر و ازدواج است. در این وضعیت معمولاً شناخت انسان ها از یکدیگر کم و انتخاب مشکل تر می شود. از طرفی چون در همه جای دنیا و به خصوص در کشور ما بیشتر مردان انتخاب کننده هستند و پیشقدم می شوند، بنابراین خانم ها کمتر قادرند دست به انتخاب بزنند؛ و حتی وقتی با مردی روبرو می شوند که شرایط مورد نظر آنها را دارد بسیار منفعلانه رفتار می کنند.

شاید شما هم دخترانی را سراغ داشته باشید که با وجود این که به مراتب بالایی از رشد اجتماعی رسیده اند اما نتوانسته اند یک خواستگار مناسب داشته باشند. یکی از مسائل دیگری که برخی از دخترها با آن درگیرند، این است که خواستگاران بسیاری دارند اما هیچ کدام از خواستگارها در مورد ازدواج، مصمم نمی شوند. به این گروه از دخترها، باید اشکال کار را گفت و آموزش لازم را باید داد. از طرف دیگر خانم هایی را در جامعه می بینیم که روز به روز سنشان بیشتر می شود در حالی که فرصتی برای ازدواج نمی یابند. در این مقاله ضمن آموزش برخی از موضوعات مذکور، به خانم ها تلاش می کنیم به شما یادآوری کنیم که نباید نقش اراده را ناچیز شمرد و در این مورد خاص هم فعالانه و با اراده و خواست خود عمل کنید. ما انسان ها عادت کرده ایم وقتی مشکلی پیدا می کنیم همه چیز را به گردن این و آن می اندازیم، اما باید علت مشکلات مان را در وجود خود جستجو کنیم.

 

 

بزرگمهر

"روزی به تقدیر است، اما تو در تدبیر کوتاهی مکن".

1- نخستین معیار ازدواج برای یک مرد، وضعیت ظاهری و به ویژه چهره زن است، چهره ای شاداب و سرزنده و مهربان با تبسمی همیشگی؛ اما شاید همه ما با یک سؤال مواجه شده باشیم که: "چرا کسی با ظاهری ضعیف تر از من و یا شرایطی ( شغلی ، تحصیلی ، اجتماعی و ...) پائین تر از من، موفق شده ازدواج مناسبی داشته باشد، اما من ... ؟" در این خصوص باید متذکر شویم چهره معیار توجه است اما معیار انتخاب نیست، پس چهره معیاری برای توجه لحظه ای است اما معیاری برای توقف نیست و باید علاوه بر آن به مهارت های ارتباطی جذب کننده دیگری نیز مجهز بود. در عین حال که باز هم روی شاد بودن به عنوان یک معیار کلیدی تأکید می شود اما علاوه بر چهره، کلاً  وضعیت ظاهری فرد مثل تیپ او، تنوع در لباس پوشیدن، تمیز و مرتب بودن و ... همگی مهم است.

2- اگر به مرد خاصی علاقه پیدا کرده اید به او نشان دهید که می توانید او را درک کنید و به نظراتش – حتی اگر مخالف نظر شما باشد – احترام می گذارید. اگر حرفی مخالف نظر شما را بیان کرد ، یکباره آن را رد نکنید و مخالفت نشان ندهید بلکه بگذارید تا حرفش تمام شود بعد در کمال آرامش و صمیمیت، نظر خود را مطرح کنید و بگوئید در برخی موارد با او موافقید. اظهار نظر شما در مورد صحبت مرد مورد نظرتان برای زندگی ، باید این حس را در او ایجاد کند که "من به شما نزدیکتر از خودتان هستم و شما را بهتر از خودتان درک می کنم." از طرفی رفتار کلامی شما، همیشه باید با رفتار احساسی شما همخوانی داشته باشد. وقتی احساس مثبت خود را در کلام بیان می کنید، نگاه چهره ای شما هم باید احساس مثبت و خوبتان را نشان دهد. وقتی با محبت، حرفی می زنید نباید چهره ای خنثی داشته باشید بلکه تمام محبت تان باید در نگاه و صدایتان مشهود باشد. یا وقتی انتقاد می کنید لحن صدایتان باید نشان دهد که فقط با آن ویژگی خاص مخالفید اما کل شخصیت او را زیر سؤال نبرده اید.

3- مهمترین عامل در انتخاب شریک زندگی، اعتماد به نفس است، هر چه درباره این مسئله بگوئیم کم گفته ایم. اعتماد به نفس یعنی تمام زندگی شما و تمام آنچه که دارید. اعتماد به نفس یعنی فرد تصورش از خودش به اندازه واقعی باشد. برخی از دخترها اصلاً اعتماد به نفس ندارند که ابراز وجود کنند و زندگی خود را به رسمیت بشناسند، در حالی که باید به آنها این آگاهی داده شود که تا درست صحبت کردن را تمرین نکنند و نتوانند از خود به دیگران، اطلاعات مناسب بدهند، امکان انتخاب شدنشان طبیعتاً خیلی کم خواهد بود.

شاید بگوئید چگونه می توانم اعتماد به نفس داشته باشم در حالی که همیشه آن را در من سرکوب کرده اند، در دوران بحرانی که شخصیت ما در حال شکل گرفتن بود والدین یا نزدیکان بارها کلماتی مثل بی خاصیت، عقده ای و ... نثار ما کرده اند، یا مدام کسی را به رُخمان کشیدند و هیچ وقت به اعتماد به نفس ما اجازه شکوفایی داده نشد. بخش مهمی از زندگی ما پند و اندرز، سرکوفت زدن و سرزنش شنیدن به خاطر مسائل خیلی پیش پا افتاده بوده، به طوری که از کوچکترین اشتباهات، کوهی ساختند و به سرمان کوبیدند. شاید هم بگویید ما همیشه تحت کنترل دیگران بودیم طوری که اعتماد به نفس مان رشد نکرد و قدرت خلاقیت ما نابود شد.

اما این را بدانید که بزرگترین اندیشمندان، محققان و حتی تمام افرادی که شما در اطراف خود می بینید که اعتماد به نفس دارند، روزی به این درد گرفتار بوده اند اما بر آن غلبه کردند پس شما هم می توانید. در مرحله اول سعی کنید از قضاوت کردن در مورد خودتان، خودداری کنید، همه ما اشکالاتی داریم که به تدریج باید آنها را رفع کنیم. وقتی اعتماد به نفس پیدا کردید تازه متوجه می شوید که چه احساسی دارید، چه آرزوهایی دارید و در دنیا به دنبال چه می گردید؟

از خود بپرسید من در کدام مورد خود را پایین تر از دیگران می بینم؟ ظاهری، مالی، روابط اجتماعی یا تحصیلی؟ و بعد سعی در رفع آن کنید، شاید شما هیچ نقصی ندارید و فقط تصویر منفی از خود دارید. اگر جهان را مملو از انسان هایی بالاتر و برتر و زیباتر از خود ببینید، طبیعتاً دچار احساس حقارت می شوید و همیشه خود را دست کم می گیرید ؛ اما اگر نیروهای درونی بیکران خود را بشناسید و گسترش دهید حتماً اعتماد به نفس بیشتری خواهید یافت و هیچگاه محو شخصیت و جذابیت دیگران نخواهید شد.

اگر کمی به اطراف خود نگاه کنید، افرادی را خواهید دید که نه چندان زیبا هستند و نه تحصیلات بالایی دارند اما کوهی از اعتماد به نفس هستند و این باعث پیشرفت های بسیار زیادی در زندگی و از جمله در ازدواجشان شده است.

 

جان. دی. راکفلر

"آینده تو بستگی به این روزهایی دارد که پشت سر می گذاری، به تلاشت ادامه بده."

4- داشتن اعتماد به نفس اولین تأثیر خود را روی طرز صحبت کردن شما نشان می دهد. با خوب صحبت کردن می توانید شخصیت زیبای خود را به دیگران بشناسانید. برخی افراد به دلیل ترسی که از اشتباه کردن دارند کمتر صحبت می کنند، در حالی که باید اشتباه کردن را به عنوان پیش آمدن فرصتی برای یادگیری بیشتر دانست. کسانی که از اشتباه کردن در جلسات آشنایی یا به اصطلاح خواستگاری- و کلاً در تمام مجامع دیگر – واهمه دارند، کمتر اظهار نظر می کنند، در نتیجه آدمی بسته و نفوذ ناپذیر و یا خجالتی جلوه می کنند و باعث می شوند دیگران از آنها دوری کنند. پس در جلسات سؤال کنید، حتی اگر اشتباه سؤال کنید. انسان ها و از جمله مردها، از شخصیت بسته خوششان نمی آید. شخصیت بسته به کسی می گوئیم که در اظهار نظر تردید می کند. می توانید طرز صحبت کردن بهتر را با خواندن کتاب های مناسب تمرین کنید. ما باید از خودمان به دیگران، اطلاعات بدهیم. اگر از خودمان به کسی اطلاعات خوب بدهیم، خواه ناخواه او جذب ما می شود، حالا چه زن باشد و چه مرد. پس در جلسات اظهار نظر کنید؛ شما خود را دوست داشته باشید، دیگران هم شما را دوست خواهند داشت.

در ضمن این که خوب صحبت می کنید، شنونده خوبی هم باشید و با پر حرفی های خود طرف مقابل را خسته نکنید. سعی کنید با یک مرد در مورد مطالبی سخن بگویید که مورد علاقه اوست و با او هم حسی داشته باشید، اما به او راه حلی ارائه ندهید و خود را زیاد عاقل تر از او جلوه ندهید. گاهی به خانم ها – حتی آنها که متأهل هستند- توصیه می کنیم که خیلی خود را با تجربه و باهوش تر از شوهرشان نشان ندهند. حتی گاهی به طور عمد اشتباهاً حرفی را بزنند تا شوهر آن را اصلاح کند و سوء برداشت او را رفع کند. خانم ها با جنبه احساسی یک مرد، سر و کار دارند نه جنبه عقلانی او. بگذارید گاهی مرد شما را از سوء برداشت تان آگاه کند و به اصطلاح چیزی را به شما یاد بدهد، آن وقت بگویید: "ای وای، من این را نمی دانستم!"

البته منظور این نیست که شما زن ها همیشه باید کم هوش تر از مردها باشید. در فرهنگ ما معمولاً زن، مشاور مرد است. مشاور باید عاقل تر از خود فرد باشد، اما نباید به عاقل تر بودن خود تظاهر کند. مثل پادشاهان که در قدیم، مشاوری برای خود داشتند و مشاور همیشه عاقل تر از پادشاه بود، اما در عمل سعی می کرد پادشاه را بالاتر از خود جلوه دهد.

5- با خودتان صادق باشید و احساسات درونی خود را بشناسید. شاید شما هم از آن دسته خانم هایی باشید که همیشه کسی بالای سرتان بوده که مدام به شما گفته باید فداکاری و از خود گذشتگی داشته باشید و همیشه باید به فکر شوهر و بچه هایتان باشید و از حق خود بگذارید، طوری که هر وقت می خواهید حق خود را بگیرید، احساس گناه می کنید.

 

 

ناتانیل براندون

"به اغلب ما از دوران کودکی آموخته اند که به علایم داده شده از جانب دیگران بیشتر توجه کنیم تا علائمی که از درون خودمان است. ما را تشویق کرده اند که نیازها و خواسته های خود را نادیده بگیریم و زندگی مان را براساس توقعات دیگران بنا کنیم."

اگر بخواهید جذاب باشید باید خود را واقعی جلوه دهید، بپذیرید که "من بدون اشتباه نیستم". آدم طبیعی دوست داشتنی است. حتی ممکن است در حین صحبت کردن از خجالت سرخ شوید، اما هیچ اشکالی ندارد ، بگذارید تا سرخ بشوید. این ابراز طبیعی یک احساس است که در همه ما وجود دارد. کسی که راحت احساسش را بروز می دهد در نظر دیگران انسانی طبیعی و دوست داشتنی جلوه می کند. حتی باعث می شود دیگران هم با شما راحت باشند.

 

دوروتی بریگز

"وقتی احساسات خود را مخفی می کنیم، از خود و از دیگران بیگانه می شویم. تنهایی ما یک امر نسبی است."

باید بپذیرید که شما هم مثل تمام انسان های دیگر، حق دارید از چیزی خوشتان بیاید و یا از چیزی اجتناب کنید. شما هم گاهی احساس تنهایی می کنید، گاهی نسبت به کسی خشمگین و عصبانی می شوید، گاهی دلخور می شوید و گاهی هم احساس گناه می کنید. اینها همه احساساتی طبیعی هستند که باید آنها را به بهترین وجه ابراز کنید. باید راه را برای بروز تمام این احساسات باز کنید، اکثر بیماری های جسمی و روحی از انباشته شدن همین احساسات مختلف بر روی هم و تخلیه نشدن آن ناشی می شود، برای همین است که امروزه  شاهد افزایش افسردگی و اضطراب در بین زن ها  هستیم. اکثر خانم ها، وقتی احساس دلتنگی و یا افسردگی می کنند جلوی گریه کردن خود را می گیرند و سعی می کنند تا خود را نزد دیگران شاد و خوشحال جلوه دهند.

 

یک نویسنده

"کسانی که بلد نیستند از ته دل گریه کنند، از ته دل خندیدن را نیز بلد نیستند."

جلوی خشم خود را می گیرید و این خشم را به سوی خودتان سوق می دهید، در مورد نگرانی و اضطرابتان با کسی صحبت نمی کنید و خلاصه تمام احساسات قشنگ انسانی خود را نابود می کنید. در حالی که بروز دادن تمام این احساسات در جای خود و با روشی مناسب، باعث می شود تا با حالات انسانی خود بیشتر آشنا شویم و بتوانیم در ضمن کمک گرفتن از دیگران ، ارتباطات خود را نیز وسعت بخشیم.

6- با دیگران نیز صادقانه رفتار کنید. به این مهم توجه داشته باشید که درست است همیشه، باید صادقانه حرف بزنید، اما صداقت همیشه باید با درایت همراه باشد، ما عادت داریم صداقت را با صراحت یکی بدانیم. صداقت در مراسم معارفه – یا اصطلاح خواستگاری – به معنی دروغ و راست نیست، بلکه به این معنی است که چه چیزی را باید بگویید و چه چیزی را نگویید. ما حق داریم بعضی چیزها را نگوییم اما اگر چیزی را گفتیم حق نداریم دروغ بگوییم. لازم نیست همه چیز در همان جلسه اول گفته شود. شما اگر یک عیب واضح و مهم دارید آن را نپوشانید بلکه زیرکانه بیان کنید، اما عیب های جزیی خود را- که شاید اصلاً عیب نباشد- لازم نیست در همان جلسه اول خواستگاری بیان کنید. خواستگاری نباید به یک جلسه محدود شود. وقتی مردی بهتر و بیشتر شما را شناخت و با خصایص شما آشنا شد بهتر هم می تواند پذیرای عیب شما باشد.

7- لازم نیست به اصطلاح زیاد از خود مایه بگذارید و حقوق خود را نادیده بگیرید. اگر طرف مقابل رفتاری داشت که دور از شأن شما بود، حق دارید با متانت و وقار حرف خود را بزنید و خود را دست کم نگیرید. هیچ گاه خود را دیوانه او نشان ندهید، در غیر این صورت احتمال این که او خود  را از شما دور کند، زیاد خواهد شد. هیچ وقت از این که ممکن است او را از دست بدهید، نترسید. این ترس می تواند  آن چنان شما را مسحور او کند و دیده عقلتان را کور کند که اثر بدی روی رفتار ظاهری شما داشته باشد و همه چیز را به هم بریزد. کلاً در تمام لحظات- و از جمله در هنگام  خداحافظی - باید طوری رفتار و صحبت کنید که نشان دهید از طرفی برای شخصیت او به عنوان یک انسان احترام قائلید و از طرفی هم دارای اعتماد به نفس هستید و برای رفتار خود حد و حدودی قائل می باشید. رفتار شما باید در کنترل خودتان باشد. باید هر وقت تصمیم گرفتید خداحافظی کنید ، نه این که آنقدر صحبت را طول بدهید که طرف خسته شود و یا اگر ضعفی در شماست، به آن پی برد.

8- در مورد راه های انتخاب درست و روش های شناختن طرف مقابل ، بیشتر بررسی کنید تا اگر بعد از تمام این تلاش ها به او رسیدید، روزی از انتخاب خود پشیمان نشوید. برای این که انتخاب درستی انجام دهید باید احساسات خود را کنترل کنید.

 

 

آناتول فرانس

"هرگز به احساساتی که در اولین برخورد از کسی پیدا می شود، نسنجیده اعتماد نکنید."

اگر به احساسات خود بیش از اندازه فرصت بروز بدهید باعث می شود نتوانید طرف مقابل را به خوبی بشناسید و ندانسته از او قهرمانی افسانه ای برای خود می سازید که احساسات شما را جریحه دار می کند.

نکته مهمی که لازم است همه ی دخترها به آن توجه کنند این است که "تا وقتی سر سفره عقد نشسته اید، به کسی دل نبندید". این دلبستگی می تواند در روحیه و زندگی شما تأثیر بسیار مخربی داشته باشد. کم نیستند دخترانی که به خاطر این وابستگی شدید، حتی سر از بیمارستان در آورده اند. احساس شما همیشه باید در کنترل شما باشد.

 

بیلی هالیدی

"گاهی اوقات برنده شدن از باختن، بدتراست."

وابستگی داشتن، قدرت تفکر شما را محدود می کند، طوری که با هر بار ناکام شدن، تمام دنیا روی سرتان خراب می شود ؛ اما اگر وابسته نباشید می توانید علت رفتار طرف مقابل را بهتر درک کنید و در رفتارتان، آرامش بیشتری داشته باشید. به جهان بدبین نباشید، شما خودتان را تغییر دهید، مطمئن باشید جهان هم خودش را برای شما تغییر خواهد داد و باید در این تغییر یافتن خودتان آنقدر مصمم باشید که موانع را از سر راه موفقیت خود بردارید.

 

روزولت

"تا هنگامی که در قلب خود احساس می کنی حق با توست، هرگز از حرف دیگران دلتنگ مباش."

پس در مورد ازدواج هم فعالانه برخورد کنید، نه منفعلانه. شما می توانید انسان بسیار جالب تری باشید طوری که دیگران به شما غبطه بخورند.